چکیده:
بررسی گزارشهای متفاوت در باره تولد امام کاظم علیه السلام و دستیابی به سخن مستند در این باره می تواند کمکی به پژوهشگران سیره و فقه باشد؛ تا بهتر بتوانند زمان صدور روایت و فعل آن گرامی را بررسی کنند. گزارشهای متفاوتی در این خصوص ارائه شده است که هفتم ماه صفر سال128ق، برای تولد مستندات بیشتر و قدیمی تر از سایر گزارشها دارد. این پژوهش برای پیبردن به زمان دقیق تولد امام کاظم علیه السلام، ابتدا گزارشهای منابع شیعیان و سنیان در باره سال و ماه تولد را بررسی میکند و به نقد گزارش تولد در ماه ذیالحجه و ترجیح نقل تولد آن حضرت در هفتم صفر میپردازد.
واژههای کلیدی: امام کاظم علیه السلام، سال128ق، ماه صفر، ماه ذیالحجه،امامت پژوهی
مقدمه
تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام، یکی از ابعاد زندگی آن گرامی است که گزارشهای متفاوتی در سه محور: سال و ماه و روز آن وجود دارد. پراکندگی گزارشها، این پرسشها را در پى دارد که تاریخ درست تولد و شهادت آن گرامی کدام است؟ عوامل و منشأ پراکندگى منابع تاریخى در این خصوص چیست؟ به چه گزارشها و منابعى مىتوان اعتماد کرد؟
هر چند برخی از نویسندگان، مطالبى ارزشمند به صورتهاى گوناگون در این باره نگاشتهاند؛ ولی پژوهش کاملی که گزارشهای پراکنده را در باره این موضوع ارزیابی کند و به این پرسشها پاسخ دهد مشاهده نمیشود؛ به همین سبب بازکاوی منابع کهن و ارزیابى مستندات و مآخذ آنها به منظور دستیابی به سخن درست در این موضوع ضروری است.
این تحقیق با بازخوانی منابع کهن شیعه و سنی در پى پاسخ به پرسشهای یادشده است و در این بررسی، از شیوه میان رشتهاى در نقد و پذیرش گزارشها بهره گرفته است؛ بدین صورت که دو گونه گزارش موجود( منتسب به معصومان "سلام الله علیهم" و منتسب به دیگران ) در باره این موضوع را، در حد امکان از دو منظر رجالى - فقهى و تاریخى به تناسب بررسى کرده است و با لحاظ معیارهایی چون مستند بودن یا نبودن نقلها، تعارض گزارشها و حل آن از راه بررسى اعتبار نگارندگان یا راویان و یا قانون اصولی اطلاق و تقیید، توجه به خطاى نسخهبرداران، توجه به حوادث همزمان و توجه به رویه تاریخىِ تقدیم منبع متقدم بر متأخر، مستند قوىتر را ترجیح داده است.
انتخاب این روش بدین جهت است که در بررسى گزارشهاى مربوط به معصومان(سلام الله علیهم) نمىتوان به هر روایت و نقلى بسنده کرد و هر مطلبى را به آنان نسبت داد؛ بلکه در حد امکان باید مطلب را سنجید و با مستندات قوى، آن را پذیرفت؛ حتى اگر دادههاى تاریخى را بتوان در حد امکان، چنین بررسى کرد، خطاى معلومات برگرفته از آنها نیز کمتر خواهد بود. به هر روی این پژوهش با این فرضیه که «امام کاظم علیه السلام، در هفتم صفر تولد یافته عوامل اختلاف گزارشها و زمان وقوع تولد را بررسی میکند.
سال
هرچند دربارۀ سال ولادت امام هفتم علیه السلام، گزارش های متفاوتی است؛ ولی در اینجا تنها به نتیجه این تحقیق بسنده می شود که آنحضرت در سال 128 قمرى دیده به جهان گشود. تفصیل این گزارش ها را می توان در کتاب "بازپژهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان" از این قلم دریافت.
ماه
درباره ماه ولادت امام هفتم علیه السلام، نیز، منابع کهن شیعیان و سنیان همگونی چندانى ندارند که در اینجا به بررسی آنها پرداخته می شود.
بررسی منابع کهن
برخى از نگارندگان این منابع در این باره سخنى نگفته و تنها به ذکر سال تولد بسنده کردهاند که مىتوان از سعد ابنعبداللَّه اشعرى(م حدود 300ق)، نوبختى(م حدود 320ق)، ابنأبىالثلج(م325ق)، کلینى(م329ق)، شیخ مفید(م413ق) و شیخ طوسى(م460ق) از عالمان شیعه، و طبرى(م310ق)، خطیب بغدادى(م463ق)، عبدالرحمن ابنجوزى (م597ق)، سبطابنجوزى (م654ق)، گنجى شافعى(م658ق) و ابنصباغ مالکى (م855ق)از نگارندگان اهلسنت نام برد؛ ولى منابعی که در این باره سخن گفتهاند، تولد آن گرامى را در ماه صفر دانستهاند که به ترتیب نام قمى(م381ق) صاحب تاریخ قم، فتال نیشابوری (م507ق)، طبرسى(م548ق)، ابنشهرآشوب (م588ق)، شیعى سبزوارى (زنده در 757ق)، مستوفى (م750ق)، شهید اول (م786ق)، على ابنیونس عاملى (م877ق)، کفعمى(م حدود 900ق)، حسین ابنعبدالصمد عاملى (م984ق) و پسرش شیخ بهایی(م 1031ق) در میان آنان دیده میشود ؛ چنانکه مجلسی(م1111ق)، محدث قمی (م 1254ش/ 1359ق) و سید محسن امین (م1371ق) با منابع و تتبّعی که داشتند بر همین تاریخ تأکید کرده؛ جز این را نقل نکردهاند. ثبت این تاریخ در این منابع نشانه وجود آن در مآخذ پیش از آنها است.
تنها طبرى امامى(م قرن پنجم) ماه ذیحجه را به نقل از امام حسن عسکری علیه السلام، به نام ماه تولد آن بزرگوار گزارش کرده است. ؛ ولی این گزارش او مورد نقد است؛ زیرا افزون بر مورد تردید بودن اصل انتساب کتاب دلائل الإمامة به طبری امامى ، مستند این نقل در این کتاب افتادگی دارد . این نقل در این کتاب با تعبیر "قال ابومحمد الحسن بن علی ..." و بدون ثبت مستندش نقل شده است با اینکه طبری با امام عسکری علیه السلام، فاصله زمانی دارد؛ هرچند در آغاز کتاب، عبارتی ثبت شده مبنی بر اینکه واسطه او از امام( علیه السلام، ابوالمفضل محمد ابن عبدالله به نقل از محمد ابن اسماعیل حسنی است، ؛ ولی باصرف نظر از ضعیف بودن این سند ، این عبارت هم، نمی تواند مستند این گزارش را ثابت کند؛ چون برای مطالب بعدی؛ یا سندی ذکر شده و یا با تعبیر "روی"، "یروی" و مانند آن گزارش دارد. به هرروی این نقل در این کتاب بااین پرسش مواجه است: طبری که در قرن پنجم می زیست چگونه می توانست مطلبی را مستقیم از امام عسگری علیه السلام، نقل کند؟ و مستند این نقل در این کتاب چه کسی است؟ ازاین رو، این گزارش جای تردید دارد؛ حتی ابن طاووس که نسخه کامل کتاب دلائل الإمامه را در اختیار داشت گزارش طبری از تولد امام کاظم علیه السلام، در ماه ذیحجه را در آثارش نیاورده؛ بااینکه وی غالب گزارش های ولادت و شهادت معصومان(سلام الله علیهم) را در این آثار به ویژه در کتاب اقبالش آورده است. شاید همین نکته ها سبب شده که منابع نگاشته شده پس از طبری، به این نقل وی توجه نکنند و گزارش تولد در ماه صفر ـ که نخستین گزارشگرانش پیش از طبری می زیستند ـ را ذکر کنند.
حاسب طبرى هم ماه جمادى الآخر را ثبت کرده که در نقلش متفرد است.
تااینجا این نتیجه به دست می آید که با توجه به متفرد بودن و مخدوش بودن گزارش طبری امامی و همچنین متفرد بودن گزارش حاسب طبرى از یکسو و فزونى منابع گزارش نخست از سوی دیگر باید گفت، آن امام همام در ماه صفر تولد یافت.
روایت ابوبصیر و منهال
از هریک از ابوبصیر و منهال قصاب، روایتى در باره تولد آن گرامى در منطقه «ابواء»، نقل شده است؛ مبنى بر اینکه این دو نفر در روزهای تولد امام کاظم علیه السلام، در ابواء حضور داشتند و خبر تولد آن حضرت را شنیدند. ابوبصیر مىگوید: به محضر امام صادق علیه السلام، تشرف یافتم و بر سفره نهار امام نشسته بودم که بشارت تولد امام کاظم علیه السلام، به پدرش داده شد. منهال نیز مىگوید: در حالى از ابواء عبور کردم که موسى پسر امام صادق علیه السلام، تولد یافته بود و من ادامه مسیر دادم و به مدینه رفتم و یک روز پس از رسیدنم به مدینه، امام صادق علیه السلام، هم، به مدینه آمد و [به شکرانه تولد پسرش]، سه روز به مردم اطعام کرد. اما در نقل این دو راوى هیچگونه تصریح و اشارهاى نیست که این تشرف و حضور و بشارت و اطعام در چه ماه و روزى بوده است.
بررسی
این دو روایت از جهت سند و متن و محتوا در خور بررسی اند. به لحاظ سند، در گزارش منهال، شخصى به نام على بنحدید حضور دارد که شیخ طوسى روایت او را در صورتى که در نقلش تنها باشد، غیر قابل اعتماد مىداند و او در این گزارش از منهال، تنها است؛ چون نقل این مطلب از منهال، از طریق راوى دیگر در منابع به دست نیامده است. گزارش ابوبصیر هم، با دو سندی که در کتاب های یادشدآمده در الکافى هم نقل شده و مجلسى هر دو سند را ضعیف دانسته است. در سند برقی هم، علی بن أبی حمزه بطائنی؛ بنیان گذار واقفیه حضور دارد که ضعیف است ؛ پس هیچ یک از سندهای دو روایت معتبر نیستند.
اما به لحاظ متن و محتوا تعبیر های راویان در نسخه های دو روایت، هماهنگ نیستند. روایت منهال تنها در "المحاسن" برقی و با تعبیر «خَرَجْتُ مِنْ مَکَّةَ وَ أَنَا أُرِیدُ الْمَدِینَةَ فَمَرَرْتُ بِالْأَبْوَاءِ وَ قَدْ وُلِدَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مُوسَى...» نقل شده است و روایت ابوبصیر در کتاب های "المحاسن" برقی، "بصائرالدرجات"، "الکافی" و دلائل الإمامه طبری با تعبیر متفاوت نقل شده است. در دو کتاب المحاسن و الکافی تعبیر «حَجَجْنَا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی السَّنَةِ الَّتِی وُلِدَ فِیهَا ابْنُهُ مُوسَى ع فَلَمَّا نَزَلْنَا الْأَبْوَاءَ ...» ثبت شده ؛ ولی در بصائرالدرجات و دلائل الإمامه این گونه نقل شده است «کنت مع (عند، خ.ل) أبی عبدالله فی السنة التی ولد فیها ابنه موسی فلما نزلنا الأبواء...»
روایت منهال؛ فقط سفر او از مکه به مدینه را بازگومی کند و بر زمان و نوع سفر و همچنین بر همراهی وی با امام صادق (سلام الله علیه)در سفری را دلالت ندارد؛ روایت ابوبصیر هم؛ تنها همراهی وی با امام (سلام الله علیه) در سفری را حکایت دارد؛ ولی در اینکه این سفر چه سفری بوده؟ نسخه های روایت متفاوت است عبارت دو کتاب المحاسن و الکافی با تعبیر«حَجَجْنَا» می گوید این سفر، برای حج یا عمره بود؛ چون به عمره هم، حج(اصغر) گفته می شود ؛ اما تعبیر «کنت مع (عند، خ.ل) أبی عبدالله » در دو کتاب بصائرالدرجات و دلائل-الإمامه نشان نمی دهد که این سفر، سفر حج یا عمره بود؛ بلکه ظاهرش این است که او با امام برای ابواء سفر کرده است.
اگر برای جمع بندی این روایات، از قرینه اطلاق و تقیید استفاده شود و نتیجه گرفته شود که این سفر، برای زیارت کعبه بوده است؛ همچنان این ابهام وجود دارد که آیا به حج رفتند یا عمره؟ اگر به عمره رفتند در چه ماهی انجام گرفت؟
و اگر به حج رفتند، این پرسش به میان می آید که در چه تاریخی از مکه خارج شده اند؟ هرچند در شرایط کنونى، رایج این است که غالب حاجیان پس از اعمال حج، از مکه خارج مىشوند؛ ولی در اینکه در آن سال چه کرده اند؟ چند احتمال مطرح است:
1. امام صادق علیه السلام، پس از مراسم حج، مکه را ترک کرد و در روزهای آخر ذیحجه به ابواء رسید و در همان روزها پسرش متولد شد.
2. امام صادق علیه السلام، و همچنین ابوبصیر و منهال پس از مراسم حج، مدتی در مکه ماندند پس از آن، به ترتیب مکه را ترک کردند و بارسیدن به ابواء ـ که در ماه صفر بود ـ پسرش متولد شد.
3. امام صادق علیه السلام، پس از مراسم حج، مکه را ترک کرد و فاصله طولانی میان مکه و مدینه را با رعایت حال افراد؛ به ویژه همسرش، با کندی پیمود و با رسیدن به ابواء ـ که در 23 میلى جحفه جاى داشته ـ ادامه سفر بر آنان دشوار شد و بیش از یک ماه در آنجا توقف کرد و در (هفتم)ماه صفر پسرش متولد شد.4. امام صادق علیه السلام، در مسیر حج، برخی از اعضای خانواده از جمله همسرش را در ابواء نهاده و خود پس از بازگشت از حج، مدتی در ابواء نزد همسرش مانده تاپسرش متولد شد، آنگاه به مدینه رفت و ولیمه داد.
نشانه هایی که در زیر به آنها اشاره می شود احتمال سوم یا چهارم را تقویت می کند:
یکم. قبر آمنه مادر پیامبر6، در ابواء جای داشته و دارد و خاندان پیامبر6، و ابوطالب به آنجا تردد پیاپی می -کردند و این سبب شده که خاندان ابوطالب در آن، آب و ملک و دام و مسکن داشته باشند و در سفر به آنجا مدتی بمانند.
دوم. فصلی که امام صادق علیه السلام، به آنجا رسیده بودند، فصل محصول میوه ها (مهر و آبان ) بود، در واقع امام در چنین فصلی در آب و ملک خود ماندند؛ چنانکه پیامبر هم در فرصت های مختلف به آنجا می رفت و توقف می کرد و افراد نزدش می رفتند. برای نمونه ابوسفیان پیش از فتح مکه به آن مکان نزد رسول خدا رفت و اظهار اسلام کرد.
سوم. مهمان داری امام صادق علیه السلام، در آن مکان از افراد و گروه ها از جمله گروهی که ابوبصیر در آن بود، حکایت دارد که آنحضرت بیش از اتراق کردن سرراهی، در آن مکان توقف کرده بود که از آنان پذیرایی می کرد.
افزون بر همه اینها بارداری نزدیک به زایمانِ همسر امام ـ که سفر در چنین شرایطی، دشوار است و در این دوران غالبا پزشکان آن را منع می کنند ـ اقتضا می کرد که آنحضرت کمی پیش از زایمان همسرش و کمی پس از آن، در ابواء توقف کند.
با توجه به این نکته ها، نمی توان برای ماه تولد امام کاظم علیه السلام، به این دو روایت استناد کرد و تنها برای مکان تولد به اینها استناد می شود.
شاید همین نکات سبب شده است که ناقلان روایت یادشده؛ مانند برقى، صاحب بصائرالدرجات، کلینى و پس از آنان بزرگانى چون اشعرى، نوبختى، شیخ مفید و شیخ طوسى از ماه ذیحجه برای تولد امام کاظم علیه السلام، نام نبرده و نظرى ندادهاند؛ حتی طبری امامی که تولد آنحضرت را ماه ذیحجه دانسته به این روایت ابو بصیر استناد نکرده است.
این مطالب قرینه هایی اند که به ضمیمه گزارش های تاریخی پیش گفته موجب ترجیح نقل تولد امام کاظم علیه السلام، در ماه صفر است.
زاد روز
گزارشگران ماه صفر، همگى هفتم ماه صفر را تعیین کردهاند که نام آنان در عنوان بررسی منابع کهن ذکر شده است؛ تنها مستوفى نهم صفر را در این خصوص نقل کرده است. به نظر مىرسد این گزینش مستوفى به جهت جابه جا شدن واژه «سابع صفر» با «تاسع صفر» در نسخههایى بوده که مستند وى قرار گرفته؛ چنانکه در موارد فراوان چنین نمونهاى رخ داده است. دو نکته زیر نیز گواه این سخن است:
1. شهید اول که معاصر مستوفى است این روز را همانند مستوفى یکشنبه دانسته و آن را هفتم صفر ثبت کرده است.
2. نگارندگان پیش از مستوفى و شهید اول نیز که روز این تولد را یکشنبه دانستهاند، بر هفتم صفر تاکید کردهاند.
پس مىتوان گفت در نسخه یا نسخههایى که در این گزارش، مستند مستوفى بود چنین اشتباهى رخ داده و یا اینکه این اشتباه به هنگام پژوهش کتاب تاریخ گزیده رخ داده است و سبب آن ابهامى بوده که از طریق نسخههاى متعددِ کتاب پدید آمده است. گفتنى است پژوهشگر کتاب تاریخ گزیده در مقدمه آن، از این گونه ابهامها سخن گفته است.
گفتنی است یکی از این منابع گزارشی، کتاب تثبیت الإمامة قاسم رسّی(م 246ق) است که تاریخ ولادت و شهادت دوازده امام در قسمت پایانی این کتاب(ص70)، ثبت شده است و تولد امام کاظم علیه السلام، در آن، هفتم صفر دانسته شد. هرچند به اعتقاد ما، این قسمت کتاب، به دلیل ناهماهنگی تاریخ وفات مؤلف( 246ق) با تاریخ شهادت امام عسگری(260ق)، نگاشته رسّی نیست؛ ولی در این کتاب هم ـ که منتسب به رسّی است و پیش از دلائل الإمامة تألیف شده است ـ تاریخ هفتم صفر درج شده است که به احتمال پس از سال 260 قمری، نسخه برداران این اثر، تاریخ ولادت و شهادت دوازده امام را بر آن افزوده اند؛ چنانکه نخستین گزارش شهادت امام مجتبی علیه السلام، در هفتم صفر نیز، از همین کتاب است که با این نقد روبه رو است.
روز هفتم صفر سال 128 هجرى بر اساس محاسبه نجومى چهل و پنج هزار و چهل دو روز 45042 پس از مبدأ هجرت و برابر با روز یکشنبه نوزدهم آبان سال 124 شمسى (124/8/19)، مطابق با دهم نوامبر 745 میلادى خواهد بود.
یادآوری میشود طبری امامی که ماه ذىالحجه را ماه تولد امام کاظم علیه السلام، دانسته روزش را مشخص نکرده است. حاسب طبری که از جمادى الآخر نام برده چهاردهم آن را ذکر کرده و گفته شد که این دو قول متفرد و بیپشتیباناند.
نتیجه
در باره تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام، این نتیجه به دست آمد که چون منابعی که بر هفتم ماه صفر تأکید کردهاند فزونى و تقدم دارند. دو گزارش مربوط به غیر ماه صفر هم متفرد و بی پشتیباناند و دو روایت ابوبصیر و منهال که در باره مکان تولد آنگرامی است، دلالتی بر ماه و روز تولد آنگرامی ندارند؛ پس گزارش تولد آن امام همام در هفتم ماه صفر ترجیح می یابد.
یدالله مقدسی؛ پژوهشگر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت (ع)پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.history.isca.ac.ir
تخصص
آثار نوشتاری