فلسفه اشک (2)

فلسفه اشک (2)

پژوهشى نو در باره روایات گریه و آثار گرانبهاى اشک‏در عزاى امام حسین (ع)
در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد(1)
اشک موهبتى الهى است و امام صادق(ع) آن را موجب دفع رطوبت مغزانسان شمرده است. نشاط، زنده‏دلى، سبکبالى و طراوت روح ازآثار اشک است. مردم عشقیم و در فصل فراق رود جارى مى‏کنیم از اشتیاق اشک من در فصل باران زاده است هقهقى دارم که توفان زاده است رود عصمت‏شط اشک گرم ماست باغ عصمت در بهار شرم ماست(2) مراجعه هر یک از افراد جامعه به متخصص و گره‏گشایى اهل فن ازمشکلات اجتماعى، پدیده‏اى مرسوم و براى تمامى انسانها، از هرمرز و بوم و با هر نگرشى، قابل قبول است. این مهم آنجا ارزش‏بیشتر مى‏یابد که سلامت‏باورها و درستى عقاید هر یک از ما بدان‏وابسته باشد و تغذیه روحى و معنوى‏مان بدان پیوند خورد. موضوعات فراوانى در معارف دین به چشم مى‏خورد که سخنان‏معصومان(علیهم السلام) در باره آنها از باورهاى‏عموم مردم دور مى‏نماید; گاه اغراق‏آمیز تلقى مى‏شود و درمواردى، نوعى تفاوت در تعبیر و حتى تضاد در الفاظ به ذهن‏مى‏آید، افرادى که چنین سخنانى در حوزه فهم و تحلیل و بینش‏آنان نیست، با دیدى غیر اصولى و غلط به مباحث مى‏نگرند، اماچون همین موضوعات در دست صاحبان راى و اندیشمندان پرتجربه‏قرار مى‏گیرد، چنان لطیف و زیبا معنا مى‏شود که تمامى آتش درونى‏و برداشتهاى ناصحیح را خاموش مى‏سازد.پس، پیش از هر نوع نگرشى، باید به اهل فن و ژرف‏نگران موضوع‏مراجعه کرد. یکى از این موارد، روایات گوناگونى است که یک‏قطره اشک براى امام حسین(ع) را مایه خاموش دره‏هاى عذاب الهى‏شمرده و کمترین ذره گریه براى آن حضرت را موجب ورود آدمى به‏فردوس برین الهى معرفى کرده است. عالمان گرانمایه در برخوردبا احادیث، دو زاویه دید دارند: 1- دقت در صدور سخن و حدیث از زبان معصوم(علیهم السلام);(تحلیل سندى) 2- توجه به مراد معصوم(علیهم السلام) و ابعاد دلالت‏حدیث(تحلیل دلالتى) دانشى که این مهم را به عهده دارد، «علم‏رجال‏» یا «دانش پالایش احادیث‏» است که به سان کیمیایى صحیح‏را از ناصحیح تشخیص مى‏دهد و فقیه را با خاطرى آسوده، سمت‏مراحل دیگر استنباط و اجتهاد رهسپار مى‏سازد.روایاتى که در باره گریه، آثار آن و جلوه‏هاى جاودانه اشک دردنیا و آخرت، حقایقى گرانبها بیان کرده‏اند، بسیارند. و افزون‏بر تواتر یا کثرت بیان، که خود دلیلى بر صدور آن ازمعصومان(علیهم السلام) است، عالمان فرزانه و محققان نکته سنجى‏به نگارش و بیان آنها پرداخته‏اند که بدون اطمینان خاطر بدین‏کار دست نمى‏یازند. از اینرو، در باره اصل صدور این روایات‏براى اندیشمندان هیچ دغدغه خاطرى وجود ندارد و باید در باره‏دلالت هر یک و مراد مجموع احادیث‏به بحث‏بنشینیم. پاره‏اى از این‏نظرها را، که در حوصله این نوشتار است و خوشه‏اى از توشه‏اى‏انبوه مى‏نماید، با هم بررسى مى‏کنیم و بقیه را به نگاه ژرف‏خوانندگان و دیگر صاحب نظران والاقدر وا مى‏نهیم:
1.  ایجاد جاودانگى و پویایى حادثه کربلا
حادثه سرخ کربلا و حماسه خونینى که اندکى بیش از یک نیمروزآفریده شد، جنگ دو قدرت ستمگر و یا نبردى بر سر آب و خاک‏نبود، بلکه نهضتى بر خاسته از شور و شعور الهى به رهبرى‏دردانه‏اى خدایى بود که علیه ستم پدید آمد، یک طرف، برترین‏انسانهاى هستى به رهبرى حجت‏خدا و امام معصوم(ع) و سویى دیگر،پلیدترین موجودات آفرینش به فرماندهى بدبخت‏ترین موجود هستى.چنین حادثه‏اى با چنان عظمتى باید همانند خورشیدى فروزان همیشه‏زنده و جاودان بماند تا در تیرگیهاى زندگى و صحنه‏هاى حیرت‏روشنى بخش دلهاى پاک گشته، انسانهاى بى‏شمارى را به سوى سعادت‏رهنمون شود. این رسالت، با چنین ابهت و عظمت، به ابزارى نیروبخش نیاز دارد تا توان حرکت و جاودانگى را بیشتر سازد. پرچم‏کربلا را همیشه در حال اهتزاز نگاه دارد تا اهداف سید شهیدان،راه او و چگونگى حادثه جانسوز نینوا چون آیینه شفاف در برابردیدگان انسانها استوار بماند. اشک، احساس زلال و عشق شفاف است‏که از ژرفاى جان پدیدار مى‏شود و نشان دلدادگى و ارادت به‏محبوب است. آنگاه که این ارمغان خداوندى به خاطر یکى ازبهترین انسانهاى هستى نمایان شود، به دنبال خود، نسیمى ازعاطفه، مهر، یکرنگى و هم سویى با امام حسین(ع) همراه مى‏آورد.در این صورت، حماسه سرخ حسینى همیشه زنده و بالنده مانده،حسینیان خود را در کوثر معرفت‏شستشو داده، با آرمانهاى مولاى‏خود همرنگ مى شوند. هر جا که دلى است از غم تو بى صبر و قرار و بى‏سکون باد چشمى که نه فتنه تو باشد از گوهر اشک بحر خون باد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینى(ره) در این باره مى‏فرماید: «گریه بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. همین معنا است که یک‏جمعیت کمى در مقابل امپراطور بزرگ ایستاد. آنها از همین‏گریه‏ها مى‏ترسند. هر مکتبى باید پایش عده‏اى سر و سینه بزن‏داشته باشد تا حفظ شود.»
2. سازندگى و ثمرآفرینى گریه
«چشم گریان، چشمه فیض خداست. گریستن براى امام حسین(ع) زمینه‏سازپیوندى قلبى است که عطش روح را فرو مى‏نشاند و هر قطره‏اى،گوهرى شب‏افروز براى سعادت‏خواهى و سازندگى فراهم مى‏سازد. ازاینرو، مسیر اشکها و گریه‏ها به سوى حادثه خونین کربلا هدایت‏شده تا چنین آثار انسان‏سازى همیشه وجود داشته باشد.
امام على‏بن موسى الرضا(ع) به ریان بن شبیب فرمود: «یابن الشبیب! ان کنت‏باکیا لشى‏ء فابک للحسین بن على بن‏ابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش ...» اى پسر شبیب، اگربر چیزى گریه مى‏کنى، بر حسین بن على گریه کن که او را چون‏گوسفند سر بریدند... . امام حسین(ع) به خاطر ارزشهاى والاى اشک، مؤمنان را به گریستن‏دعوت فرموده است: «انا قتیل العبره، لا یذکرنى مؤمن الا بکى‏» من کشته اشکم، هیچ‏مؤمنى مرا یاد نمى‏کند، مگر آنکه -به خاطر مصیبتهایم‏مى‏گرید. از اینرو، گریستن و گریاندن و نیز خود را به شکل گریه‏کنندگان‏درآوردن (تباکى) کارى ارزشمند و داراى ثواب الهى‏است. مرحوم مطهرى در این باره مى‏فرماید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او موافقت‏با نشاط او و حرکت اوست... امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالى‏قدرش،به واسطه شهادت قهرمانانه‏اش، مالک قلبها و احساسات صدهامیلیون انسان است. اگر کسانى که بر این مخزن عظیم و گرانقدراحساسى و روحى گمارده شده‏اند، یعنى سخنرانان مذهبى، بتواننداز این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس‏کردن روحها با روح عظیم حسینى بهره بردارى صحیح کنند، جهانى‏اصلاح خواها شد.
3. بزرگى مصیبت و عظمت فاجعه کربلا
]آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون تا که نامت مى‏برم از دیده آب آید برون تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‏ها آتشى باید که خوناب کباب آید برون گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشى برگ بى‏حاصل شود گل، چون گلاب آید برون فاجعه کربلا در محدوده‏اى جغرافیایى و در مدت زمانى بسیار کوتاه‏اتفاق افتاد; اما مرز تاریخ و گستره زمان را شکافت و از آغازآفرینش حضرت آدم(ع) تا رسالت رسولان الهى و تا پایان هستى رافرا گرفت. بزرگى این مصیبت و مظلومیت چنان بود که گویاخداوند، خود فروزش شعله‏هاى ستم سوز نینوا را عهده دار گشته وبرترین نیکیها و برکات را در قلبى لبریز از عشق حسینى وچشمانى گریان از محبت آن حضرت ترسیم کرده است که: «اذا اراد الله بعبد خیرا قذف فى قلبه محبه الحسین(ع‏») سوزش ماجراى کربلا، اشک حضرت آدم را جارى ساخت. و نفرین حضرت‏موسى(ع) بر قاتل او را به گوش ملائک رساند. روزى که سلیمان‏نبى(ع) بر فرش خود در حال گذر از سرزمین کربلا بود، دچارحادثه‏اى سخت گردید. چون از علت آن پرسید و داستان دلخراش کربلارا شنید. دستان خود را سوى آسمان بلند کرد; یزید را لعن کرد وهمراه او تمامى انس و جن آمین گفتند. چون عیسى با حواریون خوداز مسیرى رد مى‏شد. خود را با شیرى قوى پنجه رو به رو دید که‏راه را بر آنان بسته و تقاضاى لعن و نفرین بر قاتلان حسین(ع)دارد. هنگامى که حضرت مسیح در باره شخصیت امام حسین(ع) پرسید:و آن حیوان با زبانى فصیح و گویا سید شهیدان(ع) را توصیف کرد،عیسى(ع) با حزنى فراگیر، قاتلان امام را لعن کرد.تمامى حواریون آمین گفتند. پیش از میلاد ابا عبد الله(ع) در باره‏شباهتهاى حضرت یحیى و امام حسین(ع) سخنان بسیار به میان آمد،جبرائیل تربت کربلا را براى رسول خاتم حضرت محمد(ص) آورد وپیامبر(ص) با غمى جانسوز به انبوه ستم و بزرگى مصیبتى که برفرزندش وارد مى‏شود، گریست. آرى، قطره‏اى اشک در ماتم شخصیتى‏چون امام حسین(ع) و به خاطر فاجعه‏اى همانند کربلا، چنان آثارعمیق و گسترده‏اى خواهد داشت که دریاهاى آتش عذاب را خاموش وسراپرده وجود آدمى را گلستان لطف و رحمت الهى خواهد کرد. ازاینرو، امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء على‏الحسین(ع‏») هر ناله و گریه‏اى ناپسند و مکروه است، مگر نالیدن‏و گریستن بر حسین(ع). چنین مصیبت هولناکى بود که زلزله‏اى طاقت‏سوز در پیکر مبارک‏امام سجاد(ع) ایجاد کرد. آن حضرت، پس از ماجراى کربلا، بیست‏سال مى‏گریست و با نگاه به آب یا جوان یا ذبح حیوان و دادن آب‏به یاد گوشه‏هایى از ستم ستمگران در سرزمین نینوا و عطش افرادافتاد، گریه مى‏کرد.; حتى جمادات و حیوانات نیز از چنان‏صحنه‏هاى دردآلود، تحمل از دست داده، به سوگوارى پرداختند.گویا سخن تمامى شیفتگان و درس‏آموزان کربلا حضور ابا عبد الله‏الحسین(ع) این است: «ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلب حال مردمان چون است
4. تجدید بیعت‏با امام حسین(ع)
اشک زبان دل و فریاد مظلومیت است و رسالت گریه نوعى تجدیدبیعت و همرنگى با محبوب و جلوه‏اى از پاسدارى از خونه شهیدشیعیان و پیروان ابا عبد الله(ع) افزون بر بینش روشن خویش بامنطق و استدلال، آینه قلب خود را نیز با زلال عشق و شوق غبارروبى مى‏کنند و با اشک خویش با امام خود براى خودسازى، خداترسى،گناه‏گریزى، اقامه و احیاى نماز، امر به معروف و نهى ازمنکر، عزت نفس، گریز از ذلت و زبونى و مبارزه با باطل و ستمگرپیمان مى‏بندند; و در این راه، با قاطعیت و صلابت در راه عقیده‏و با روحیه ایثار و شهادت‏طلبى به جهادى مقدس و کربلاگونه‏مى‏پردازند. بیعت‏سوگواران و گریستن عزاداران حسینى، بیعتى ناگستسنى درراه حفظ عقاید دینى و پاى‏بندى به ارزشهاى اخلاقى است; و چون‏امام حسین(ع) الگوى بى‏همتا براى آنان است، ایجاد عاطفه و عشق‏با اشک چشم، زمینه‏ساز آن بیعت و مقدمه این سنخیت و دلدادگى‏است. همانگونه که سید الشهداء(ع) هنگام حرکت از مکه به سوى‏کربلا، کسانى را به همراهى خویش در این سفر مقدس و نهضت‏خدایى‏دعوت کرد که اهل فدا کردن جان در راه ائمه (علیهم السلام) باشد: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل‏معنا...» شیعه باید آبها را گل کند خط سوم را ز خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور ماست شیعه یعنى تشنه جام بلا شیعگى یعنى قیام کربلا شیعه یعنى امتزاج نار و نور شیعه یعنى راس خونین در تنور شیعه یعنى هفت وادى اضطراب شیعه یعنى تشنگى در شط آب آرى، اشک، سرفصل محبت و مودت و برخاسته از عشقى است که‏خداوند در دلها قرار داده است. رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» براى شهادت حسین(ع) گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد وخاموش نمى‏شود. امروز اشک رابطه ما با حسین(ع) است. و ما با شورى اشکهایمان‏بر خوان محبت‏سید الشهداء نشسته‏ایم و اشک‏پرورده ابا عبد الله(ع)هستیم. این مهر با شیر مادر درجان ما وارد شده، با جان هم به‏در مى‏شود. به راستى آیا مى‏توان براى چنین بیعتى عشق‏آمیز -ازدوران کودکى تا هنگام مرگ و بدرود حیات- جایگزین غیر از اشک‏یافت. گوهرهایى شفاف از شوق و زلال از زمزم معرفت و شعور که‏چون بر صفحه صورت مى‏ریزد، سبکبالى، طراوت، نشاط و معنویتى‏بیرون از توصیف به ارمغان مى‏آورد و ما را جرعه‏هایى جاوید ازفرات بیدارى، بالندگى و تابندگى مى‏بخشد. آنان که با اشک خود چنین بیعتى با امام حسین(ع) مى‏بندند،خداوند، از بى‏کران رحمت و عنایت‏خویش، آبشارى از مغفرت برآنها ریزان مى‏سازد; گناهانشان را آمرزیده، از گذشته آنان چشم‏مى‏پوشد و آینده‏اى روشن و تابناک از توفیق و معرفت نصیبشان‏مى‏سازد. آیا چنین رحمت و برکتى از پروردگارى بزرگ به خاطر محبوبى چون‏حسین(ع) و به پاس حفظ حماسه کربلا، عمق فاجعه عاشورا، یکرنگى وسنخیت‏با ابا عبد الله و تجدید بیعت‏با آن حضرت در راه بندگى وعبودیت‏خداوند، باورنکردنى و دور از واقعیت است ؟! یا آنکه‏بسیارى از ما نگرش کوتاه، بینشى ناقص و دیدى ضعیف داریم و ازپى‏آمدهاى ارزشها و یا حقیقت احکام آگاهى کامل نداریم؟ بدون شک سیره معصومان (علیهم السلام) روش عالمان و اندیشمندان‏دینى در طول تاریخ و حرکتها و عزاداریهاى سنتى و همراه با شورو حماسه، شعله‏هاى روشنگرى عاشورا را حفظ کرده و ستمگران‏عصرهاى مختلف را با توفانهاى ستم‏سوز مردمى رو به رو ساخته‏است. اگر حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ عبد الکریم حائرى(ره) هر روزپیش از شروع درس با ذکر مصایب امام حسین(ع) توسط ذاکر حسینى وهمراه با اشک دیدگان درس خود را شروع مى‏کرد و یا حضرت آیت‏الله العظمى بروجردى(ره) هر سال به برگزارى جلسه روضه و حضوردر محفل ابا عبد الله الحسین(ع) همت مى‏گماشت و یا حضرت امام‏خمینى(ره) عاشقانه بر زمین نشسته و با نخستین سلام مرحوم‏حجه الاسلام کوثرى به ساحت مقدس سید الشهداء گریستن آغاز مى‏کرد:همه و همه براى حفظ شعارهاى دینى و ارزشهایى انقلابى بوده است.مگر نه این است که ما هر چه داریم از عاشورا و عاشوراییان‏داریم; مه بارقه‏اى است در شبستان حسین شب حادثه‏اى ز درد پنهان حسین هر صبح ز دامن افق خون‏آلود خورشید برآید از گریبان حسین
منابع (نشریه):فرهنگ کوثر 1378 شماره 27

 

آثار نوشتاری

ارسال پیام