چکیده: در متون مقدس ادیان ابراهیمی توجه به گذشته و حال و آیندة تاریخ بشر جایگاهی شاخص دارد. کتب موجود در عهد عتیق، با ساختاری نسبتاً تاریخگونه، سرگذشت انسان را از آغاز آفرینش جهان و انسان شروع میکند و تا رسیدن به پیدایش قوم بنیاسرائیل ادامه میدهد. از اینجا به بعد این تاریخ رنگ قومی به خود میگیرد و در نهایت نگاهی به تصورات و مفاهیم آخرالزمانی دارد که گاه قومیاند و گاه فراگیر. عهد جدید را باید در دو بخش جداگانة اناجیل و رسالهها مورد بررسی قرار داد. بخش اناجیل فاقد نگاه تاریخگونة عهد عتیق است، اما در عین حال، از دیدگاه نگارندگان آن، از تحقق وعدههای مسیحایی عهد عتیق خبر میدهد. بخش رسالهها (بطور خاص رسالههای پولس) مفاهیمی را از عهد عتیق وام میگیرد و با تفسیری خاص از آنها، نوعی الهیات مخصوص به خود و نوعی فلسفه تاریخ عرضه میکند. تصلیب حضرت عیسی(ع) و صعود آن حضرت به آسمان «نقطة عطفی» مهم در این فلسفة تاریخ به شمار میرود. چینش مطالب قرآن و نیز محتوای آیات قرآن گرچه حالت گزارش تاریخگونه ندارد، اما در مفاهیم قرآنی گذشته و حال بطور ضمنی و آیندة انسان به جدّ و با تأکید مورد توجه قرار دارد.
تفاوتها در باب دورانهای تاریخی در سه متن مذکور در دو جا تجلی خاص دارد: بخش الهیات موجود در رسالههای پولس، که در آن شاهد فلسفه تاریخ خاصی هستیم و در عهد عتیق، که در آن الهیات صبغة قومی به خود گرفته است.
کلمات کلیدی: خدا، انسان، تاریخ، قرآن، عهد جدید، عهد عتیق، فرجامشناسی