تألیف: احمد محمد صالح/ ترجمه و تحقیق: احمد زمانی
مدینه منوره و مسجدالنبی
سال سیزدهم بعثت بود که حدود ۷۵ نفر از انصار در عقبه منی با رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیعت نموده۱ و سپس به مدینه منوّره بازگشتند. نزدیک به سه ماه از این قضیه تاریخی گذشته بود که آنان و گروهی دیگر از مهاجران بسیاری از روزها، صبحگاهان به خارج مدینه می آمدند و در انتظار آن حضرت می نشستند، سرانجام روز دوشنبه ۱۸ ربیع الاوّل فرا رسید، طبق معمول بامداد آن روز نیز به خارج مدینه رهسپار شدند و در آنجا تا نزدیکى های ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبری نشد.
تا اینکه ظهر آن روز رسول گرامی اسلام از طریق ذوالحلیفه وارد مدینه شدند و خبر به مردم مدینه رسید، زن و مرد، کوچک و بزرگ در نزدیکی مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگی در نهایت خرسندی و شادمانی به یکدیگر تبریک می گفتند و این شعر را با همدیگر می خواندند:
طَلَع البَدْرُ عَلَینا مِنْ ثَنیات الوداع۳ / وَجَبَ الشکُر علینا ما دَعا لِلّهِ داع۴
در آن هنگام ابوبکر جهت عرض خیرمقدم، خدمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آمده، گفت: مردم مدینه مشتاقانه منتظر قدوم شمایند. پیامبر ـ ص ـ فرمود: در انتظار برادرم علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ هستم.
آن حضرت ۱۵ روز در قبا توقف کرد تا علی علیه السلام ـ به همراه همسرش فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به آن حضرت ملحق شدند. در این مدت، مسجد قبا را تأسیس کرد و در ضمن، خانه های مدینه از بت و بت پرستی پاکسازی گشت۵ سپس رسول خدا ـ ص ـ سوار بر مرکب عازم ناحیه بالای مدینه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسکن اختیار نمود.۶
انس بن مالک گوید:
رسول خدا ـ ص ـ به همراه بعضی، چهارده شب در آنجا اقامت گزیدند، در این ایام بود که به دنبال گروهی از قبیله بنی نجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشیرهای برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور یافتند. انس ادامه می دهد: رسول خدا ـ ص ـ را دیدم سوار بر مرکب و ابوبکر با گروهی از بنی نجار در کنارش ایستاده و به سوی قبیله بنی نجار حرکت کردند تا به خانه ابو ایوب انصاری ره ـ رسیدند،۷ حضرت بعد از نزول اجلال این آیه شریفه را خواندند:
«ربّ انزلنی منزلاً مبارکاً و أنت خیر المنزلین».۸
ابن اسحاق می گوید: رسول خدا ـ ص ـ در خانه ابوایوب انصاری بود تا مسجد و خانه اش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گردید.۹
کوشش رسول خدا ـ ص ـ جهت ساختن مسجدالنبی
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خطاب به گروهی از بنی نجار فرمودند: این مکان را بهمراه آنچه دارد ارزش یابی و قیمت گذاری کنید تا جهت بنای مسجد خریداری شود، بنی نجار گفتند: به خدا قسم چیزی نخواهیم گرفت; زیرا شما زمین را برای خدا می خواهید. در آن زمین نخل خرما، قبر عدّه ای از مشرکین و ساختمان مخروبه ای وجود داشت که به همین جهت در اطراف آن دیواری کشیده شده بود. بعد از جلب رضایت قبیله بنی نجار، پیامبر عظیم الشأن دستور داد: درختها را قطع کردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و برای ساختن مسجد آماده ساختند.
سخن نزدیکتر به واقع اینکه: رسول خدا ـ ص ـ أسعد بن زراره۱۰ را نزد خود خواسته و فرمودند: زمین متصل به مسجدی را که در آن نماز می خوانیم بخرید تا مسجد مناسبی را بنا کنیم. أسعد بن زراره عرض کرد: ای رسول خدا! این سرزمین متعلق به دو یتیم به نام «سهل» و «سهیل» فرزندان رافع بن عمرو بن نجّار است که مسئولیت و سرپرستی آن دو، به عهده من است و شما می توانید در این زمین مسجد را بنا کنید. رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: «حتماً باید قیمت زمین را بگیرید». لذا پس از ارزشیابی قیمت زمین را به یتیمان پرداخت نمودند۱۱ و سپس آن را تصرف کردند.۱۲
پیامبر گرامی اسلام ـ ص ـ به همراه دیگر اصحاب ـ که در بنا و ساختن مسجد دست اندرکار بودند ـ ابتدا پایه های مسجد را از سنگ چیده، سپس دیوارهای آن را با خشت های خامی که مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم کرده بودند، ساختند، ستونهایش را از تنه های درخت خرما قرار داده بودند و قسمتی از سقفش را با شاخه های نخل خرما پوشاندند و بخش زیادی از سقف آن بدون پوشش ماند.۱۳
نورالدین سمهودی نقل می کند که پیامبر اکرم ـ ص ـ هنگام ساختن مسجد چنین زمزمه می کرد:
اللّهم لاخیر اِلاّ خیر الآخرة / فارحم الأنصار و المهاجرة۱۴
و نیز گفته است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام ـ با مهاجرین و انصار در کـنـار رسول خـدا ـ ص ـ مشغول کار بود و این رجز را می خواند:
لایستوی من یعمر المساجد / یدأب فیها قائماً و قاعد
و مـن یـری عـن الـغـبـار حـائـذاً۱۵
وضعیت هندسی ساختمان مسجد النبی در آن روز بدین صورت بود که: مقدار سه ذراع۱۶ از دیوار به وسیله سنگ و بقیه آن با خشت خام بنا گردید، و چنانکه گفته شد: سقف مسجد از شاخه های نخل خرما بود و این شاخه ها بگونه ای به همدیگر چسبیده و در کنار هم چیده شده بود که آفتاب به داخل نفوذ نمی کرد. ولیکن چنان نبود که از نفوذ آب باران جلوگیری کند، لذا بعد از مدتی، وقتی باران باریدن گرفت آب به داخل مسجد چکّه کرد، و برای مسلمانان مشکلاتی را بوجود آورد که بناچار سقف را گِلکاری نمودند.
مراغی از ابن نجار نقل می کند: از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در مورد کیفیت و چگونگی ساختمان مسجد سئوال کردند، فرمود:
«عریشی کعریش موسی، خشیبات، والأمر أعجل من ذلک» ؛ «مسجد من سایبانی همانند سایبان موسی ـ علیه السلام ـ است که چوبهایی بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد».۱۷
دورانی از عمر مسجد نگذشته بود که یاران پیامبر اکرم ـ ص ـ پیشنهاد کردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختمانی محکم تر بسازند، که رسول خدا ـ ص ـ همان جواب را تکرار فرمودند.۱۸
ارتفاع و بلندی دیوار مسجد به اندازه قد یک نفر می شد،۱۹ هنگامی که خورشید بالا می آمد، طول سایه دیوار به اندازه یک ذراع (دو قدم) می شد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه می گردید و آنگاه که به دو ذراع می رسید نماز عصر می خواندند.
نماز رسول خدا و مسلمانان به سوی بیت المقدس برگزار می شد زیرا قبله مسجدالنبی از ابتدای تأسیس تا مدت یکسال و اندی به سوی بیت المقدس بود، همانطوری که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از هجرت در مکّه به سوی بیت المقدس نماز می گزارد.
مساحت مسجدالنبی ص ـ در اولین مرحله
استاد محمد حسنین هیکل می نویسد:۲۰ مساحت مسجدالنبی در اولین مرحله عبارت است از ۳۵ متر طول و ۳۰ متر عرض که در مجموع چنین می شود: ۱۰۵۰ = ۳۰×۳۵ در این مـرحله، بـخـشی از مسجد جهت سکونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا ـ ص ـ بودند، و مسلمانان دیگر برای آنان غذا می آوردند، آنها در وقت نماز اولین صف را تشکیل می دادند و در میدان جهاد از پیشتازان بودند. اینان بعد از مدتی به «اصحاب صفّه»۲۱ معروف شدند.
جایگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقی است که سادات و اشراف و بزرگان در این مکان می نشینند و عبادت می کنند.
ندای اذان از مسجدالنبی ـ ص ـ
پس از سپری شدن کارهای ساختمانی مسجد، ندای ملکوتی اذان توسط وحی مقرر و اعلام گردید، و وقت نمازها بوسیله اذان معلوم می شد.
یعقوبی می نویسد: دوران آغاز و صدر اسلام مؤذّن مسجدالنبی «بلال حبشی» بود و گاهی نیز «ابن ام مکتوم» اذان می گفت، بدین صورت که هرکدام زودتر در نماز حضور پیدا می کردند اذان را او و اقامه را دیگری می گفت.۲۲
تغییر و تعیین قبله مسجدالنبی توسط پیامبرـ ص ـ
سال دوّم هجرت ـ نیمه ماه رجب، بعد از غزوه بدر اولی بود که ـ خدای سبحان اراده کرد تا قبله گاه مسلمانان را از جانب بیت المقدس به سوی کعبه تغییر دهد.۲۳ اینجا بود که این آیه را به رسول خدا نازل نمود:
«قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبلة ترضیها فولّ وجهک شطر المسجد الحرام، و حیث ماکنتم فولّوا وجوهکم شطره…» .۲۴ ؛ «ما صورت تو را که به سوی آسمان نگاه می کنی و در انتظار فرمان ما برای تعیین قبله نهایی هستی می بینیم و اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی بازمی گردانیم، پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن، و در هرکجا بودید صورت خود را به جانب آن گردانید».
رسول گرامی اسلام پس از ۱۷ ماه نماز به جانب بیت المقدس، وقتی خواست قبله مسجدالنبی را تغییر دهد به گروهی از اصحاب خود دستور داد در زوایای مسجد بایستند تا جهت قبله را به سوی مسجدالحرام مشخص کند. در این هنگام جبرائیل نازل شد و با قدرت الهی تمام موانعی را که جلو چشم رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قرار داشت برطرف ساخت، و سپس عرض کرد: ای رسول خدا! قبله را در جای خود قرار ده ـ پیامبر ـ ص ـ با دیدن کعبه معظّمه، قبله را در مسجد خود بدان سو تأسیس نمود بطوری که قبله مسجد در مقابل ناودان کعبه واقع شد. آنگاه جبرائیل عرض کرد: درست قبله در جای خود قرار دارد.
بعد از پایان یافتن قبله مسجد، جبرائیل با اذن خداوند ـ متعال ـ هرآنچه در مقابل چشم رسول خدا ـ ص ـ جهت دیدن کعبه معظّمه محو شده بود به جای خود برگرداند.
بدین ترتیب درب جنوبی مسجد بسته شد و قبله و محراب در جای آن قرار گرفت که روبروی ناودان کعبه واقع شده است.۲۵
بازسازی و گسترش مسجدالنبی به دست مبارک رسول خداـ ص ـ
شش سال از ساختن بنای مسجدالنبی گذشت. در سال هفتم هجری غزوه «خیبر» پیش آمد، رسول گرامی اسلام به همراه مسلمانان در نبرد با یهود در قلعه های خیبر به پیروزی رسیدند، پس از آن مدینه منوره یکپارچه در اختیار رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفت و هر روز بر جمعیت مسلمانان افزوده می شد و عده ای بدانجا هجرت می کردند. به همین جهت اصحاب و یاران پیامبر ـ ص ـ پیشنهاد بازسازی و توسعه مسجد را نمودند، حضرت با طرح آنان موافقت نمود، که به فرمایش امام صادق ـ علیه السلام ـ: رسول خدا ـ ص ـ در مرتبه دوّم، مسجد را توسعه دادند و آن را از ناحیه طول و عرض ـ هر کدام ـ به ۱۰۰ ذرع رسانیدند.۲۶
در این مرحله شکل و چهار چوبه مسجد تغییر کرد; یعنی طول هر ضلع به صد متر رسید و بصورت مربّع درآمد. و در روایت دیگر آمده است: که به صورت مربعی درآمد که هر ضلع آن ۵۰ متر شد. البته شکل اصلی آن تغییری نکرد، زیرا در مرحله اوّل که از سنگ و خشت خام و تنه درخت خرما و شاخه های آن تشکیل شده بود در مرحله بعد نیز از همین مواد و وسائل استفاده شد، لیکن نحوه چیدن دیوارها تغییر کرد بدین نحو: که خشت ها را بصورت جفت درکنار یکدیگر و سپس هر دو را مخالف دوتای دیگر ـ عمودی و افقی قرار دادند.۲۷
مراغی از ابن زباله نقل می کند که: رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ تصمیم بر آن داشت که در قسمت قبله مقداری به مسجد اضافه کند، که با رحلتش، این تصمیم عملی نگردید. وی در استدلال برای سخن خود می گوید: زیرا روزی رسول خدا ـ ص ـ در محل اقامه نماز خود ایستاده بود که با دست مبارکش اشاره به دیوار سمت قبله نموده و فرمود: «لو زدنا فى مسجدنا» از این جمله چنین برمی آید، که حضرت آرزو می کرد مسجد را از جانب قبله توسعه دهد.
توسعه مسجدالنبی ـ ص ـ در سال شانزدهم هجری
عمر بن خطاب در زمان خلافت خود (در سال ۱۶ هجری) درصدد برآمد که مسجدالنبی را از طرف قبله توسعه دهد، از این رو تصمیم گرفت خانه عباس بن عبدالمطلب را که در سمت قبله مسجد واقع شده بود خریده، به همراه خانه خودش به مسجد ضمیمه نماید که عباس در آن روزها با فروش خانه اش موافقت نکرد. لیکن پس از مدتی خودش آن را به مسلمانان هدیه نمود و خانه او و قسمتی از خانه جعفر بن ابی طالب در توسعه، جزء مسجدالنبی شد.۲۸
در این هنگام ستونهای چهارگوشه آن در کنار خانه مروان بن حکم قرار گرفت و در نتیجه، از قسمت جنوبی ۵ متر به مسجد اضافه شد که محلّ محراب به جلوتر منتقل گردید. همچنین از قسمت غربی ۵ متر و در قسمت شمالی ۱۵ متر توسعه یافت. و از آنجا که خانه همسران رسول خدا ـ ص ـ در بخش شرقی مسجدالنبی قرار گرفته بود و بعد از رحلت آن حضرت همچنان در آنجا زندگی می کردند، و از همه مهمتر مدفن مبارک پیامبر ـ ص ـ و از سویی قبر ابی بکر در آن قسمت در منزل عایشه واقع بود، در قسمت شرقی مسجدالنبی تغییر حاصل نشده و همچنان باقی ماند. در این مرحله از توسعه، خانه ابوبکر که در ناحیه غربی بود، در داخل مسجدالنبی قرار گرفت.
گفته شده: که حفصه دختر عمر خانه ابوبکر را ـ که در ضلع غربی بوده، و وی در زمان زندگیش نیازمند گشته بود ـ به /۴۰۰۰ درهم خرید که در دو مرحله (مقداری در زمان عمر و باقیمانده آن در زمان عثمان) ملحق به مسجدالنبی گردید.۲۹
با همه این تغییر و تحول، در ساختمان مسجدالنبی تغییر زیادی حاصل نشد; زیرا پایه ها همانند سابق سنگچین و قسمت بالای دیوار با خشت خام چیده شد. ستون های مسجد از تنه نخل خرما و سقف آن از شاخه های نخل بود. فقط جهت استحکام از پایه های بیشتری استفاده گردید. و تعداد دربهای ورودی آن به ۶ عدد رسید.
بازسازی مسجدالنبی ص ـ در زمان خلافت عثمان ـ مرحله چهارم ـ
در سال ۲۴ هجری که عثمان به خلافت رسید، مردم پیشنهاد توسعه مسجدالنبی را به او دادند و در این زمینه با او صحبت کردند و از کمبود جا در مسجد شکوه نمودند. در پی آن اظهار ناراحتی ها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت کرد، که آنان جهت تخریب و بازسازی مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی چنین اظهار نمود: ای مردم تصمیم گرفته ام، مسجدالنبی را خراب کنم و آن را تـوسعه دهم، شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود: هرکس مسجدی را برای خدا بسازد، خداوند ـ منّان ـ در بهشت خانه ای برای او بنا خواهد نمود.۳۰
«عمر بن خطاب» قبل از من این مسجد را توسعه داد، ولیکن امروز برای این جمعیت مکان بیشتری لازم است. من با خبرگان از اصحاب رسول خدا ـ ص ـ مشورت کردم، همه آنها بر خرابی و بازسازی و توسعه مسجدالنبی اتّفاق نمودند.۳۱
مردم سخنان عثمان را تأیید و تحسین کردند و برای او دعا نمودند. بنابراین عثمان مسجدالنبی را تخریب کرده، در ضلع جنوبی و غربی، هرکدام ۵ متر اضافه نمود مانند آنچه در زمان عمر انجام گرفته بود. گرچه در ضلع شمالی، مقدار توسعه از زمان عمر کمتر شد ولیکن در مجموع نزدیک به دو برابر زمان عمر بر مساحت مسجد افزوده شد.
در این مرحله از توسعه، ساختمان مسجدالنبی وضع و کیفیت بهتری پیدا کرد. زیرا در این بازسازی پایه دیوارهای مسجد را از سنگهای زیبا و حکاکی شده، با استفاده از آهک و گچ بنا نهاده و پایه های وسط را از سنگهای سوراخ شده قرار دادند که در داخل سوراخ ها آهن و سپس اطراف آن را سرب ریختند، سقف مسجد را از چوبهای مخصوصی بنام ساج پوشاندند، لذا نسبت به سابق از استحکام بهتر و بیشتری برخوردار گشت.
این بار نیز در ناحیه شرق مسجد هیچگونه تغییر و توسعه ای حاصل نگردید، چرا که خانه های همسران رسول خدا ـ ص ـ همچنان باقی بود، و بعضی از همسران آن حضرت در آنـجا سـکـونـت داشـتـنـد. که نزدیکترین این خانه ها، خانه عایشه بود و در اطاق او رسول خدا ـ ص ـ و ابوبکر و عمر دفن شده بودند.
توسعه و زیادی زمان عثمان تا سال ۸۷ هجری باقی ماند، که تغییر محسوسی نکرد. پس می توان مساحت مسجدالنبی را به متر مربع در چهار مرحله به ترتیب ذکر کرد:
۱ ـ مرحله اوّلیه ـ سال اوّل هجرت ـ ۱۰۵۰=۳۰×۳۵
۲ ـ مرحله دوم ـ سال هفتم هجرت ـ ۲۴۳۳=۴۹/۳۳×۴۹/۳۳
۳ ـ مرحله سوم ـ سال ۱۶ هجرت ـ ۴۸۷۵=۷۵×۶۵
۴ ـ مرحله چهارم ـ سال ۲۴ هجرت ـ ۵۹۵۰=۷۰×۸۵
پی نوشتها:
۱ – دکتر محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص ۱۷۲، ـ آنان ۷۳ نفر مرد و ۲ نفر زن به نامهای: اُمّ عماره و اُمّ منیع، از انصار بودند ـ به نقل از «الطبقات الکبری»، ج ۱، ص ۲۲۱٫
۲ – بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۰۴، حدیث ۱٫
۳ – ثنیة الوداع: کوههای مشرف مدینه منوره است که در مسیر مکّه واقع شده. مردم مدینه مسافران را تا آنجا مشایعت می کردند.
۴ – ترجمه شعر: آشکار شد بر ما ماه شب چهارده از کوههای ورودی شهر، واجب است بر ما حمد و ثنای الهی، مادامی که ثناگویی دارد.
۵ – کامل بن اثیر، ج ۲، ص ۱۰۷٫
۶ – بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۰۶ ـ روایتی دیگر از ابن اسحاق: رسول خدا ـ ص ـ تصمیم گرفت داخل مدینه شود بر شتر خود سوار شد و بهمراه بعضی از صحابه براه افتادند، در میان کوچه های مدینه به خانه هریک از انصار مى رسید جلوی ناقه او را می گرفتند و می گفتند: ای رسول خدا! قبیله ما با آنچه به همراه دارد، در خدمت شما است به خانه ما داخـل شـوید و مـا را مـفتخر ســازید. رســول خدا ـ ص ـ می فرمود: «جلوی ناقه را رها کنید همانا او مأمور است» افسار شتر را بر روی گردنش نهادند. آمد تا در میان قبیله بنی نجّار جلوی خانه «ابوایوب انصاری» و محلّ مسجد فعلی «مِرْبد» زانو به زمین زد، رسول خدا پیاده شد، و این افتخار نصیب ابوایوب گردید. (سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۴۰ ـ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۱۶)
۷ – سنن ابی داود، ج ۱، ص ۱۲۳٫
۸ – سوره مؤمنون: ۲۱٫
۹ – سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۴۳ ـ فی منزل الوحی، چاپ هفتم، دارالمعارف، ص ۴۴۹٫
۱۰ – اسعد بن زراره از بزرگان قبیله بنی نجار بود، او با عده ای دیگر از مسلمانان در آنجا نماز می گزارد، رسول خدا در ابتدای هجرت با آنان در اطاق کوچکی نماز اقامه می نمودند زیرا «ابن امّ مکتوم» که از سوی آن حضرت به مدینه آمده بود عدّه ای را با احکام اسلام آشنا نمود.
۱۱ – ۱۰ دینار پرداخته شد (زادالمعاد، ابن القیم الجوزی، ج ۲، ص ۵۶).
۱۲ – فی منزل الوحی، ۴۴۹٫
۱۳ – ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۳، ص ۲۱۴٫ نهایة الأدب، جزء ۱۶، ص ۳۴۴٫
۱۴ – ترجمه شعر:
پروردگارا در مقابل خوبیهای جهان آخرت خوبی وجود ندارد ــ پس رحمت بفرست بر انصار و مهاجرین.
۱۵ – دکتر محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۱۱ ـ وفاءالوفا باخبار دارالمصطفی، ج ۱، ص ۳۲۹٫ سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۴۲٫ ابن هشام می گوید: از بسیاری از اهل شعر پرسیدم گفتند علی بن ابی طالب ـ ع ـ آن را خوانده ولیکن معلوم نیست قائل و گوینده چه کسی است؟ آن حضرت یا دیگری، ترجمه رجز:
مساوی نیست کسی که در ساختن مساجد مشارکت دارد و ـ در حال ایستاده و نشسته ـ تلاش می کند
با کسی که سعی می کند غبار بر لباسش ننشیند
۱۶ – در ذرع هاشمی ۳۳/۴۹ سانتی متر بوده است.
۱۷ – الحاوی للفتاوی للسیوطی، ج ۲، ص ۷۶٫ منزل الوحی، ص ۴۵۰٫
۱۸ – دلائل النبوة بیهقی، ج ۱، فصل مسجدالرسول. زادالمعاد، ج ۲، ص ۶٫
۱۹ – و گفته شده یک وجب از قد یک انسان بیشتر بوده است.
۲۰ – صفَّة: بضم «صاد» و تشدید «فاء» بر وزن ضُلَّةْ، سکوئی است بزرگ به شکل مربع مستطیل که در جهت شمالی مقبره رسول خدا ـ س ـ واقع شده و حدود ۳۰ سانتی متر از سطح زمین مسجد بلندتر است ( وفاءالوفاء، ج ۲، ص ۴۵۳)
۲۱ – سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۵۶٫ تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۱۲٫
۲۲ – فی منزل الوحی، ص ۴۵۱٫
۲۳ – دکتر محمد ابراهیم آیتی: تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۱۸ ـ ابن اسحاق می گوید: ۱۸ ماه پس از هجرت در ماه شعبان قبله تغییر یافت. ـ سیره حلبی، ج ۲، ص ۲۵۷ ـ بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۹۹ حدیث ۲ : نقل می کند: معاویة بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال کرد؟ چه زمـــانی رسول الله ـ ص ـ از بیت المقدس به کعبه منصرف شد. امام صادق ـ ع ـ فرمودند: «بعد از برگشت از غزوه بدر»
۲۴ – بقره: ۱۴۴٫
۲۵ – وفاءالوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج ۱، ص ۳۶۵٫
۲۶ – مدینه شناسی، سید محمد باقر نجفی، ص ۳۵٫ به نقل از اعلاق النفیسه، ص ۶۵ ـ ۶۴٫
متر ۳۳/۴۹ = ۱۰۰ ذرع ــ مساحت مسجدالنبی ، مترمربّع ۴۹/۳۳×۴۹/۳۳=۲۴۳۳
۲۷ – أخبار مدینة الرسول، ص ۹۳٫
۲۸ – بین عباس بن عبدالمطلب و خلیفه کشمکش زیادی شد تا اینکه در دادگاه قاضی به نفع عباس حکم نمود، آنگاه عموی پیامبر عباس آن را به مسلمین هدیه نمود و جزء مسجد شد. (محمد حسنین هیکل، فی منزل الوحی، ص ۴۵۳ ـ سید محمد باقر نجفی، مدینه شناسی، ج۱ ص ۳۶ به نقل از «تاریخ ابن عساکر»).
۲۹ – محمد حسنین هیکل، فی منزل الوحی، ۴۵۴٫
۳۰ – صحیح مسلم، کتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث علیها، حدیث ۲۴ (۵۳۳) ص ۳۷۸٫
۳۱ – تاریخ الرسل والملوک،ج ۵/۲۱۱۳
تخصص
آثار نوشتاری