خدا، فراتر از دیدنی ها

 خدا، فراتر از دیدنی ها

آیا در دنیا می‏توان خدا را دید؟ آیا در شرایط فیزیکی خاص، با چشم مسلّح یا غیر مسلّح ما قادر به دیدار خداوند جهان هستیم؟ اگر در دنیاچنین توفیقی حاصل نیست، آیا در آخرت و با شرایط حاکم بر آن جهان می‏توان به دیدار خداوند دست یافت یا نه؟ اگر پاسخ منفی است و خداوند دیدنی نیست، چرا پیامبر اولوالعزمی مانند حضرت موسی‏علیه السلام، از خداوند درخواست می‏کند تا خود را به او نشان دهد«قالَ رَبّ اگرنی اگنظر اِلیک»(1) و چرا علی‏علیه السلام خدای دیده را عبادت می‏کند و از عبادت خدای نادیده سرباز می‏زند.(2)
از گذشته‏های دور تاکنون، سوءالاتی از این دست ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. حکیمان، فیلسوفان و متکلمان هر یک پاسخی بر طبق مسلک خود داده‏اند. در این اندک سطور سوءالات فوق را بهانه ساختیم تا به ذکر چند آیه و روایت شنیدنی و درخور دقّت و اندیشه بپردازیم.
قبل از بیان آیات و روایات، متذکر می‏شویم که حکیمان و فیلسوفان مسلمان در کتاب‏های خود به طور مبسوط به ذکر دلایل عقلی و براهین فلسفی پیرامون محال بودن روءیت خداوند پرداخته‏اند که در این
_______________________________
1. اعراف/143:(«موسی) فرمود خدایا نشانم بده تا به سوی تو نگاه کنم».
2. نهج البلاغه، کلام 179.
_______________________________
مجال تنگ جای نقل آنها نیست.(3) نتیجه‏ی آن دلایل این است که دیدن مادی، در شرایط خاص مادی صورت می‏پذیرد. وجود نور ، مکان‏مندی و جهت داری شی‏ء دیدنی، رعایت فاصله‏ی مخصوص با شی‏ء مورد نظر و ...برخی از آن شرایط می‏باشند؛ و این همه تابع مادی بودن شی‏ء دیدنی ووجود شرایط خاص مادی است، و چون خدای جهان غیر مادی و مجرد از ماده و مادیات است، به صورت فیزیکی و مادی «دیدنی» نیست.
گذشته از دلایل عقلانی، دلایل وحیانی نیز دیدار مادی خداوند را نفی می‏کند:
«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار وَهُوَ اللَّطیفُ الخَبیر».(4)
«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ء وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر».(5)
خداوند چون «لطیف» و غیر مادی است، به چشم‏ها در نمی‏آید«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار... وَهُوَ اللَّطیفُ» و چون «خبیر» و دانا است، همه‏ی چشم‏ها را در می‏یابد«وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار... وَهُوَ... الخَبیر» حال که عقل و وحی، هر دو چنین دیداری را محال می‏شمرند چرا فردی فرزانه و پیامبری صاحب خرد و وصی، چون موسای کلیم؛ از خداوند درخواست می‏کند خود را به او نشان دهد:
«وَلَمّا جاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَکلَّمهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ اگرِنی اگنْظُر اِلیکَ قالَ لَنْ تَرانی...».(6)
همین سوءال را مأمون از امام رضاعلیه السلام پرسید و امام پاسخ دادند. شرح آن گفتمان چنین است:
_______________________________
3. رجوع شود به فخر رازی، مفاتیح الغیب:27/150و 13/130 ذیل تفسیر آیه‏ی «لَیْسَ کَمِثْلِه شَی‏ء»؛ علاّمه حلّی، کشف المراد، ص 296؛ استاد جعفر سبحانی، رُوءیة الله؛ قاضی عبد الجبار، شرح الاُصول الخمسة، ص 232.
4. انعام/103: «چشم‏ها او را نمی‏بینند؛ ولی او همه‏ی چشم‏ها را می‏بیند؛ و او بخشنده(انواع نعمت‏ها و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه از همه چیز است».
5. شوری/11: «هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
6. اعراف/143:«و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم گفت: هرگز مرا نخواهی دید».
_______________________________
مأمون: چگونه ممکن است حضرت موسی‏علیه السلام این مطلب را نداند، که خداوند دیدنی نیست و در نتیجه چنین درخواستی از خداوند کند؟
امام رضاعلیه السلام: حضرت موسی‏علیه السلام می‏دانست که خداوند با چشم‏های ظاهری دیده نمی‏شود امّا قوم او گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمی‏آوریم مگر این که از خداوند درخواست کنی تا خود را به ما نشان دهد، وحی آمد که ای موسی آنچه را از تو خواسته‏اند از من درخواست کن و تو را به خاطر جهالت آنها موءاخذه نمی‏کنم، این جا بود که حضرت موسی‏علیه السلام چنین درخواستی را مطرح کرد.(7)
قرآن مجید نیز صریحاً می‏فرماید که این درخواست از جانب قوم حضرت موسی‏علیه السلام بوده است.(8)
حال که از راز درخواست موسای کلیم آگاه شدیم، نوبت به کلام امیر عِلْم، علی‏علیه السلام می‏رسد که چرا فرمود خدای نادیده را نمی‏پرستم. کلام خود آن بزرگوار پاسخگوی ما است:
«ذعلب یمانی» خطاب به امام علی‏علیه السلام:آیا خدای خود را دیده‏ای؟
امام علیه السلام: آیا خدایی را که نبینم پرستش کنم؟ (و هنگامی که او توضیح بیشتری خواست، امام‏علیه السلام اضافه فرمودند): چشم‏های ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلب‏ها به وسیله‏ی نور ایمان او را درک می‏کنند.(9)
آری! شنیده‏ها بسیارند، امّا باید شنیده‏ها را دید و سپس پذیرفت. امّا هر «دیدنی»، «دیده»ای لازم دارد. دیده‏ی اشیاء مادی، چشم سر است و دیدنی‏های آن امور مادی؛ دیده‏ی امور عقلی، برهان و استدلال و قیاس صحیح است، و دیدنی‏های آن حقایق ریاضی و عقلی؛ دیده‏ی امور غیبی و مجرد نیز چشم دل و شهود باطنی است و دیدنی‏های آن حقایق غیبی و در پس پرده‏ی ماده است.
_______________________________
7. شیخ صدوق: التوحید، ص 121، حدیث 24، چاپ جامعه‏ی مدرسین.
8. نساء/153: «فَقَدْ سَاْلُوا مُوسی اگکْبر مِنْ ذلِکَ فَقالُوا اگرِنَا الله جَهْرَة».
9. نهج البلاغه، کلام 179؛ به همین مضمون حدیثی نیز از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است، معانی الاخبار بنا به نقل از المیزان، محمد حسین طباطبایی:1/753.
_______________________________
امّا این که آیا خدا را می‏توان در جهان آخرت دید یا نه، سوءالی است که از محضر امام صادق‏علیه السلام باید جواب آن را شنید.
ابابصیر: آیا موءمنان در روز قیامت خدا را خواهند دید؟
امام : آری؛ موءمنان در گذشته و قبل از روز قیامت نیز خدا را دیده‏اند.
ابابصیر: کِیْ؟
امام‏علیه السلام: آنگاه که خداوند به آنها فرمود: «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی»:«آیا من پروردگار شما نیستم؟ جواب دادند: آری هستی!»، سپس امام‏علیه السلام اندکی درنگ کردند و بعد فرمودند: موءمنان خدا را در دنیا و پیش از روز قیامت می‏بینند، آیا تو ای ابابصیر! خدا را هم اکنون نمی‏بینی؟
ابابصیر: فدایت شوم، اجازه می‏دهید این کلام شما را برای دیگران باز گویم؟
امام‏علیه السلام: خیر. چون وقتی سخن مرا نقل کنی، فرد جاهل نمی‏فهمد و گمان می‏برد خداوند نیز مانند خلق او دیدنی است و کافر می‏شود[ حال آن که] دیدن قلبی مانند دیدن با چشم سر نیست. خداوند پاک و منزه است از آنچه که مشبّهه و ملحدان او را توصیف می‏کنند.(10)
در مورد گفتمان ابابصیر با امام صادق‏علیه السلام نکات زیر شایسته‏ی دقت است:
1. در آن روزگار عقیده‏ی رایج در بین برادران اهل سنت، امکان روءیت خداوند در قیامت بود. بر همین اساس برای شیعیان نیز این سوءال مطرح بود که آیا این سخن درست است یا نه؟ افرادی مانند ابابصیر برای یافتن پاسخ خود به محضر امام می‏رسیدند.
2. امام علیه السلام خطاب به کسی از امکان دیدن خداوند سخن می‏گویند که
_______________________________
10. همن، التوحید، ص 117، حدیث20:عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله‏علیه السلام قال: قلت له: أخبرنی عن الله عزّ وجلّ هل یراه الموءمنون یوم القیامة؟ قال: نعم وقد رأوه قبل یوم القیامة، فقلت متی؟ قال: حین قال لهم:«اگلستُ بربّکم قالُوا بَلی» ثمّ سکت ساعة، ثمّ قال: وانّ الموءمنین لیرونَهُ فی الدنیا قبل یوم القیامة، ألست تراه فی وقتک هذا؟ قال أبو بصیر: فقلت له جعلت فداک فأحدث بهذا عنک؟ فقال: لا، فانّک إذا حدّثت به فأنکره منکر جاهل بمعنی ما تقوله ثمّ قدّر انّ ذلک تشبیه؛ کفَر ولیست الرّوءیة بالقلب کالرّوءیة بالعین، تعالی الله عمّا یصفه المشبهون والملحدون.
_______________________________
«نابینا» است. ابابصیر، از یاران نزدیک امام صادق‏علیه السلام بود که در اثر حادثه‏ای چشمان خود را از دست داد. به همین دلیل کنیه‏ی او «ابابصیر» شد؛ معنای «پدر بینا» (نظیر واژه‏ی روشندل در فارسی که به افراد نابینا گفته می‏شود)، نابینا بودن چنین فردی گواه روشنی است که مراد امام‏علیه السلام از امکان روءیت خداوند در دنیا و آخرت، روءیت قلبی و باطنی است نه روءیت با چشم سر.
3. عبارت «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی» از آیات قرآن است، این آیه بیانگر میثاق و پیمان الهی از انسان‏ها در مورد پذیرش ربوبیت حق تعالی است. بدین معنا که هر انسانی با ندای فطرت خود به «ربوبیت حق» بله گفته است و همه‏ی انسان‏ها با چشم فطرت خود، خداوند را در عمق جان خود یافته و دیده‏اند.
دیدن فطری خداوند، دیداری اوّلیه است که برای هر انسانی که بر فطرت پاک و سالم خود باقی باشد امکان پذیر است، دیدار شهودی و عرفانی خداوند، دیداری کمال یافته و عمیق است که برای کسانی که با استفاده از سرمایه‏ی فطرت، جان خود را به کمال رسانیده‏اند امکان پذیر می‏شود. کلام امام علی‏علیه السلام که اندکی قبل نقل شد، و این کلام امام حسین‏علیه السلام در دعای عرفه نمونه‏ی معرفت شهودی انسان‏های والا است:
«مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ تَدلُّ عَلیکَ وَمَتی بَعُدتَ حتّی تَکُونَ الاعلیها السلام‏ثارُ هِیَ الّتی تُوصِل اِلیک عَمِیَتْ عَیْن لا تراکَ عَلیها رَقِیباً».(11)
«کی نهانی تا نیازمند برهانی باشی که بر تو دلالت کند، کی دوری که به وسیله‏ی آثار به تو رسند، کور باد آن چشمی که تو را دیده‏بان خود نبیند».
کی رفته‏ای ز دل، که تمنا کنم ترا
کی گشته‏ای نهان، که هویدا کنم ترا
پنهان نگشته‏ای، که شوم طالب حضور
غیبت نکرده‏ای، که پیدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار جلوه تماشا کنم ترا
_______________________________
11. سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 2349؛ دار الکتب الإسلامیة ، قطع رحلی، 1390ق، شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 467.
_______________________________
البته شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا می‏شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا چنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا می‏کند.(12)
4. از آنجا که عموم مردم جز تعدادی اندک، با دیدار شهودی بیگانه‏اند و فقط دیدار حسی را تجربه کرده‏اند، امام اجازه نمی‏دهند کلام ایشان برای عموم مردم نقل شود، تا مبادا کسانی ناپخته و خام، از درک کلام امام عاجز بمانند و آن را بر معنای حسی و ظاهری دیدن حمل کنند.
از تعلیل امام در ذیل حدیث استفاده می‏شود که امام نقل حدیث را برای انسان‏های خاص و آشنا با فرهنگ اهل بیت‏علیهم السلام اجازه می‏دهند.
حاصل سخن این که: دانشمندان اسلامی را باور بر این است که خدای سبحان در این دنیا با چشم سر دیدنی نیست و پشتوانه‏ی این باور عقل و وحی می‏باشد و از آنجایی که معاد، جسمانی می‏باشد در قیامت نیز دیدن ظاهری و با چشم سر ممکن نیست، زیرا در قیامت «نعوذُ بالله» نه خداوند عوض می‏شود(با تبدیل شدن به وجود مادی) و نه انسان‏ها(با تبدیل شدن به وجودی کاملاً غیر مادی)؛ امّا دیدار خداوند با چشم دل و علم شهودی و باطنی در هر دو جهان ممکن است، چنان که نفس و حالات آن را مانند محبت، اندوه، خوشحالی و... را با علم حضوری و چشم دل می‏بینیم.
_______________________________
12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه:1/218، دار الکتب الإسلامیة.

آثار نوشتاری

ارسال پیام