نویسندگان:
1- غلامرضا بهروزی لک 2- ابراهیم باقرزاده
چکیده
کاربردهای «جامعه آرمانی دین» مهدویت در بدنه جامعه منتظر، از جمله مسائل مهم و قابل توجهی است که به دلیل نقش اجتنابناپذیر آن در تحقق الگویی روشمند که بتواند اهداف و انتظارات جامعه دینی را فراهم کند، مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفتهاست؛ به ویژه اینکه امروزه وجود تمایلات دینی در جوامع جهانی و حضور تأثیرگذار و انکارناپذیر دین، به سرعت در حال توسعه است. جامعه منتظر، در صورتی میتواند در ترسیم وضعیت آینده جهان، جامعهای با کیفیت و اثرگذار و الگویی برای دیگر ملتها باشد که بر اصول و آرمانهای خود پافشاری کند و بایستههای جامعه آرمانی دین (مهدویت) را سر لوحه فعالیت خود قرار دهد. تبین کاربردهای جامعه آرمانی دین (مهدویت)، از قبیل کارکرد سیاسی با هدف تأثیر گذاری بر آینده جوامع، کارکرد فرهنگی متأثر از فرهنگ انتظار، کارکرد عقیدتی، با هدف عمق بخشی و اصلاح باورها و بومیسازی آن در متن جامعه منتظر؛ میتواند گام مؤثری به منظور برنامهریزی و حرکت به سوی ساختن آیندهای درخشان و نهایتا زمینهسازی برای ظهور امام عصر7 تلقی گردد.
واژگان کلیدی: کارکردهای جامعهآرمانی، مهدویت، جامعهمنتظر، زمینهسازی.
مقدمه
اندیشه و باور مهدویت، از مهمترین آموزههای دین مبین اسلام و در واقع، مهدویت، آینهای تمامنما برای آیندهای حتمی، روشن، فراگیر، مطلوب و موعود در جهان است که پیروان تمامی ادیان با اندیشه موعود آخرالزمان، تاریخ زندگی بشر را هدفمند میبینند. فرهنگ مهدویت، منبع سرشاری است که هر معتقد به امام قائم4 در حد بینش و بررسی خود، از آن برداشت میکند. نگرش درست به ظهور منجی موعود از سلاله پاک پیامبر اسلام6؛ درک صحیح از معیارها، ارزشها و مسئولیتها و تلاش برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و جامعه؛ رابطهای قوی و پایدار براساس رابطه ولایی، بین انسان و امام عصر4 ایجاد میکند. در این میان، این رسالت خطیر و مهم به عهده آینده پژوهی دینی گذاشته شدهاست.
توضیح بعضی از مفاهیم جهت روشن شدن بحث ضروری به نظر میرسد.
الف) آرمانشهر
«جوامع آرمانی»، «آرمانشهر»، «مدینه فاضله»، از مفاهیمی هستند که دانش واژه «یوتوپیا» (تامس مور، اومانیست عصر رنسانس= (Utopia) بر آنها دلالت دارد. «Utopia»، واژهای مرکب از «OU» «او» یونانی، به معنای «نفی» و کلمه «Topos» «توپوس»، به معنای «مکان» است. این واژه از لحاظ لغوی، به معنای «جاییکه وجود ندارد»، «ناکجا آباد»، «لا مکان» میباشد؛ اما اغلب به معنای جزیره خیالی وصف شده که در آن سیاست و قانون و همه چیز در کمال خوبی اجرا میگردد.
معانی دیگری برای این واژه ذکر شده است؛ از جمله دولت یا کشور کامل و ایدهآل، کشور خیالی، کتابی که درباره کشور مرفه الحال بحث میکند (فرهنگ کامل انگلیسی، ج۵، واژه یوتوپیا)
از قدیمترین زمانها تا کنون تصور ایجاد «جامعه آرمانی» همیشه تعدادی از دانشمندان و اندیشه وران جهان را مجذوب و مفتون داشته است. ازاینرو هر یک از آنان طرحی جداگانه برای جامعه آرمانی تدوین و ارائه کرده است. در میان کهنترین معماران جامعه آرمانی، افلاطون از همه مشهورتر است. وی در سرتاسر رساله «جمهوری» طرح «مدینه فاضله» خویش را عرضه کرده است. بعد از او در جهان اسلام دانشوران و اندیشمندان بسیاری، از جمله فارابی در کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله»، به تصویر جامعههای آرمانی خود پرداختند. در دنیای مسیحیت نیز انبوهی از نویسندگان به این کار اقدام کردهاند؛ از جمله آگوستین در «شهر خدا»، توماس مور در «ناکجاآباد یا هیچ کجا» و فرانسیس بیکن در «آتلانتیس نو» (مصباح یزدی، ۱۳۹۰: ۴۱۱)
حقیقت این است که طرح نقشه جامعه آرمانی نه مضر است نه لغو؛ مشروط بر این که دارای سه ویژگی اساسی باشد:
اول این که کاملا واقع بینانه باشد و حقایق زیستشناسی، روانشناختی، و جامعهشناختی را به هیچ روی از نظر دور ندارد و به دست فراموشی نسپارد؛
دوم این که با ارائه طریق همراه باشد؛ یعنی فقط جامعه آرمانی را تصویر نکند، بلکه راه و روش رسیدن به آن را نیز نشان دهد:
آنچه تمام این طرحها را جنبه غیر عملی، وهمی و پنداری میدهد و تقریباً در تمام آنها نیز مشترک است، این که طراح غالباً دنیای آینده را بلاواسطه بر روی دنیای حال مینهد و مدینه فاسده یا جاهله را بی فاصله با مدینه فاضله مربوط میکند؛ اما هیچ نمیکوشد نشان دهد تحوّل مدینه فاسده به مدینه فاضله از کدام راه تحقق مییابد و آنچه توالی آنها را سبب تواند شد، کدام است؟ (زرینکوب ۱۳۸۱ : ۲۳۲ و۲۳۳)
و سوم اینکه اهدافی را، اعم از هدف اصلی و نهایی و هدفهای واسط، برای جامعه آرمانی تعیین کند که دارای مراتب باشند تا سهل الحصولتر بودن پارهای از مراتب آنها، شور و خواست و اراده را در مردم برانگیزد و آنها را به مبارزات اجتماعی و تغییر اوضاع و احوال موجود، مایل و راغب گرداند، و از این گذشته، عدم وصول به کمال مطلوب بدین معنا نباشد که هیچ کاری انجام نشده و هیچ پیشرفتی حاصل نیامدهاست. طرحی که این سه خصیصه را داشتهباشد، دستاوردهای عظیم خواهدداشت. مهمترین فایده و منفعت آن، این است که هدف فعالیتهای اجتماعی را معین و معلوم میدارد (مصباح یزدی۱۳۹۰، : ۴۵۵)
ب)جامعه آرمانی مهدوی
جامعه آرمانی، جامعهای است که پارسایان درآن به امامت، نه فقط حکومت میرسند. بدینترتیب، بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الاهی، کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او، جامعه آرمانی اسلام به هدف نهایی خود که استکمال حقیقی انسان هاست، دست مییابد و (همان: ۴۱۴)؛ و در سایه این کمال انسانیاست که آرزوهای همیشگی بشر محقق میگردد؛ آرزوهایی همچون حاکمیت کامل عدالت، آزادی و صلح، حکومت جهانی واحد، آبادانی کامل زمین، بلوغ فکری، رفع کامل فساد و جنگ و شرارت، و سازگاری انسان با طبیعت. (مطهری،۱۳۹۱: ۶۰)
آنچه جامعه آرمانی اسلام را از سایر طرحها متمایز و ممتاز میسازد، برخورداری از نوعی جهان بینی و ایدئولوژی جامع و کامل است که با فطرت انسانها هماهنگ است. تئوری مهدویت، پس از آنکه همه نظامها و رژیمهای سیاسی جهان، امتحان خودشان را داده باشند و ناتوانی بشر در اداره جهان آشکار شده و ناکارآمدی تئوریهای حاکم بر جهان به اثبات رسیده باشد؛ به عنوان آخرین و محکمترین تئوری در تاریخ تمدن بشر رخ مینماید و بشر تشنه عدالت و مدیریت صالح و سالم را اداره میکند.
بنابراین، با نگاهی دقیق و موشکافانه به مؤلفههای اصلی و تعیینکننده جامعه آرمانی مهدوی و سعی در اجرای آن سیاستها در جامعه منتظر؛ میتوان زمینه و بستر مدیریت آینده حتمی الوقوع را فراهم کرد. قابل ذکراست که ما نمیتوانیم جامعه صددرصد مهدوی را ایجاد کنیم؛ چه این که اگر چنین چیزی ممکن بود، ظهور حضرت در چنین جامعهای توجیهی نداشت؛ اما میتوان جامعه ای با قابلت الگوگیری حداکثری از جامعه مهدوی را به وجود آورد که برخی از شاخصهای بنیادین جامعهآرمانیمهدوی در این جامعه بستر ساز و نمونه مورد استفاده قرار میگیرد.
بدون شک حیات طیبه جامعه بشری، با ظهور امام زمان4 به تحقّق خواهد رسید. جامعه مومنان حقیقی و ولایی، جامعهای است که به وضع موجود مادی دنیا قانع نیست و به دنبال حقیقی محض است که تجلی حقیقت ظهور است. بر این اساس، میتوان کارکردهای جامعه آرمانی مهدوی را در جامعه منتظر چنین شمارش کرد:
۱٫ کارکرد سیاسی با هدف تأثیر گذاری بر آینده جوامع
۱-۱٫ ایجاد آیندهنگری مثبت در جامعه
دو نگرش کلی درباره آینده بشر وجود دارد:
ـ نگرش اول معتقداست که آینده و فراسوی بشر، تیرهوتار است. انسان با دست خود و یا ابزارهایی همچون علم، تکنولوژی، صنعت و توسعه روز افزون ارتباطات تارهایی را بر دستوپای خود تنیده است که روزی او را از پا درمیآورد. این نگرش منفی، غالبا از آن کسانیاست که به ماورا اعتقاد ندارند و جهان و جهانیان و ارتباط میان آنها را مادی محض میپندارند. به تعبیر دیگر، دیدگاه ماتریالیستی دارند (مطهری، ۱۳۷۸، ج۱۵: ۹۹۹)
ـ نگرش دوم بر این باور است که دورنمای آینده و فرجام تاریخ بشر دورنمایی شیرین و لذتبخش است؛ یعنی آینده تاریخ به منزله ظرفیاست که جامعه ایدهآل را در خود جای دادهاست و غالباً معتقدان به ماورا و خدا و اکثر پیروان ادیان، اعم از آسمانی و غیر آسمانی، بدان باور داشته و نشاط، بالندگی فرد و اجتماع خویش را در آن، جستوجو میکنند. این نوع نگرش به آینده، در ساخت و ساز انسان و جوامع انسانی دارای نقش مهمی است و نیز برای معنا بخشیدن و هدفمند کردن زندگی انسانها، نقش تأثیرگذاری خواهد داشت. با توجه به تأثیرگذار بودن آیندهنگری مثبت در زندگی انسان، ما شاهد آیندهنگری مثبت در منابع زرتشتیان، یهودیان، در مزامیر داوود، منابع مسیحیت و همچنین درکتابهای مقدس هندیان هستیم (الهی نژاد، ۱۳۸۶: ۲۱)
متمایز بودن آیندهنگری اسلام از آیندهنگری ادیان دیگر، این است که دین اسلام، علاوه بر معرفی کلی مهدویت به عنوان نماد آینده مثبت، به بیان جزئیات آن پرداخته و با ارائه آموزههای روشن و معقول و نیز با تعریف صحیح و روشن از آیندهنگری و مقوله مهدویت و از همه مهمتر با مشخص کردن مصداق منجی، زنده و حاضر بودن او در این دنیا و نیز نظارت ایشان بر اعمال و گفتار انسانها؛ ایده آیندهنگری را از مقام عقل نظری (ایده مطلق) به جایگاه عقل عملی (مدینه فاضله مهدوی) سوق داده و آن را برای بشر و جوامع بشری عملی و کاربردی کرده است (همان)
قرآن با قاطعیت تمام، آینده مثبت را برای جامعه خداجو ترسیم میکند و پیروزی نهایی ایمان اسلامی، (توبه: ۳۳و صف: ۹)؛ غلبه قطعی صالحان، (انبیا: ۱۰۵)؛ کوتاه شدن دست ستمگران و جباران برای همیشه، (القصص: ۵ و۶) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشر را، (اعراف: ۱۲۸)، نوید دادهاست.
در روایات اسلامی نیز به آیندهنگری مثبت در جامعه، اشاره فراوان شدهاست؛ به طوری که با از بین رفتن مشرکان، تمام ممالک روی زمین تحت حکومت امام زمان4 در میآید و او حکومت عدل را در سراسر زمین تشکیل میدهد. برای نمونه امیرالمومنین7 میفرماید:
دنیا پس از سرکشی و رویگردانی به ما روی میآورد چنانکه ماده شتر جموش، مهربانانه به سوی بچه خود رود». (نهج البلاغه: ۲۰۹)
سپس آن حضرت آیه پنجم سوره مبارکه قصص را تلاوت فرمود.
۲-۲٫ آیندهسازی و مدیریت نظاممند آینده
آیندهسازی و مدیریت آینده، منسجمکردن برنامهها و تلاش برای رسیدن جامعه به شرایط آرمانی و مطلوب است. در حقیقت، آیندهسازی به معنای پیشقدمی در جهت مدیریت نظاممند آینده برای ایجاد جامعهای مطلوب میباشد. این پرسش برای بسیاری از علاقمندان امور آینده مطرح بوده است: که «به چه صورت میتوان آینده را ساخت؟» باید دانست برای محقق ساختن «آینده مطلوب»، باید «ظرفیت سازی» به عنوان گام نخست در مسیر ساختن آینده در نظر گرفته شود. اگر ظرفیت لازم برای تغییر به وجود آید، در آن صورتمیتوان آینده را ساخت. بر این اساس، بدون ایجاد ظرفیتهای لازم نمیتوان آینده را محقق ساخت.
از اینروست که اهمیت توجه به آیندهسازی در حوزه مهدویت، میتواند محدوده بسیار وسیعی از جنبههای مختلف زندگی جوامع انسانی را پوشش داده و در معرض برنامه ریزی و مدیریت نظاممند قرار دهد. برنامهریزیهایی همچون:
الف) آمادهسازی جامعه برای رویارویی با آینده: با استفاده از تصویرپردازی حوادث قابل تحقق و ارزیابی احتمالات، میتوانیم خود و دیگران را برای آینده مطلوب مجهز و تحقق آن را مدیریت کنیم. در این حالت میتوانیم فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده، در برابر آن برای به دست آوردن آنها برنامهریزی کنیم.
ب) ترسیم و شبیهسازی، نمایی کلی از آینده در زمان حال: با استفاده از آیندهنگاری موعود، میتوانیم بذر تحولات آینده را در زمان حال شناسایی کرده، نقش خود و جامعه را در آن بستر برویانیم.
ج) خود باوری و اعتماد: بعد از ترسیم و ادراک صحیح فرایند آینده مطلوب، به دلیل اینکه گستره وسیعی از حوادث و اتفاقات در آینده مورد بررسی قرار می گیرد، میتوانیم نسبت به آنها اقدامات لازم را مهیّا سازیم و پیش برویم.
د) کسب موقعیت برتر و اقتدار آفرین: آیندهسازی با رویکرد نگاه به آینده مطلوب، در حقیقت تصمیمگیری مربوط به آینده در زمان حال است؛ یعنی ما به منظور مدیریت نظاممند آینده، در حال حاضر تصمیم میگیریم و موقعیتهای برترآفرین خود را ترسیم میکنیم. لذا دانش و بینشی که از آیندهسازی مطلوب دریافت می کنیم، ما را در کسب موقعیت برتر و در عرصه دفع تهدیدات یاری میکند (فیروزآبادی، ۱۳۸۶-۱۳۸۷: ۳۱-۳۲).
یکی از مهمترین دستاوردهای آیندهسازی با نگاه به آیندههای مطلوب، دستیابی به دیدگاهی مشترک در سطح یک سازمان یا کشور میباشد. بنابراین، با توجه به اهداف و سیره امام7، یاران او و دولت کریمه حضرت در عصر ظهور، میتوان اهداف، راهبردها، سیاستها و راهکارها را به دست آورد و در برخورد با حوادث، رخدادهای جهانی، و تعارضها و تزاحمهای پیشآمده، با تکیه بر منابع غنی شیعه و اجتهاد پویای آن، اولویتها را در نظر گرفت.
۱-۳٫ ایجاد چشماندازهای ملّی و منطقهای (فرا ملّی)
«چشمانداز» سازی در دنیای امروز، نه وسیله تفاخر و نه موجی گذراست. چشماندازسازی و در پی آن، راهبردپردازی توانمند، کلیدیترین ابزار برای دستیابی به موفقیتهای مطلوب است. چشمانداز، کارکردهای کلیدی گوناگونی دارد؛ اما در جامعهای که حیات متعالی آن با ارزشهای قدسی پیوند خورده است، شاید مهمترین آن کارکردها، انتقال اطمینان بخش ارزشهای ما به آینده باشد. چشماندازسازی با رویکرد مشارکتی، نه تنها قویاً ممکن است، بلکه نشانه گویایی از احترام و اعتماد به همه ذینفعان آینده محسوب میشود؛ و گزافه نیست اگر آن را نمادی برجسته از مردم سالاری در دنیای کنونی بدانیم. از نظر تاریخی، چشمانداز قدمتی به اندازه ادیان الاهی دارد. چشمانداز در واقع موهبتی است که از سوی منبع وحی به بشر اعطا شدهاست. هر دین الاهی در هر سطحی از کمال و فراگیری که باشد، نوعی چشمانداز به شمار میآید. برجستهترین چشماندازهای دینی، چشماندازهای «پیامبراناولوالعزم» است که دیدگاههایی جهانی داشتهاند.
در تاریخ شکلگیری جوامع و نظامهای اجتماعی جدید، شاید بتوان دو روش خاص را در این زمینه از هم تفکیک کرد:
ـ در یک شیوه که از سطح خُرد آغاز میشود، با تدوین یک نظام از ایدهها، به شکلدهی نوع خاصی از کنشهای اجتماعی و گسترش آن اقدام میشود و به مرور زمان و با مدیریتی شایسته به شکل یک نظام اجتماعی محقق می گردد، که بعثت نبی مکرم اسلام6، شکلگیری جامعه مدنی عصر پیامبر6 نمونهای از این شیوه است.
ـ در شکلی دیگر که از سطح کلان جامعه شروع میشود، با استفاده از به دست گرفتن قدرت سیاسی و حاکمیت در جامعه، به شکلدهی ساختهای مناسب و کنشهای معطوف به آن، متناسب با نظام اجتماعی مطلوب اقدام میشود؛ شیوهای که تقریباً در نمونه انقلاب اسلامی ایران به وسیله حضرت امام1 طی سال های گذشته پیگیری شدهاست (هرسیج و صادقی: ۱۳۸۱، ۵۹-۶۰) .
در عصر گفتمان، رهبری جامعه جهانی از آن کسانیاست که به خلق گفتمانهای مسلط قادر باشند. ایران اسلامی، به اقتضای «ماموریت تاریخی» خویش، خواهان حضور و مشارکت فعالانه در رهبری نظام جهانی است و این حضور و مشارکت، زمانی تضمین میشود که ایران اسلامی بتواند «چشمانداز قدسی» را به «گفتمان مسلط» در خصوص آینده بشر تبدیلکند. و لذا باید راه نظام مقدس اسلام را برای حضور و مشارکت هر چه فعالتر در عرصه رهبری جامعه جهانی هموارکنیم. اعتقاد به ظهور منجی و شکلگیری جامعه مهدوی، به مثابه چشمانداز آرمانیِ جامعه اسلامی تعریف میشود. عالمان حوزه، دانشگاه، فیلسوفان، نویسندگان و آینده پژوهانمیتوانند با پژوهش و تحقیق هرچه بیشتر در این زمینه، شناخت خود را از جوانب مختلف آرمان شهر مهدوی تعالی بخشند؛ اما نمیتوانند چیزی از ظن خود بر آن بیفزایند، یا از آن بکاهند. مبانی و خطوط اصلی این جامعه در آیات و روایات ترسیم شده، و هر نوع تصرف خودسرانه در آنها، میتواند به منزله بدعت در دین باشد که کم یا زیاد آن خطرناک و بهکلی مطرود است (کارگر، ۱۰۶:۱۳۹۲).
۱-۴٫ تأثیر بر ایجاد انقلابها و قیامهای عدالت خواهانه
از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی4 شده و موجب بیداری، آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینه ظهور میگردد؛ قیامها و انقلابهای اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از این انقلابها که تأثیر به سزایی بر این زمینه داشته و موجب مطرح شدن اسلام ناب در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران، در سال ۱۳۵۷به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبر6 میباشد. با مطالعه روایات، چنین به نظر میآید که این انقلاب، همان حرکت آگاهیبخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی4 است؛ چنانکه روایات گوناگونی که بعضی از آنها در توصیف رهبر این قیام، و بعضی در وصف مردم و قیامگران، و اینکه آنان از چه منطقهای هستند… وارد شده است (مجلسی، ۱۴۰۴ ج۵۷ : ۲۱۳)؛ گویای نکته ای است که به آن اشاره شد.
راهبرد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، حمایت از بیداری اسلامی مردم منطقه علیه دولتهای دست نشانده آنها میباشد.
ایران به دنبال ایرانیکردن اعراب یا شیعی کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر6 و اهل بیت7 و احیای امت اسلامی است. برای انقلاب اسلامی، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شیعی حزباللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعی است و احساس تکلیف میکند. ملت و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها و نه به ترور، به وحدت اسلامی، نه غلبه و تضاد مذاهب، به برادری مسلمین، نه به برتری قومی و نژادی، به جهاد اسلامی، نه خشونت علیه بیگناهان، إنشاءاللّه معتقد و ملتزم است. برای سعادت همه ملتهای مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفه سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم (مقام معظم رهبری: ۱۴ /۱۱/۱۳۹۰).
همچنین ایشان فرمودند:
اینکه میگوییم بیداری اسلامی؛ این حرف پایهدار است؛ ریشهدار است. ملتهای مسلمان، عدالت را میخواهند؛ آزادی را میخواهند؛ مردمسالاری را میخواهند؛ اعتنای به هویت انسانها را میخواهند؛ اینها را در اسلام میبینند، نه در مکاتب دیگر؛ چون مکاتب دیگر امتحانداده و شکستخوردهاند. بدون مبنای فکری هم که نمیشود به این اهداف بلند دست پیدا کرد. آن مبنای فکری بر حسب ایمان و اعتقاد ملت های منطقه عبارت است از: اسلام و بیداری اسلامی، ماهیتجنبشها این است» (همان: ۱۴/۳/۱۳۹۱).
بر اساس مطالب مذکور، این امور مهم و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لوای یک دولت قدرتمند و مدیریتی هوشمندانه و چشماندازی دقیق، امکان پذیر نیست. بنابراین، میبایست، در حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینهساز قیام حضرت مهدی4، تلاش همه جانبه کرد.
۲٫ کارکرد فرهنگی متأثر از فرهنگ انتظار
۲-۱٫ شکل دهی به نظام آموزشیِ منتظر محور
از آنجاکه شیعه باید برای ظهور حضرت ولی عصر4 خودش را آماده سازد، یکی از راههای این آماده باش عمومی، تربیت نسلی استکه بتواند زمینههای ظهور را فراهم سازد. «تعلیم و تربیت» فرزندانی پرتوان، که هر کدامشان از توان و نیرویی آسمانی و الاهی برخوردار گشته و به اوج قدرت و صلابت روحی دست پیدا کنند. جوانانی در اوج ایمان و تقوا که خوف از خدا و خشیت الاهی قلوبشان را لبریز کرده و آنان را به نهایت درجه شهود و شهادت نزدیک کنند. در عصر حاضر، نسلی میتواند از تهاجم بی امان مهاجمان فرهنگی مصون باشند که به دین و مظاهر مکتب و مذهب وابستگیهای عاطفی و قلبی عمیقی داشته باشند. تربیت نسل مهدی باور و مهدی یاور، یکی از مهمترین و اساسیترین اموری است که همه نهادهای فرهنگی نظام و همچنین مراکز تبلیغی و دینی و بالاخص کانون خانواده به عنوان اصلیترین عامل شکلگیری اعتقاد فرزندان، باید به آن ملتزم باشند. بیتردید دشمنان این فرهنگ اصیل و مدعیان جهانی سازی؛ حکومت جهانی امام زمان4 را تنها معارض تحقق همسانسازی فرهنگی جهان با فرهنگ غرب میدانند و با بهرهگیری از هنر و تبلیغات، یکی از محورهای اساسی فعالیت خود را مبارزه با اعتقاد به ظهور منجی الاهی قرار دادهاند. آنها در محاسبات خود به این نتیجه رسیدهاند که اعتقاد به ظهور منجی الاهی، همواره برای مقابله با ستمگران امید آفرین است. از اینروست که برای تخریب فرهنگ انتظار در منظر نسل جدید، از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند. مجموعه این تلاشها برای تخریب فرهنگ مهدوی در اذهان فرزندان ما، چالش تربیت مهدوی است. از سوی دیگر: پیچیدگی امر تربیت دینی در عصر حاضر- به سبب اقتضائات خاص زمانی- امر تربیت را سختی خاصی داده است. همه این عوامل، ضرورت اهتمام همراه با بینش و بصیرت را آشکار میسازد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فرمود:
ما هم باید به تبع اسلام تربیت کنیم جوانان خودمان را، تربیت کنیم بانوان خودمان را؛ بانوان ما تربیت کنند اطفال خودشان را در دامن خودشان. وقتی بزرگ شدند، تربیت کنند آنها را تا برسند به آن وقتی که برومند شوند و برای اسلام و برای انسانیت خدمتگزار باشند (امام خمینی، ۱۳۸۶، ج۵ : ۲۸۳).
بنابراین، برای استحکام خانواده و طراوت جامعه، بسیار به جاست که والدین در تربیت فرزندان خود اهتمام ورزند.
۲-۲٫ ایجاد تحوّل فرهنگی در جهت جامعه موعود
تحوّل عالم هستی، قبل از هر چیز به تحوّل بنیادین و با ارزش افرادی نیازمند است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را در جهان بر عهده بگیرند و این در درجه اول به بالا بردن سطح اندیشهوآگاهى و آمادگى روحىوفکرى براى همکارى در تحقق آن برنامه عظیم نیاز دارد. تغییروتحول روحی، خودسازی و تهذیب، نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ و به پیروزی رسیدن آن دارد. امامصادق7 فرمود:
هرکس دوست میدارد از یاران حضرت قائم7، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کنند… (نعمانی،۱۳۹۷: ۲۰۰).
بنابراین، با خودسازی میتوان بر تحول جامعه موثر بود و در نتیجه زمینه ظهور حضرت بیشازپیش فراهم آید. در این زمینه مطالبی از مقام معظم رهبری گویاست:
شما مردم عزیز – بهخصوص شما جوانها – هرچه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید، این آینده را نزدیکتر خواهید کرد. اینها دستخود ما است. اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد؛ همچنان که شهداى ما با فدا کردن جان خودشان، آن روز را نزدیکتر کردند. آن نسلى که براى انقلاب، آن فداکارىها را کردند؛ با فداکارىهاى خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند. هرچه ما کار خیر و اصلاح درونى خود و تلاش براى اصلاح جامعه انجام بدهیم، آن عاقبت را دائما نزدیکتر مىکنیم (مقام معظم رهبری: ۲۳/۸/۷۹).
مهندسی فرهنگی مهدویت، به لحاظ معرفتی، نوعی کنترل نامحسوس اجتماعی را میسازد که با تأثیر بر لایه ذهنی جامعه به دنبال قاعدهمند کردن رفتار فرد یا گروه بر اساس آموزه مهدویت است. زمانی سکان مهندسی فرهنگی ما بر اساس جامعه موعود ساماندهی خواهد شد که مختصات فرهنگ مهدویت و جامعه آرمانی مهدوی را به دقت رصد و ارزیابی و سپس بر اساس آن معیارها، فرهنگ جامعه خویش را باز خوانی کنیم و با شناسایی مؤلفه های ضعف و قوت فرهنگ موجود، به سمت فرهنگ مطلوب و مهدویت گام برداریم .
در جامعه مهدوی که بر مبنای اسلام است، دولتی با اخلاق مطلق اسلامی تشکیل میشود که برگرفته از آموزههای وحیانی، مضامین شریعت، تعقل و فطرت پاک انسانی است. بر اساس دولت مهدوی، جامعه بشری به سمت و سوی بصیرت، معنویت، تقواگرایی و اخلاق متعالی پیش میرود و بسیاری از انحرافها، فسادها و رذایل اخلاقی، پوچیها و بیبندوباریها از جامعه رخت برمیبندد و بدینسان، آسایشی را که بشر قرنها به دنبال آن بوده است، به بشر عرضه میدارد و آدمی در سایه آن به تکامل روحی و ادراکی نیز نایل میآید (کارگر: ۱۰۷:۱۳۹۲).
۲-۳٫ تأثیر بر شکل گیری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
با نگاهی به سیره نبوی و دوران آغاز رسالت پیامبر اکرم6، که با تشکیل حکومت اسلامی، وظایف دولت خود را با هدف رشد و تعالی جامعه انسانی بر محور تعالیم دینی متمرکز کرد؛ میتوان به این نتیجه کلی دست یافت که اساساً فلسفه وجودی حکومت اسلامی، تشکیل جامعهای است که بر «دین مداری» مبتنی باشد و تعلیم و تربیت اسلامی و جهتدهی به فرایندهویت پذیری انسانی را که در مسیر اهداف متعالی و کمال الاهی باشد، از اصلیترین و مهمترین مسئولیتها و وظایف حکومتی بشناسد و تأمین مصالح معنوی جامعه را در نتیجه تعامل بین ملت و دولت عهدهدار شود. البته باید مراقب بود تا در محتوای حکومت مبتنی بر فرهنگ دینی و اسلامی انحراف روی ندهد؛ چنان که در حاکمیتهای بعد از رحلت پیامبر اکرم6 شاهد آن هستیم؛ به طوری که نوعی خلأ بین حکومت اسلامی و حقیقت دین بهوجود آمد و نظام حکومتی از فرهنگ دینی شکل ظاهری و صوری به خود گرفت. بنابراین، اجرای احکام شرعی ناظر بر حیات فردی و اجتماعی، عامل اصلی توسعه فرهنگی از دیدگاه قرآن و سنت است؛ چنان که قرآن کریم میفرماید: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ…») حج: ۴۱). پیام آیه مذکور آن است که حکومت اسلامی باید زمینه دینداری مردم و حفظ روحیه معنوی و تعالی آنرا فراهم سازد.
بدین نکته نیز باید توجه داشت که نباید از ابزار حکومتی در جهت توسعه دینداری مدیریتی غیر مدبرانه استفادهکرد؛ که قطعاً نتیجه عکس خواهد داد. از آن جا که واگذار کردن سیاستهای کلان در برنامهریزی و ترویج معنویت به نهادهای خارج از جریان حاکمیت، با شکست مواجه خواهدبود؛ باید با مدیریتی مدبرانه و آگاهانه توسط سیاستگذاری کلان جامعه در قالب حاکمیت اسلامی، مسئولیتها و وظایف دولتی و غیر دولتی، حیطهبندی شود و موجب بقای حاکمیت اسلامی گردد و سرانجام فرهنگ دینی (مبتنی بر الگوپذیری از قرآن و سنت) ترویج و گسترش یابد و جامعه با دولت و شهروند توسعه یافته ایجاد شود؛ چرا که نقش مردم در حکومت اسلامی مردم محور، در صورتی موجب تقویت نظام حکومتی خواهدشد که مردم روحیه دینداری داشته باشند، بنابراین، دینداری مردم و تقویت بنیه معنوی جامعه در حاکمیت اسلامی باعث برچیده شدن ناهنجاریهای اجتماعی خواهد بود.
۲-۴: تحول آفرینی مثبت در جامعه منتظر
از وظایف مهم مسلمانان و شیعیان، توسعه و نشر حقایق دینی و مخالفت با ظلم و جور در جامعه است. مسلمانان باید با استفاده از علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانند و آنها را با مؤلفه های مکتب اهل بیت: که با فطرت انسانی هماهنگ است، آشنا کنند تا از این رهگذر حق را از باطل تشخیص داده و به حقیقت بپیوندند. همچنین منتظران راستین وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینى که انتظارش را مىکشند، برنامه ای فردى نیست، بلکه برنامهاى است که تمام عناصر تحول، باید در آن شرکت جویند و کار به صورت دسته جمعى و همگانى باشد. کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردند و عمق و وسعت این هماهنگى، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند. در یک میدان وسیع مبارزه دسته جمعى، هیچ فردىنمىتواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هر ضعفى را در هر جا ببیند، اصلاح و هر موضع آسیبپذیرى را ترمیم کند و هر مستضعفی را از استضعاف برهاند؛ زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، تحقق چنان برنامهاى امکانپذیر نیست. بنابراین، منتظران واقعى علاوه بر اصلاح خویش، زمینه اصلاح انسانهای دیگر را فراهم میکنند.
ما باید بدانیم که ظهور ولى عصر4 همانطورى که با انقلاب ما، یک قدم نزدیک شد؛ با همین انقلاب، بازهم مىتواند نزدیکتر بشود؛ یعنى، همین مردمى که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند؛ مىتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر؛ همین مردم خودشان را به امام زمان4 نزدیکتر کنند. چطور؟ هرچه شما بتوانید دایره این مقدار از اسلامى که من و شما در ایران داریم (مبالغه نمىکنیم، اسلام کامل البته نیست؛ اما بخشى از اسلام را این ملت توانسته در ایران پیدا کند)، همین مقدار از اسلام را هرچه شما بتوانید در آفاق دیگر عالم، در کشورهاى دیگر، در نقاط تاریک و مظلم دیگر، گسترش و اشاعه بدهید؛ همان مقدار به ظهور ولى امر و حجت عصر4، کمک کردید و نزدیک شدید» (مقام معظم رهبری: ۶/۴/۱۳۵۹).
۳٫ کارکرد عقیدتی با هدف عمق بخشی و اصلاح باورها
۳-۱٫ تعمیق انتظار پویا و سازنده
انتظار فرج و امید به آینده دوگونه است:
انتظارى که سازنده و نگهدارنده است؛ تعهدآور و نیرو آفرین است؛ به گونهاى است که مىتواند نوعى عبادت (مجلسی، ج۵۲: ۱۲۲) و برترین اعمال امت (قندوزیحنفی، ج۳: ۱۶۹) شمرده شود؛ و انتظارى که در آن، سکون، بیتحرکی و بیمسئولیتی است. این انتظار ویرانگر، اسارت بخش و نوعى ” اباحیگرى” محسوب میشود. انقلاب حضرت مهدی4 انقلابی سازنده و پویا و اصلاح گونه است. بر این اساس، انتظار آن نیز باید با این نهضت متناسبباشد. ارتشى که در انتظار جهاد آزادى بخش و عدالتی فراگیر به سر مىبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در مىآید؛ سلاحى که براى چنین میدان نبردى شایسته است بهدست مىآورد، روحیه افراد خود را تقویت مىکند. ارتشى که از چنین آمادگى بهره مند نیست، هرگز در انتظار به سر نمىبرد. براى تحقق بخشیدن به چنین انقلابى مردانى بسیار مصمم و نیرومند و کاملا آماده و داراى بینش عمیق لازم است و خودسازى، براى چنین هدفى مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههاى اخلاقى و فکرى و اجتماعى است.
آیندهپژوهی «علم الانتظار» است. انتظار اگر منفی نباشد، فی نفسه سازنده است و به اصطلاح، «کشش خلاق» برای تلاش و تعالی ایجاد میکند. بیوت وحی، «انتظارقدسی» را به ما ارزانی داشتهاند؛ یک انتظار حداکثری و فراگیر که تکلیف آینده غایی بشریت را روشن میکند. انتظاری که ما را به هوشیاری بیشتر، و عاملیت و فاعلیت بیشتر برای ساختن جهانی عاری از نابرابری و ستم باز میدارد؛ اما آیندهپژوهی مدرن هم «انتظار عرفی» را به ما ارزانی میدارد که ارزش خاص خودش را دارد. آن یکی، انتظار خدا ساخته و حداکثری و این یکی انتظار بشر ساخته و حداقلی است (ملکی فر، ۱۳۸۶: ۱۲۴).
۳-۲٫ تشکیل جامعه آینده نگر و عدالت محور
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
«جامعه مهدوى»، جامعهاى است که همه پیامبران براى تأمین آن در عالم ظهور کردند؛ یعنى همه پیغمبران مقدمه بودند تا آن جامعه ایدهآل انسانى که بالاخره به وسیله ولىعصر و مهدى موعود4 در این عالم پدید خواهدآمد و پایهگذارى خواهدشد؛ به وجود بیاید. مانند یک بناى مرتفعى که کسى مىآید، زمین آن را تسطیح مىکند و خار و خاشاک را از آن مىکند. کس دیگرى پس از او مىآید و زمین را براى پایه ریزى، مىکند و گود مىکند. کس دیگرى پس از او مىآید، تا پایهها را شالودهریزى و بلند کند و کس دیگرى پس از او مىآید تا دیوارها را بچیند و یکى پس از دیگرى، مأموران و مسؤولان مىآیند تا این کاخ مرتفع، این بنیان رفیع، بهتدریج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود. انبیاى الاهى:، از آغاز تاریخ بشریت، یکى پس از دیگرى آمدند تا جامعه را و بشریت را قدم به قدم به آن جامعه آرمانى و آن هدف نهایى، نزدیک کنند. انبیا همه موفق شدند؛ حتى یک نفر از رسولان الاهى هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. بارى بود که بر دوش این ماموران عالى مقام، نهاده شدهبود. هر کدام قدمى آن بار را به مقصد و سر منزل نزدیک کردند؛ کوشش کردند؛ هرچه توان داشتند، به کار برند. آن وقتى که عمر آنان سر آمد؛ این بار را دیگرى از دست آنان گرفت و همچنان قدمى و مسافتى آن را به مقصد نزدیکترکرد. ولى عصر4 میراثبر همه پیامبران الاهى است که مىآید و گام آخر را در ایجاد آن جامعه الاهى برمىدارد. (مقام معظم رهبری: ۶/۴/۱۳۵۹).
بر اساس روایات، ایجاد جامعه عدالت محور، سرلوحه برنامههای منجی عالم قرار میگیرد. در عصر غیبت نیز جامعهای که رو به کمال موعود گام برمیدارد، باید برقراری عدالت را در رأس برنامههای اصلاحی خود قرار دهد؛ زیرا تمامی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، بهشدت از میزان تأمین عدالت در جامعه متأثر هستند. بشر در نظام عادل و دادگستر، بهدرستی تربیت میشود؛ با آسایش و فراغت به تکلیف تن میدهد و به حقوق دیگران نیز احترام میگذارد. بشر در سایه این مسئولیتپذیری و تعهد به جامعه، به سعادت دست مییابد. لذا باید پایههای اصلی جامعه و ارکان مدیریت که بر همه زوایای اجتماعی تأثیر مستقیم دارد و جهت حرکت جامعه را مشخص میکند، عادلانه باشد تا کل روابط اجتماعی در تمامی زمینهها رنگ عدالت و دادگری به خود بگیرد. برقراری عدل، مستلزم آن است که گروهی از افراد، از سرمایهها و درآمدهای بسیار، اما ناحق خود، چشمپوشی کنند و این عامل باعث میشود که آنان برای حفظ منافع نامشروع خود علیه عدالتخواهان برانگیخته شوند. همینامر، تلاش برای استقرار عدالت را در عصر غیبت بسیار مشکل میسازد و غیر از مصلحان و منتظران حقیقی، دیگران یارای آن را نخواهند داشت؛ اما در عوض نتایج و پیامدهای شکوهمند آن نیز بسیار درخور توجه و ارزشمند است، بهگونهای که شوق رسیدن به این نتایج، تحمل تمامی مشکلات را آسان و ممکن میسازد.
۳-۳٫ هویت بخشی به جامعه شیعی
اهمیت فرهنگ مهدویّت را میتوان در «هویت بخشی به فرد و جامعه» دانست؛ جامعهای که به آینده اعتقاد دارد و بر آن باور است که عصری دگر فرا خواهد رسید که با وضع موجود متفاوت است. «مهدویت» در زمانه ما که عصر امام زمان4 و عصر منجی غایب است، در تعریف هویت ما دارای کارکردی اساسی است. هویت معنای زندگی است؛ هویت کیستی شخص است که لحظه به لحظه با او هم نشین و از او جداناپذیر است. اهمیت هویت بخشی، اهمیتی ذاتی است و مقوم و سازنده وجود ماست. به این دلیل، هویت شیعه با امام زمان خویش تعریف میشود. در مکتب شیعی، امام هویت بخش است و آن را از جامعه جاهلی و عصر جاهلی جدا میسازد. پس در زمانه ما نیز که امام ما همان مهدی موعود4 است، او نه جدا از وجود ما، بلکه بخشی از وجود ما شیعیان است. هرگونه غفلت ما از مهدی منتظر4 با غفلت از خویشتن خودمان خواهد بود (بهروزی لک، ۱۳۹۲: ۱۱ـ۱۲).
جامعه شیعی؛ بهخصوص رهبران قیام و یاران نزدیک حضرت مهدی4 دارای هویت و ماهیت مشترکی بوده و از همسانی و یگانگی ویژهای برخوردارند؛ چنان که امام علی7 فرمود: «ایشان یکدل و هماهنگ هستند» (کامل سلیمان، ۱۴۰۱: ۲۲۴). این مشترکات عبارتند از:
الف) هویت ایمانی: یاران مهدی7، از نظر اعتقادی یکتاپرست و موحّد بوده و معرفت عمیق و باور ژرفی به خداوند متعال دارند و غبار تردید در ذات مقدس خداوند، خاطرشان را نمیآلاید (مجلسی، ۱۴۰۴، ج۵۲: ۳۰۸).
ب) هویت فکری: انقلابیون عصر ظهور انسانهایی خردمند، بصیر، خوش فکر و آگاه هستند که با درایت و هوشیاری، راه خود را انتخاب کرده و به یاری دین حق میشتابند. امام صادق7 میفرماید: «گویی دلهای آنان، مشعل نورانی (حکمت) است.» (همان).
ج) هویت اخلاقی؛ یاران انقلاب جهانی مهدوی، انسانهایی وارسته، صالح و نیک اخلاق هستند و از پلیدیها و کژیها به دور میباشند. آنان شایستگانیاند که در قرآن و زبور، مژده وراثت بر روی زمین به آنان داده شده است (انبیاء: ۱۰۵).
د) هویت سیاسی: نیروهای انقلابی در عصر ظهور، حقگرا، ظلم ستیز و باطل گریز هستند که علیه ظلم و ستم فراگیر قیام میکنند. آنان گروه حقی هستند که مصاف نهایی علیه باطل را رقم خواهند زد. امام صادق7 فرمود: «خداوند به وسیله آنان امام حق را یاری میدهد.» (مجلسی، ۱۴۰۴، ج۵۲: ۳۰۸).
ح) هویت اجتماعی: عموم انقلابیون در عصر ظهور، از طبقات مستضعف، محروم از قدرت، ستمدیده و رنجدیده جوامع بشری هستند که قرآن وعده پیروزی و حاکمیت بر روی زمین را به آنان داده است: (قصص: ۵) امام علی7 فرمود: مستضعفان زمین که در قرآن از آنان یاد شده و خداوند آنها را پیشوا قرار میدهد، ما، اهل بیت هستیم…» (مجلسی، ج۵۱: ۶۳)، بنابراین، بین یاران حضرت مهدی4، وجوه اشتراک فراوانی وجود دارد و یکدل و متحد عمل میکنند (کارگر، ۸۵:۱۳۸۶).
۳-۴٫ ایجاد امید، تلاش و پیشرفت در عرصههای مختلف
انتظار فرج در جامعه منتظر، یکى از عقاید انسانساز و امید آفرین و از مهمترین منابع الهام و شوقدهى براى زمینهسازی تحول و تکامل و سوق دادن انسانها به سوى حکومت عدل و ایمان است. از دیدگاه اسلام، بهخصوص مذهب تشیع، انتظار همهگاه برانگیزنده، تحرکبخش، جنبشآفرین، سرچشمه شور مقاومت، ایثار، قیام و حرکت مستمر است. انتظار برای جامعه دینی ایران، مقوله قابل تاملی است و با تاروپود زندگی دینی مردم ما آمیخته است (هاشمیشهیدی، ۱۳۸۷: ۲۰۷).
در نظام فکری شیعی، «مهدویت» جان و جوهر سیاست و امام، امید آفرین است و بر پویایی و بالندگی و شور و نشاط جامعه میافزاید. نظام مهندسی فرهنگی در جهان غرب، بر فرهنگ سکولاریسم، با چاشنی مادی گرایی، در صدد هژمونیک کردن این دکترین در گستره نظام اجتماعی نوین بر محور مدرنیته مبتنی است. این راهبرد فرهنگی با گسترش حجم تولیدات مادی و محوریت حداکثری اقتصاد، به طور مستقیم سعی در منزوی کردن و به حاشیه راندن در حوزه فرهنگسازی است. در این نوع مهندسی فرهنگی، اصالتی برای فرهنگ اخلاق محور وجود ندارد؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی – که در نوع خود یک رنسانس توحیدی و شورش سنت علیه مدرنیته بود- اصالت فرهنگی مبتنی بر اخلاق و عدالت شکل گرفت. پیروزی انقلاب اسلامی – که با شعار اختلاط دین و دنیا پا به عرصه نظرات مدرن گذاشته بود- بهترین سند عینی است که تحولات نظامسازی و جهانیسازی غربی، با غلبه مهندسی اقتصاد محور را به چالشی سخت دعوت کرد (شجاعی مهر، ۱۳۸۷، ۵۹-۶۰).
منتظر راستین حجت خداست و هماره در تلاش و تکاپوست تا فرهنگ ناب مهدوی، از علم به عین و عمل آید. از این روست که هر متخصص فنآوری که در مکتب انتظار آموخته گردیده است؛ در ارائه صحیح تخصص متعهدانه، هیچ قصوری روا نمیدارد. اگر امام صادق7 فرمود: «منتظر ظهور آن حضرت، حتی یک تیر هم که شده آماده کند…» (نعمانی، ۱۳۹۷: ۳۲۰)؛ صبغه تمثیل دارد، نه تعیین، زیرا آمادگی رزمی وظیفه متخصص نظامی است و رسالت کارشناس اقتصادی، تلاش برای حل تورم، رفع بیکاری، تعدیل تقاضا و عرضه، تقلیل فاصله رنج آور طبقاتی است و وظیفه مجتهد فقهی یا حقوقی یا سیاسی، جهل زدایی و ایستادگی در برابر هجوم فرهنگی و در نهایت، تبیین و تعلیل و حمایت عالمانه از مبانی اعتقادی است. (جوادی آملی، ۱۳۸۹: ۱۸۵).
از دیدگاه مقام معظم رهبری، برخی از شاخصههای جامعه منتظر در جامعه کنونی ما به چشم میخورد و این امر ناشی از این مسئله است که همه خصوصیات ظهور حضرت مهدی4 با مقیاس کوچکتر در انقلاب اسلامی ایران متجلی است. ایشان در این زمینه میفرمایند:
«همه خصوصیاتى که در ظهور مهدى4 هست، در یک مقیاس کوچک در انقلاب اسلامى ملت ایران هم هست. در آنجا هم مخاطب حضرت بقیت الله4 همه مردم عالماند؛ یعنى، در آن لحظهاى که به خانه کعبه پشت مىدهد و تکیه مىکند و دعوت خود را با صداى بلند فریاد مىکند، صدا مىزند: «یا اهل العالم!». انقلاب اسلامى ما هم از آغاز، اعلام کرد که مخصوص یک ملت و یک قوم و یک کشور نیست. همچنانى که آن بزرگوار با همه قدرتهاى بزرگ جهان، ستیزه مىکند و در مىافتد، انقلاب ما هم با دستخالى و فقط با تکیه به نیروى ایمان با همه قدرتهاى عظیم جهانى مقابل شد. همان طورى که ظهور حضرت مهدى4 همه حسابهاى مادى و معمولى را به هم مىریزد؛ انقلاب ما هم همه حسابها را به هم ریخت. امروز با انقلاب اسلامى ما – که در خط ایجاد عدالت در سطح جهان است – انقلاب حضرت مهدى4 یک گام بزرگ به هدف خود نزدیک شد. نه فقط به وجود آمدن حکومت اسلامى، آن عاقبت موعود را به عقب نمىاندازد؛بلکه آن را تسریع هم مىکند و این است معناى انتظار» (مقام معظم رهبری: ۲۹/۳/۱۳۶۰).
نتیجه گیری
«جامعه منتظر» در صورتی میتواند در ترسیم وضعیت آینده جهان، جامعهای با کیفیت و اثرگذار و الگویی برای دیگر ملتها باشد که بر اصول و آرمانهای خود پافشاری کند و بایستههای «جامعه آرمانی دین» (مهدویت) را سر لوحه فعالیت خود در همه عرصهها؛ اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار دهد. تبیین کاربردهای جامعه آرمانی دین (مهدویت) و بومیسازی آن در متن جامعه منتظر؛ میتواند برای برنامهریزی و حرکت به سوی ساختن آیندهای درخشان و در نهایت زمینهسازی برای ظهور امام عصر7 گام مؤثری باشد. از منظر قرآن، مهدویت فرجام و غایت جامعه بشری و الگوی واقعی آن است و باید هویت ما با استفاده از آن بازتعریف شود. اندیشه مهدویت، اندیشه ما را پربار و موقعیت جمهوری اسلامی را در اجرای ماموریتهاو رسالت انقلاباسلامی در حفظ آرمانها تقویت میکند. پیشرفت، عدالت و تعالی بخشی از ظرفیتهای مهدویت است.
جامعه آرمانی دین (مهدویت)، دارای مؤلفههای جامعی است که میتواند در تدوین سندهای چشمانداز مورد توجه واقع شود؛ این مؤلفهها عبارتند از: فراگیرى و عامنگرى (جهانشمولى)، عدالت گرایى، معنویتگرایى و کمالبخشى، حقگرایى و ریشهکنى نمودهاى باطل، تحقق عبودیت و یکتاپرستى، خشونتستیزى (ظلم، جنگ، ناامنى و…)، تأمین رضایتمندى و خشنودى مردم، شایستهسالارى (حکومت صالحان و مستضعفان)، تحوّلگرایى مثبت و سازنده، ایجاد انسجام، سازوارى و همآهنگى. از این رو، «مهدویت»، از مبانی اساسی در باور شیعی، به عنوان عامل مهم و موثر بر طراحی و برنامه ریزی توسعه فرهنگی کشور، میبایستی مورد توجه قرارگیرد. جمهوری اسلامی ایران، به عنوان نظامی مبتنی بر ارزشهای اسلامی شیعی، و جامعه منتظر، در تلاشاست تا مسیر رسیدن به جامعه آرمانی دین را، با اتکال به خداوند بر مبنای عمل به آموزه های عالی اسلام طیکند.
منابع
قرآن کریم.
۱٫ آریانپور، عباس (۱۳۶۹). فرهنگ کامل انگلیسی به فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر.
۲٫ الهینژاد، حسین، (۱۳۸۶) آینده نگری و فرجام تاریخ بشر، فصلنامه انتظار، شماره۲۱، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
۳٫ امام خمینی;، (۱۳۸۶). صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشرآثارامامخمینی;.
۴٫ بهروزیلک، غلامرضا، (۱۳۹۲). جزوه درسی باز اندیشی آینده، دوره سوم آینده پژوهی، دانشگاه عالی دفاع ملی.
۵٫ جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۹). امام مهدی4، موجود موعود، قم، مرکز نشر اسراء.
۶٫ حکیمی، محمد رضا، (۱۳۸۲).خورشید مغرب، قم، انتشارت دلیل ما.
۷٫ در دیدار قشرهای مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان4 ۲۲/۸/۱۳۷۹
۸٫ زرینکوب، عبدالحسین، (۱۳۸۱). تاریخ در ترازو، تهران، موسسه انتشارات امیر کبیر.
۹٫ سلیمان، کامل (۱۴۰۱ق) یوم الخلاص، ایران، انتشارات دارالکتاب الضبانی.
۱۰٫ شجاعی مهر، رضا، (۱۳۸۷). مهدویت و بازتعریف مهندسی فرهنگی کشور، نشریه الکترونیک ساعت صفر، قم، مؤسسه آینده روشن.
۱۱٫ عباسی، علیاصغر و بهرامی، محسن، (۱۳۹۲). پس نگری در آینده پژوهی، دومین همایش ملی آینده پژوهی، سایت: www.civilica.com
۱۲٫ غاربی، اکبر، (۱۳۹۰) عوامل موثر در توسعه فرهنگی از دیدگاه قرآن و سنت، سایت سازمان تبلیغات اسلامی.
۱۳٫ فیروزآبادی، سید حسن، (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷). آینده نگاری راهبردی در دکترین مهدویت، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک شماره ۳۱و۳۲:
۱۴٫ قندوزی حنفی، سلیمان، (۱۴۰۴ق). ینابیع الموده، بیروت، انتشارات دار الکتاب.
۱۵٫ کارگر، رحیم، (۱۳۸۹). آیندهپژوهی قرآنی وجایگاه مهدویت در آن، فصلنامه انتظارموعود، شماره ۳۲، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
۱۶٫ ــــــــــــــــ ، (۱۳۹۶). بسیج و کنش جمعی در انقلاب جهانی مهدوی، فصلنامه انتظارموعود، شماره ۲۳، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
۱۷٫ ــــــــــــــــ، (۱۳۹۲). مهدویت و جایگاه آن در چشمانداز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه انتظار، شماره۴۰، قم، مرکز تخصصی مهدویت.
۱۸٫ کلینی، ابوجعفرمحمدبنیعقوب (۱۴۰۷ق). اصول کافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
۱۹٫ مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۴ق). بحار الانوار، بیروت، انتشارات داراحیاءالتراث العربی موسسه الوفا.
۲۰٫ مصباح یزدی، محمد تقی، سخنرانی با عنوان همایش اسلامی و آینده پژوهی دینی، ۱۵/۱۰/۱۳۹۰٫
۲۱٫ مصباح یزدی، محمدتقی، (۱۳۹۰). (مشکات) جامعه و تاریخ ازدیدگاه قرآن، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی1،.
۲۲٫ مطهری، مرتضی، (۱۳۷۸). مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا.
۲۳٫ ــــــــــــــ، (۱۳۹۱). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا.
۲۴٫ مقام معظم رهبری، تهران: ۶/۴/۱۳۵۹٫
۲۵٫ مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه، تهران: ۶/۴/۱۳۵۹٫
۲۶٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۴ /۱۱/۱۳۹۰٫
۲۷٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱۴ /۳/۱۳۹۱٫
۲۸٫ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۲۹/۳/۱۳۶۰٫
۲۹٫ مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۸۰). حکومت جهانی مهدی4، قم، انتشارات نسل جوان.
۳۰٫ ـــــــــــــــــــ، (۱۳۷۴). تفسیرنمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الإسلامیه.
۳۱٫ ملکی فر، عقیل و همکاران، (۱۳۸۶). الفبای آینده پژوهی، بی جا، موسسه فرهنگی انتشارات کرانه علم.
۳۲٫ موسوى همدانى، سید محمد باقر، (۱۳۷۴). ترجمه المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۳۳٫ نعمانی، ابیعبداللهمحمدبنابراهیم، (۱۳۹۷ق). الغیبه، تهران، انتشارات مکتبه الصدوق.
۳۴٫ نهج البلاغه (۱۳۷۹). ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران، بنیاد نهج البلاغه و دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
۳۵٫ هاشمیشهیدی، اسدالله، (۱۳۸۷). ظهور حضرت مهدی4 از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، قم،انتشارات مسجد مقدس جمکران.
۳۶٫ هرسیج، حسین و صادقی زهرا، (۱۳۸۱) راههای زمینهساز جامعه برای ظهور مهدی4، نشریه مهندسی فرهنگی، شماره ۵۹-۶۰٫
منبع : www.bnews.ir/