چالشها و افقهای نظریه پیچیدگی برای تربیت دینی
مقاله پژوهشی
نویسندگان احمد سلحشوری -- استادیار دانشگاه بوعلیسینا همدان
معصومه خنکدارطارسی - کارشناسیارشد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه بوعلیسینا همدان
هدف اصلی این پژوهش بررسی چالشها و افقهای نظریه پیچیدگی برای تربیت دینی است. روش پژوهش این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است. نظریه پیچیدگی یک نظریه حیاتی، تکاملی و انطباقی است و میتوان گفت که این نظریه علم مطالعه سیستمهای انطباقی است و با مسائل پیچیده سروکار دارد و اساساً ریشه در بیولوژی دارد. این نظریه تأکید میکند که در جهان علتها بسیار پیچیدهاند و نتایج تنها بایک علت اتفاق نمیافتند و بر ویژگیهایی مانند بازخورد، انطباق، آشفتگی، خود تحلیلی، ارتباط، خودسازماندهی، حساسیت بالا، جاذبههای ناآشنا، غیرخطیبودن تأکید میکند.
این مقاله بهدنبال آن است که باتوجه به ویژگیها و پیشفرضهای نظریه پیچیدگی، چالشها و افقهای فراروی تربیت دینی را بیان کند. تربیت دینی بر اموری مانند سلسلهمراتب، مطلقگرایی، ارادیبودن رفتار، واقعیت، باطنگرایی و حد و مرز داشتن امور تأکید میکند. یافتههای پژوهش نشان داد که باتوجه بهنظریه پیچیدگی، مواردی چون گرفتارشدن در شکگرایی مبهم، بیمسئولیتی، ضد بازنمایی، نفی سلسلهمراتب، نسبیگرایی اخلاقی، عدم قطعیت و شکستن حد و مرزها را میتوان چالشهای فراروی تربیت دینی تلقی کرد و افقهای فراروی تربیت دینی را نیز میتوان اعتقاد به یک نیروی ماورای ماده، کلگرایی، جایگاه اراده و اختیار انسان، هدفمندی هستی، وحدت در عین کثرت، بعد پنهان و باطنی و رابطه علیت متقابل دانست.
کلیدواژهها نظریه پیچیدگی چالشها افقها تربیت دینی