(إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً) (اسراء / ۹)
نزول قرآن در ماه مبارک رمضان به صورت دفعى (۱) در شب قدرو در طول مدت ۲۳سال به صورت تدریجى (۲) ، دو هدایت را به دنبال داشت .
1- هدایت نظرى :
در این هدایت مخاطبان و مستمعان چنان مجذوب آیات قرآنگردیدهاند که اندیشه و هنر خویش را پرتوى از انوارالهى دانسته و خضوع و خشوعشان زبانزد خاص و عام گردیده است . «لبیدبنربیعه» که از مشهورترین شعراى عصر جاهلیت بود تا جائى کهفرزدق به هنگام شنیدن اشعار او بالاترین خضوع را از خود نشانمىداد و به سجده مىافتد . او نود سال از عمر خویش را گذراندهبود که مشرف به اسلام شد . او در پیشگاه پیامبر خدا (ص) وقتىآیات قرآن را شنید ، براى همیشه شعر گفتن را کنار گذاشت و فقط یک بیت را سرود :
الحمد لله إذ لم یأتنی أجلی/ حتّى اکتسیتُ (لبستُ) من الإسلام سربالا
ستایش خداى را که مرگ مرا در کام نگرفت/ تا از آئین والاىاسلام لباسى پولادین بر تن نمودم . (۳)
از او سئوال شد: چرا دیگر شعر نمىگویى؟ پاسخ داد : خواندنقرآن بالاترین لذّت روحى و معنوى را براى من به وجود مىآورد کهمجالى براى اشتغال به سرودن شعر در من باقى نمىماند . بعد همهرگاه از او درخواستشعرى مىشد . او آیات قرآن را تلاوت مىکرد ومىگفت: «ابدلنى الله هذه فى الاسلام مکان الشعر» ; خداوند منان این آیات را به جاى آن شعرها به من عنایت کرده است . (۴)
جان دیوید پورت میگوید: قرآن به اندازهاى از نقائص مبرّا است که نیازمند کوچکترین اصلاح و تصحیح نمىباشد و ممکن است از ابتدا تا انتهای آن خوانده شود و کمترین خستگى و ملامت احساس نشود.(۵)
کارلایل ؛ مورخ و اندیشمند انگلیسى نیز میگوید: اگر یکبار به این کتاب مقدس «قرآن مجید» نظر افکنیم ، حقائق برجسته و اسرار وجودی را طورى در مضامین و جوهره آن پرورشیافته میبینیم که عظمت و حقیقت قرآن نمایان مىگردد و این مزیت در هیچ کتاب سیاسى و اقتصادى و. . . پیدا نمىشود . قرآن تمام فضائلى را که موجب تکامل وسعادت بشرى است ، دربر داشته است . (۶)
مخاطبان هدایت نظرى
آنانى را که عنایت خداوند شامل حالشان گردیده و سبب شده هدایتنظرى قرآن اندیشه آنان را در دست بگیرد و به استوارترین راه ، هدایت شوند مىتوان به سه دسته تقسیم کرد :
گروه اول : کسانى که فصاحت وبلاغت کتاب مبین هنرهاى آنانرا تحت الشعاع قرار داده ، زیبائى کلام ، تناسب صدر و ذیل سورهها و آیات و به هم پیوستگى تک تک واژهها اعجاب آنان رابرانگیخته و به کلام خالق خویش مبارک باد گفتهاند .
اصمعى آن بزرگمرد ادبیات عرب ، هنگامى که در صحراى حجاز رباعى دلنشین آن زن بادیهنشین را شنید (۷) رو به او کرد و از روى تعجب گفت : «قاتلک الله ؛ خدا تو را بکشد!!» چه اشعار و رباعى زیبا و چه سجع و نظم بهیادماندنى ؟! پاسخ داد : تو چرا قرآن نمىخوانى که نظم و نثرش ما را نیز به شگفت در آورده است . اصمعى گفت : چه طور؟ مگر توچیزى از آن را خواندهاى ؟ پاسخ داد:
«نعم، عند ما نزل القرآن على محمد (ص) اذهب عنّا الفصاحة و البلاغة » ؛ بههنگام نزول قرآن بر پیامبرخدا (ص) محمدبن عبدالله (ص) اشعار نغز و زیباى عرب تحت الشعاع قرار گرفت . (و معلقات سبع «اشعار هفتگانه» که بر دیوار کعبه آویز بود ، اعراب آن را برداشتند و به قرآن توجه نمودند) . سپس آیه شریفه ذیل را قرائت کرد :
«وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ » ؛ الهام کردیم به مادر موسى (على نبینا و آله وعلیه السلام) فرزند خردسالت را شیر ده و چنانچه بر جان موسى از ناحیه فرعون و مأمورانش ترسیدى ، او را در دریا بینداز لکن به خود ترس راه مده و محزون نشو ، همانا ما او را به تو برمىگردانیم و او را از جمله پیامبران خویش قرار خواهیم داد.(۸)
اصمعى پرسید: مگر چه چیزى سبب اعجاب و شگفت تو شده و چنین خودباختگى از خود نشان مىدهى؟ پاسخ داد : در این آیه کوتاه خداوند سبحان با برترین شیوه و زیباترین چینش ، دو خبر و دو بشارت و دو امر و دو نهى در کنار یکدیگر آورده است که این فقط کار خدا است و غیر او قادر به چنین سخن گفتنى نیست.(۹)
همانند داستان فوق ، درباره بسیارى از آیات قرآن نقل شده وبعضى مفسران به آنها اشاره کردند . اکثر دانشمندان اهل فصاحتو بلاغت همانند علامه تفتازانى در ذیل آیه شریفه «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الأَْلْبابِ» (۱۰) ; براى شما (انسانهاى متعهد) در حکم قصاص معناى واقعى زندگى نهفته است، گفتهاند: کوتاهى وایجاز آیه فوق از معجزات فصاحتى قرآن است زیرا اگر همه اهل فن جمع شوند و بخواهند جملهاى که مفهوم آیه فوق را در بر داشته باشد و از جهت کوتاهى جمله و زیبائى هیئت همانند آن باشد ، محال است و بارها آنان آزمایش کردند لکن سرافکنده شدند (۱۱) که در بحث «ایجاز و اطناب» آن را مورد بررسى قرار دادهاند .
میتوان در مباحث نظری به تفاسیر و کتابهاى ذیل مراجعه کرد:
۱- الاعجاز البیانى (۲جلد)، مؤلف: الدکتوره عائشه بنتالشاطى
۲- تفسیر الکشاف (۴جلد)، مؤلف: جارالله زمخشرى
۳- تفسیر التحریر و التنویر (۳۰جلد)، مؤلف : شیخ محمد طاهر بن عاشور
گروه دوم : کسانى که مجذوب ابعاد معنوى و باطنى آیات قرآن و کلمات الهى آن شدهاند و با شنیدن یک آیه، خود متحوّل گردیده و صدها نفر دیگر را متأثّر ساختهاند .
عموى فرزدق شاعر (صعصعه بنمعاویه) وقتى کنار درب مسجد پیامبر ایستاده بود ، از آن حضرت درخواست پند و اندرز نمود و جملهاى از کتاب خدا را طلبکرد .
رسولخدا (ص) آیات شریفه ذیل را قرائت کرد : «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» (۱۲) ؛ در روز قیامت هر کس به قدر ذرهاى کار نیک کرده باشد، خود پاداش آن را خواهد دید و هر کس ذرهاى کار زشت مرتکب شده باشد آن را مشاهده و کیفرش را خواهد چشید .
صعصعه تا آیه فوق را شنید ، فریاد برآورد : کفایت مىکند مرا، متحول گردیدم ، نیازى نیست آیه دیگرى از قرآن بشنوم . (۱۳) او به میان قبیله خود برگشت و بعد صدها نفر از قبیلهاش با فاصلهاى کوتاه به برکت آیه فوق ، آئین اسلام را پذیرفتند .
علىبنابىطالب(ع) فرمود : «هى احکم آیه فى القرآن» ; آیهفوق محکمترین و موثرترین آیات قرآن است (۱۴) رسول خدا (ص) آیه (فمن یعمل مثقال …) را «جامعه» نامید (۱۵).
همانند صعصعه هزاران نفر دیگر توسط یک یا چند آیه ، متحولگردیدهاند که معنویت والاى قرآن اینان را دگرگون نموده و براىهمیشه ضلالت و گمراهى را رها کردند .
نمونه دیگر: «فضیل بن عیاض» که راهزنى و سرقت شیوه دیرینه او گشته بود ، آنگاه که آیه: (أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ) (۱۶) ؛ «آیا زمان آن نرسیده که مؤمنان دلهای خویش را با یاد خالق خود و آنچه از حضرت حق نازل گردید خاشع گردانند و بر خود بیم دهند ؟»
فضیل دگرگون شد و توبه کرد و بسوی خدایش بازگشت. او با توبه حقیقى خود زبانزد خاص و عام گردید و از افراد مورد اعتماد امام ششم جعفربنمحمد (ع) شد و روایاتى هم از آنحضرت نقل کرد و در آخر عمر ، از کبوتران همیشگى حرم مکى گردید و لقب «جارالله» براى او شهرت گرفت . وى در روز عاشورا به زندگى خویش پایان داد و در جوار رحمت حضرت حق براى همیشه جاى گرفت . (۱۷)
گروه سوم : قاریان و اندیشمندانى هستند که ابعاد علمى قرآن آنان را تحت تأثیر قرار داده و در دیدگاه علمى خویش در برابر قرآن مجید بالاترین تواضع را از خود نشان دادهاند . زیرا پردهبردارى از اسرار خلقت انسان و جهان ، آن هم در روزگارى که بشر با علم و دانش بیگانه بود، مطلبى است که هر اندیشمندى رابه تأمل وا مىدارد . حال به بعضى از اظهار نظرهاى این گروه حتى غیر مسلمان توجه فرمائید:
«گوته» دانشمند و شاعر آلمانى مىگوید : سالیان درازى کشیشان از خدا بىخبر، ما را از پى بردن بهحقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن ، دور نگه داشتند … این کتاب توصیفناپذیر عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقى در علم و دانش جهان داشته است و سرانجام محور افکار جهانى مىگردد. (۱۸)
«ژول لابوم» اندیشمند فرانسوى نوشته است: دانش و علم جهانیان از سوى مسلمانان بدست آمد و مسلمین علوم خویش را از قرآنى که دریاى دانش است، گرفتهاند و نهرها براى جهان بشریت جارى ساختهاند . (۱۹)
جاى بسى خوشحالى است که علماى تفسیر هم از این دیدگاه به قرآن به صورت ژرف و عمیق نگاه کردهاند و تفاسیر ارزشمندى رانگاشتهاند.
در میان تفاسیر فارسى مىتوان «تفسیر نمونه» (۲۰) (الامثل) را نام برد و در میان تفاسیر عربى «الجواهر فى تفسیر القرآن» (۲۱) مورد توجه قرار دارد، گرچه تفاسیر دیگرى هم نوشته شده و تک نگاریهایى نیز وجود دارد.
۲- هدایت عملی قرآن:
هدایت عملی نوع دوم از ارشاد و راهنمایی است که انسان مؤمن و معتقد را به اعمال سازنده و شایسته هدایت میکند بطوری که او و جامعه با توجه به آن دستورات متحول و دگرگون میگردد، سربلندی، استقلال و سعادت ابدی سرلوحه زندگی آنان میشود. این هدایت مرحلهای بالاتر از هدایت نظری است زیرا در این مرحله معتقدات اسلامی به ثمر مینشیند و نتایج شیرین آن با تمام وجود درک میشود. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید:
« الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ» (۲۲) ؛ مکتب انسانساز اسلام اوج میگیرد و بر همه ایدئولوژیهای جهان غلبه مییابد و چیزی بر او برتری نخواهد یافت.
عمل مسلمانان جهان و دیگر افراد صالح سبب میشود جمله فوق بر تارک جهان نقش بندد و برای همیشه و همه کس باقی بماند.
آیات دربردارنده هدایت عملی همان آیاتی است که احکام کاربردی اسلام را بیان میکند و رادمردان دینی را بر آن وامیدارد که با عمل به هر یک از آن احکام، خود را در زرهی پولادین قرار دهند و در برابر تهاجم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دشمن داخلی و خارجی مصون و محفوظ بدارد و بالاتر آنکه تمسک و عمل به چنین آیاتی ترس و وحشت را در دل دشمن ایجاد کند.
«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ» ؛ آمادگی شما سبب ترس دشمنان میگردد، دشمنان خدا و شما و آنانی که شما آنها را نمیشناسید لکن خداوند سبحان آنان را خوب میشناسد. (۲۳)
عمل به این آیات به دشمنان اسلام اجازه نمیدهد تا به سرمایههای مادی و معنوی ما چشم بدوزند و در فکر استثمار ما باشند و یا با ایادی خود صلابت و صفای ایمانی ما از بین ببرند و روح تقوا و پرهیز از گناه را از مردم ما بویژه جوانان بگیرند. حال بعضی از آن آیات نورانی را به همراه موضوعات آنها در ذیل میآوریم:
الف: اقامه نماز
دعوت قرآن از مردم برای نیایش و اقامه نماز جهت تقرب و نزدیکی به خالق هستی است زیرا نماز آرامش روح و روان را تأمین میکند، و هر کس درست نماز را بجای آورد و در حین نماز احساس کند با خالق خویش سخن میگوید، بالاترین قلههای طهارت و پاکی را طی کرده است.
چنین کسی در برابر حوادث بزرگ از روحی آرام برخوردار است و هرگز تعادل خویش را از دست نمیدهد، زیرا او متصل به قدرت بیپایانی است که هرگز محدودیت برایش متصور نیست.
خداوند به پیامبر گرامیش فرمود: « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» ؛ نماز را به خاطر یاد من بپادار. (۲۴)
ارشاد و هدایت قرآن به این عمل زیبا و مقدس چنان آثار ژرف و عمیقی دارد که نمازگزار را از هر گونه زشتی و بدی دور میدارد و او را بیمه میکند و در هالهای از عصمت و امنیت قرار میدهد. همانطوری که خداوند نبی مکرم خود را با توجه به نماز از بسیاری از آفات نگه داشت. او همین فلسفه وجودی نیایش و نماز را برای دیگران مطرح نموده و میفرماید:
« اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛
ای رسول، آنچه را از کتاب آسمانی بر تو وحی شده بر خلق تلاوت کن و نماز را بجای آور و بپادار که نماز اهلش را از هر کار زشت و بدی باز میدارد، همانا ذکر خداوند بزرگتر و برتر از اندیشه خلق است و به آنچه انجام میدهید آگاه است. (۲۵)
ب : روزه
روزه زیباترین عملی است که هیچگونه ریا و تظاهری در آن متصور نیست. روزهدار با دوری و پرهیز از محرمات خاص، قدرت امساک و پرهیز را برای خالق خود به مرحله ظهور و بروز میگذارد و با این عمل عبادی اطاعت محض خود را در برابر اوامر و نواهیش اعلان میدارد و خود را در زمره بندگان خالص و فرمان برش قرار میدهد. از این رو خالق هستی به پیامبرش فرمود: الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی به ؛ روزه (عملی هدایت شده به سوی من) از من است و خود پاداش آن را خواهم داد.(۲۶)
امام صادق(ع) در تبیین فرمایش نبی مکرم اسلام فرمود: الصَّوْمُ جُنَّةٌ أَیْ سِتْرٌ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ حِجَابٌ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ فَالصَّوْمُ یُمِیتُ مُرَادَ النَّفْسِ وَ شَهْوَةَ الطَّبْعِ الْحَیَوَانِیِّ و… ؛
روزه گرفتن سپر و مانع رسیدن بلاها به روزهدار است، این مانع بلاها و آفات دنیوی و عذاب اخروی را برطرف میکند.
سپس در ادامه فرمود: رسول خدا(ص) میگوید: خداوند تبارک و تعالی گفته است: روزه عمل عبادی مخصوص من است و من هم پاداش آن را میدهم، آنگاه امام(ع) اضافه کرد: روزه خواستههای شیطانی نفس را میمیراند و شهوات جنسی و حیوانی را دفن میکند، روزه گرفتن موجب صفای و جلای قلب میشود. اعضاء و جوارح روزهدار را پاک میسازد، درون و برون را اصلاح میکند و مظهر تشکر و سپاسگزاری در برابر نعمتدهنده (اصلی یعنی خداوند) خواهد بود، روزهداری موجب نیکی به فقراء و مستمندان میشود، اشک و تضرع و خضوع را زیاد میکند و بهترین وسیله نزدیک شدن به خداوند خواهد بود، خواستهها و شهوات نفسانی را میشکند و زشتیها و بدیها را تخفیف و حسنات و نیکیها را ازدیاد میبخشد. (۲۷)
صاحب مصباح الشریعه در پایان حدیث شریف مینویسد: برای روزه فوائد بیشماری وجود دارد، آنچه اشاره شد برای انسانهای اندیشمند کفایت میکند و خداوند توفیق این هدایت عملی الهی را عنایت فرماید.
در این رابطه حضرت حق جل و علا به بندگان خود توصیههای فراوانی کرده که دو نمونه از آن را میآوریم:
* یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛ ای اهل ایمان روزه گرفتن بر شما واجب گردید چنانچه این عمل واجب بر امتهای گذشته فرض گردیده بود، این دستور برای آن است که (از شهوات جنسی و پست حیوانی پاک گردید) پرهیزگار شوید. (۲۸)
* وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِینَ ؛ از صبر (روزه) و نماز یاری جوئید، (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) این کار جز برای انسانهای متواضع و خاضع در برابر خداوند، گران خواهد بود. (۲۹)
ج: انفاق و دستگیری از فقراء و مستمندان
ثلاثی مجرد انفاق «نفق» میباشد، معنایش شکاف ایجاد شده است که در انسانهای فقیر و درمانده که در اثر حوادث همانند زلزله، سیل، آتشسوزی، تصادف، بیدقتیها و سوء مدیریت و .. بوجود میآید. چنانچه فرد و یا افرادی به کمک برنخیزند و دامن همت بالا نزنند و شکاف ایجاد شده را ترمیم ننمایند آن فرد و خانواده از هستی ساقط میگردند، اینان در صورت اضطرار ممکن است روشهای غیر صحیح و غیر انسانی را دنبال کنند. سرقت، دزدی، تقلب، رشوه و غصب اموال دیگران، امور ضد اخلاق و فحشاء رواج یابد و جامعه را تهدید کند و در نتیجه عدم امنیت اخلاقی و اقتصادی را بدنبال داشته باشد.
در دیدگاه هدایت عملی قرآن، ثروتمندانی که از انفاق و دستگیری فقراء سرباز میزنند و به انسانهای بیبضاعت و محروم و کم درآمد کمک نمیکنند بزرگترین ضربه اقتصادی را ابتدا به خویش خواهند زد سپس به اجتماع، زیرا این عکس العمل طبیعی فقر و تنگدستی و بیچارگی است که در صورت عدم تأمین امور مادی چنین فجایعی را بدنبال دارد و از سرمایه داران و جامعه آرامش را سلب کنند و همگی در ورطه نابودی قرار گیرند.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً ؛ فقر و تنگدستی چه بسا انسان را در دام کفر قرار دهد. (۳۰)
قرآن میگوید:
وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ؛ در راه خدا انفاق (عمل به صدقات واجبه و مستحبه) کنید و با ترک آن خود و جامعه را به ورطه نابودی (هلاکت) نیفکنید بلکه نیکی و احسان کنید (یعنی بیش از حقوق واجبه فقراء پرداخت کنید) خداوند نیکوکاران را دوست میدارد. (۳۱)
د: دشمنشناسی
باید گفت بخش عمدهای از آیات جهاد و دفاع در قرآن، مسلمانان و موحدان جهان را به دشمنشناسی وامیدارد؛ زیرا عدم توجه به دشمنان و امکانات موجود در سلطه او و شیوههای کاربردی آنان در درگیریها سبب غفلت و عدم استفاده صحیح از نیروها و امکانات خودی میگردد.
در هدایت عملی قرآن در بخش دشمنشناسی گاه از دشمنان فردی و یا جمعی اسم میبرد و مردم و حاکمیت دینی را از آنان برحذر میدارد، و گاه از اوصاف و چگونگی حالات آنان سخن میگوید و معیارهایی را جهت شناسایی بیشتر دشمن مطرح میکند.
در دیدگاه قرآن دشمن داخلی شامل حال منافقان کوردل و وابستگان به دشمنان خارجی است (آنان که در خارج مرزهای جغرافیایی و یا بلاد غیر اسلامی جهت براندازی حکومت اسلامی تلاش میکنند).
قرآن در باب معرفی دشمنان داخلی [منافقان] در آیات سه گانه ذیل فرموده است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآْیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ * ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ…..» ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید محرم اسراری غیر از خود انتخاب نکنید. آنها (منافقان) از هرگونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمیکنند، آنان دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید (نشانههای) دشمنی از دهان (و کلام)شان آشکار است و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند از آن مهمتر است. ما آیات (و راههای پیشگیری از شر آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید.(*)
شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید اما آنها شما را دوست ندارند در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند) هنگامی که شما را ملاقات میکنند (به دروغ) میگویند ایمان آوردهایم، اما هنگامی که تنها میشوند از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند. بگو «به همین خشمی که دارید بمیرید» خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.(*)
اگر به شما نیکی برسد آنها را ناراحت میکند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد خوشحال میشوند (اما) اگر (در برابرشان) استقامت کنید و پرهیزگاری پیشه کنید نقشههای (خائنانه) آنان به شما زیان نمیرساند، خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است. (۳۲)
و درباره دشمنان خارجی (یهودیان و صلیبیان) میفرماید:
«وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ »؛ هرگز یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نخواهند شد مگر آنکه از آئین آنان پیروی کنی، بگو ای پیامبر راهی را که خدا تعیین کرده (مبارزه با آنان) به یقین هدایت حتمی همان است و چنانچه بنابر خواسته آنان رفتار کنی بعد از آنکه راه هدایت بر تو نشان داده شده هیچگونه نصرت و یاری از سوی خداوند نخواهی دید. (۳۳)
ه : جهاد و مبارزه با فتنه انگیزان
از هدایتهای عملی قرآن دعوت به جهاد و مبارزه با دشمنان لجوج و سرسپردهای است که با تمام وجود “نابودی دین و ایمان” را نشانه گرفتهاند و در مقام ارشاد و هدایت هیچگونه پند و اندرزی را نمیپذیرد. اینان چه در داخل حاکمیت اسلامی باشند و چه در خارج، لازم است با برخورد قاطع بر سر جای خود نشانده شوند. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ ؛ با کافران و مفسدان جهاد کنید (پیکار و قتال نمایید) تا فتنه و فساد برطرف گردد و همه مردم را آئین و دین خدا فرا گیرد. چنانچه آنان از فتنه انگیزی و جنگ دست برداشتند با آنان با عدالت رفتار کنید زیرا تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. (۳۴)
و آنجا که تنبلی و ترحم بیجا حاکم شود و در دفاع از دین و حاکمیت دینی سهلانگاری نشان دهند و عشق به مظاهر دنیوی آنان را زمینگیر کند، قرآن هشدار میدهد و آن رسالت و هدایت عملی خویش را مطرح مینماید و نتیجه آن بیتوجهی را چنین ترسیم میکند:
وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ؛ و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند دیرها و صومعهها (عبادتگاه بیرون شهری) و معابد یهودیان و مسیحیان و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود ویران میگردد و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آئینش دفاع نمایند) یاری میکند، خداوند قوی و شکستناپذیر است. (۳۵)
و: اطاعت و وجوب پیروی از ولی امر مسلمین
از محورهای اساسی که افراد مضطرب و سرگردان را هدایت عملی میکند و وضعیت تکلیف و وظایف شرعی را شفاف و زلال بیان میدارد پیروی از رهبر و امام معصوم در زمان حضور و پیروی از ولی فقیه جامع الشرایط یعنی حاکم اسلامی در عصر غیبت است که این اطاعت آرامشی الهی به انسان میدهد و از هر گونه دغدغه رهایی میبخشد. همان مطلبی را که حضرت بقیة الله الاعظم (عج) به محمدبن عثمان عمری (ره) فرمود:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِیُّ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِیهِ) مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی؛
و اما در رویدادهای جدیدی که بوجود میآید به ناقلان (مجتهدان و راویان) حدیثها و روایات ما رجوع کنید و نظر آنها را ملاک و معیار خویش قرار دهید، همانا آنان از سوی من حجّت و راهنما برای شما هستند و من حجت خدایم و اما محمد بن عثمان عمری (خداوند از او و پدرش بیش از این خشنود گردد) شخصیت مورد اعتماد من است و نوشتهها و مطالب او مطالب من خواهد بود. (۳۶)
و قرآن در موضوع فوق با صراحت کامل مردم را به ولی امر بعد از پیامبر خدا ارجاع میدهد، میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَْمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً ؛
ای اهل ایمان فرمان خدا و پیامبر و فرمانداران او را (که از ناحیه خدا و رسول هستند) اطاعت کنید و چون در کاری به نزاع و درگیری منتهی شد به حکم خدا و رسول بازگردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان و اعتقاد پیدا کردهاید و اطاعت مینمائید، اطاعت و محور قرار دادن دستورات خدا و پیامبر برای شما از آنچه تصویر میکنید بهتر است و عاقبت برتری را خواهید داشت. (۳۷)
پىنوشتها:
۱- نزول دفعى: فرود آمدن تمام آیات قرآن در شب قدر بر قلب مبارک رسول خدا (ص) است .
۲- نزول تدریجى: نازل شدن آیات و سورهها در مکه و مدینه براساس نیازمندىها و مناسبتهاى زمانى و مکانى که در طول رسالت پیامبر خدا (ص) انجام شد .
۳- اسد الغایه ، ابن اثیر ، ج۴ ، ص۵۱۴ .
۴- کتاب الاغانى ، اصفهانى ، ج۱۵ ، ص۲۴۷ ; الاعلام ،خیرالدین الزرکلى ، ج ۵ ، ص ۲۴۰ .
۵- عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن ، ص۹۱ .
۶- مقدمه کتاب سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام .
۷- استغفرالله لذنبى کله / قبلت انسانا بغیر حله / مثلالغزال ناعما فى دله / انتصف اللیل و لم اصله.
۸- قصص ، ۷ .
۹- تفسیر التحریر و التنویر ، شیخ محمد الطاهر بن عاشور ،ج۲۰ ، ص۷۴ ، تفسیر الجامع الاحکام القرآن ، قرطبى ، ج۱۳ ، ص۲۵۴٫
۱۰- بقره ، ۱۷۹ .
۱۱- المیزان ، علامه طباطبائى (ره) ، ج۱ ، ص۴۳۴ ؛ مختصرالمعانى ، علامه تفتازانى ، بحث «ایجاز و اطناب»
۱۲- زلزال ، ۷ و ۸ .
۱۳- الدرالمنثور ، السیوطى ، ج۸ ، ص۵۹۵ .
۱۴ و ۱۵- الصافى ، ملامحسین فیض کاشانى ، ج۵ ، ص۳۹۵ .
۱۶- حدید ، ۱۶ .
۱۷- سفینةالبحار ، ج۲ ، ص۳۹۲ ؛ روحالبیان ، بورسوى ، ج۹ ،ص۳۶۵ ; در موضوع فوق مىتوان به بیانالسعاده (۴جلد) مرحومگنابادى ، مراجعه کرد .
۱۸- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن ، جان دیوید پورت .
۱۹- تفسیر نمونه ، ج۱ ، ص۱۳۷ ، به نقل از قرآن بر فراز اعصار .
۲۰- تفسیر نمونه ، جمعى از فضلاء ، زیر نظر آیتالله ناصرمکارم شیرازى ؛ در ۲۶ جلد تدوین شده است.
۲۱- الجواهر فىتفسیرالقرآن ، طنطاوى ؛ مؤلف آن را در چهاردهجلد تدوین کرده و بیشتر به مسائل علمى قرآن پرداخته است .
۲۲- وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج ۲۶، ص ۱۲۵، ح ۳۲۶۴۰ ؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۳۴ .
۲۳- انفال، ۶۰ .
۲۴- طه ، ۱۴ .
۲۵- عنکبوت ، ۴۵ .
۲۶- اصول کافی، ج ۴، ص ۶۳ .
۲۷- مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۷، ص ۵۰۰ .
۲۸- بقره ، ۱۸۳ .
۲۹- بقره ، ۴۵ ؛ در بسیاری از تفاسیر همانند صافی آمده مقصود از صبر «روزه» میباشد. ج ۱، ص ۱۲۶ ، نقل از کافی و من لایحضره الفقیه و تفسیر عیاشی.
۳۰- کافی، ج ۲، ص ۳۰۷ ؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۵۸ .
۳۱- بقره، ۱۹۵ .
۳۲- آل عمران، ۱۱۸ ـ ۱۲۰ .
۳۳- بقره، ۱۲۰ .
۳۴- بقره، ۱۹۳ .
۳۵- حج، ۴۰ .
۳۶- وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۴۰ .
۳۷- نساء ، ۵۹٫
منبع: فرهنگ کوثر – شماره سی و چهار