حقیقت عبودیت (نماز)

حقیقت عبودیت (نماز)

در پیامکی نوشته اند: نو کنید جامه را، پاک کنید خانه را،گل بدهید زوجه را ماه ربیع می رسید ،گوش کنید مست را ،آب زنید دست را سجده کنید هست را ماه ربیع می رسید، سیر کنید گشنه را، آب دهید تشنه را، دور کنید غصه را ماه ربیع می رسید، عفو کنید بنده را، ارج دهید زنده را، یاد کنید رفته را ماه ربیع می رسد.
سعادتمند کسی است که هدف آفرینش را پیدا کند و در مسیری که خداوند ما را خلق کرده قرار بگیرد. هدف از آفرینش عبودیت و بندگی خداست. چون خدا ما را برای بندگی خلق کرده ،در ذات انسان و عالم خلقت بندگی را نهادینه کرده است. اگر این بندگی در مسیر صحیح بندگی خدا قرار نگیرد، بنده ی شیطان یا هوا و هوس یا مردم می شویم. پس ما باید عبد بشویم ولی بهتر است که عبد خدا بشویم. اگر ما سرباز امام زمان (عج) نشویم ،سرباز شیطان می شویم. کسانی که از مشقت بندگی خدا فرار می کنند ،گیر مشقت بندگی غیرخدا می افتند. یعنی باید جایی کرنش و بندگی کنند  .
پس بهتر است که ما برای خدا بندگی و کرنش کنیم. کسانی که در صف نماز نمی ایستند، حتما در صف رکوع کردن و سجده کردن به فرد دیگری می ایستند. حضرت می فرماید: خدا را بشناسید و بندگی کنید که اگر شیرینی بندگی خدا را بچشید از عبات غیرخدا آزاد می شوید.
همه ی خدایان غیرالهی برای بندگی خودشان، ما را به بندگی می گیرند، ما را مصرف خودشان می کنند. و بعد ما را رها می کنند. ولی در دستگاه خدا و اولیاء خدا این طور نیست و برعکس است.  یعنی آنها ما را بخاطر خودمان می خواهند نه خودشان. وقتی می گوییم: الله اکبر ،خودمان بزرگ می شویم ،خدا در دل ما جلوه می کند و ما را بزرگ نشان می دهد. سبحان الله ما را پاک می کند، رکوع و سجده ما را بزرگ می کند و به ما آرامش می دهد. من نگردم پاک از تسبیح تو ،پاک هم ایشان شوند و دُر فشان. پس تمام منافع بندگی به خود ما برمی گردد.
تمام گرفتاری ها و کدورت ها بخاطر شرک است. وقتی انسان به وادی توحید و وحدت می آید و از چندخدایی بودن بیرون می آید، آرامش پیدا می کند.
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات        مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
وقتی انسان بداند که بنده ی یکی است آرامش پیدا می کند. خدا می فرماید: یک غلام و برده را در نظر بگیرید که او چند تا سرپرست داشته باشند و همه بداخلاق باشند، همه به او دستور می دهند و برده نمی داند حرف کدام را گوش کند. گاهی یک بنده ی خدا ،گیر چند بنده می افتد که هر کدام فرمانی می دهند. این فرد خرد می شود و نمی تواند همه را راضی کند. این مثالی برای مشرکین است.
اگر بنده ای غلام یک مولی باشد و اختیارش دست یک نفر باشد به آرامش می رسد. این مثالی برای توحید است. بهتر است که سر و کار ما با یکی مثل خدا باشد. در نماز امام زمان(عج)، ایاک نعبدوا وایاک نستعین را صد مرتبه تکرار می کنیم. و می توان در هر زمانی این نماز را خواند. من فقط از تو کمک می گیرم و به تو سجده می کنم و فقط فرمان تو را می برم. انسان می تواند فقط فرمان یکی را ببرد و این کار انسان را آرام می کند. در بحران هایی که برای تصمیم گیری است هر کس یک حرفی می زند، باید دید که خدا چه می گوید. اگر ما رضای خدا را مقدم داشتیم، تمام آرامش ها و خوشی ها به ما می رسد. کسانی هم که در راه خدا هستند، خدا دل آنها را آرام می کند که از ما راضی باشند.
پس  دل ها دست خداست. در تصمیم گیری ها فقط فرمان خدا را ببریم. اضطراب ها بخاطر داشتن چندین خداست. فردی به بزرگی نامه نوشت که من حالم خوب نیست و پریشان و ... هستم. بزرگ نوشت: اینها بخاطر این است که از خدا روی گردان شده ای و به هوا و هوس رو آورده ای. پشت به خدایان خیالی بکن و به خدای یگانه رو بیاور تا آرامش پیدا کنی.
در حدیث عنوان بصری داریم که امام صادق (ع) او را ،راه نمی داد تا آماده بشود .او دو رکعت نماز خواند تا خدا قلب امام را نسبت به او منعطف کند. بعد امام او را قبول کرد. پس برای اینکه نزد امام زمان بروی، باید نزد خدا بروی و التماس بکنی تا تو را راه بدهند. حضرت به او فرمود: اگر می خواهی بنده ی خدا بشوی باید حقیقت عبودیت را در خودت جابیندازی .حضرت فرمود: حقیقت عبودیت سه چیز است: خودت را مملوک بدانی نه مالک،روی تدبیر خدا تدبیر نکنی و امر و نهی خدا را گوش کنی. اگر کسی این سه محور عبودیت را روی خودش پیاده کند، تمام مصائب دنیا برایش تمام می شود.
امام موسی کاظم (ع)داشتند از محلی عبور می کردند و شنیدند که از خانه ای صدای موسیقی وساز و آواز می آید. کنیزی داشت زباله های خانه را بیرون می گذاشت. امام از او پرسید که صاحب این خانه آزاد(مولا) است یاعبد(بنده)کنیز گفت :او مولا است . حضرت فرمود: او اگر عبد بود ،این کارها را نمی کرد. کنیز گفتگو را به صاحب خانه رساند. هوش کنید مست را،  آب زنید دست را، سجده کنید هست را .کسانی که اهل نماز نیستند کم کم نماز را شروع کنند. در سجده برکات زیادی وجود دارد. حقیقت نماز همان سجده است که شیطان این کار را نکرد. صاحب خانه متوجه اشتباهش شد و پیاده به کوچه دوید و خودش را به امام رساند و توبه کرد و بعد یکی از افراد مستحاب الدعوة شد.
او تصمیم گیرفت که عبد بشود. انشاءالله خداوند طعم بندگی، عبودیت و نماز را به ما بچشاند. کسانی که نماز نمی خوانند تصمیم بگیرند که یک بار نماز بخوانند، شاید برق نماز آنها را گرفت و گرفت یار شدند.
حقیقت بندگی شکستن مَنیت و از بین بردن مَن هاست. اگر من خودت را شکستی، به سعادت می رسی. تجلی حقیقت بندگی در نماز است و این مداوم است .هیچ چیزی مثل نماز انسان را نمی شکند. حضرت امیر می فرماید که خدا دستور داده که نماز بخوانیم تا غرور ما شکسته شود.
از امام صادق(ع) سوال کردند: چرا خدا بی نمازی را در حد کفر قرار داده است ولی شراب خواری و گناهان دیگر در مرز کفر نیستند؟ امام فرمود :گناهان دیگر شهوانی است و فرد نمی خواهد به خدا عناد بورزد ولی نماز نخواندن دهان کجی به خداست.
آقای مجتهدی می فرمود: چرا نماز اول وقت موجب رضای خشنودی خداست و نماز آخر وقت موجب غفران و آمرزش خداست؟ اگر بزرگی شما را ظهر صدا بزند و شما جواب او را غروب بدهید، شما بی ادبی کرده اید و این نماز آخر وقت با غفران قبول می شود. حالا کسی که اصلا نماز نمی خواند، چقدر کار زشتی می کند. خداوند این همه نعمت داده است، آیا ما نباید فرمان او را ببریم مثل پدری که تمام زندگی اش را برای فرزندانش گذاشته است، آیا فرزند نباید فرمان پدر را ببرد؟ نفع فرمان بردن، برای فرزند است.
فرزند آیت الله حائری موسس علمیه قم کتاب سِّر دلبران را نوشته است. در این کتاب این داستان آمده است. آیت الله حائری خیلی به جمکران علاقه داشت و در آنجا نماز جمعه می خواند. ایشان خیلی علاقه داشت که به محضر افرادی که امام زمان(عج) را دیده بودند برود. گفتند: سرهنگی در قم است که خدمت امام زمان(عج) رسیده است. ایشان می گوید : می خواستم ببینم که این واقعیت دارد یا خیر .وقتی با او صحبت کردم فهمیدم که فرد دروغ گویی نیست. من رمز این توفیق را پرسیدم. ایشان گفت: من در هر شرایطی که بودم نماز اول وقتم را می خواندم. و سعی می کردم به کسی ظلم نکنم.
فردی نزد پدر آیت الله حائری آمد و گفت که من تاجر هستم و گاهی کارهایم پیچ می خورد، ایشان فرمودند: شما سعی کنید که نمازتان را اول وقت بخوانید تا خدا هم به شما کمک کند. حضرت علی(ع) هر وقت با بحرانی روبرو می شدند، دو رکعت نماز می خواندند.
سوال صفحه 564 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ- پیامبر فرمود :اگر کسی دوست دارد که در قیامت خدا را ملاقات کند درحالیکه خدا از او راضی و او از خدا راضی باشد ،زیاد صلوات بفرستد.
در سوره قلم داریم : ما تو را بر یک خُلق بزرگ فرستادیم. امام صادق(ع) می فرماید: خدا پیامبر را با محبت خودش تربیت کرده است.بخاطر همین پیامبر دارای خلق عظیم است. همه ی صفات خدا در پیامبر هم وجود دارد.
تجلی حقیقت عبودیت در نماز است. تا ما خودمان را نشکنیم، راه  باز نمی شود. لااله الا الله یعنی خودمان را بشکنیم و در برابر فرمان خدا اطاعت کنیم. و اگر در جایی این کار را نکردیم از خدا عذرخواهی کنیم. بزرگی می فرمود: ارتباط با خدا یعنی نماز و ارتباط با ائمه یعنی زیارت، خواندن دعا و سلام دادن را ترک نکنید. اینها برای نجات دادن انسان مهم است .در قرآن داریم به خدا و اولیاءخدا چنگ بزنید.
آیت الله موسوی همدانی در کتابی آورده است :در همدان فردی بنام علی سیاه گنداوی بود. او اهل معصیت و گناه بود ولی نمازش را می خواند. حتی هنگام نماز هم کارد و چاقو با خودش داشت. او نسبت به اهل بیت حرمت نگه می داشت. و تعصبات درستی داشت. او در اواخر عمرش منقلب شد. و در نجف توبه کرد.
وقتی او چشمش به ضریح حضرت علی(ع) افتاد گفت: خدایا این علی سیاه آلوده را به این علی خوب ببخش. او در نماز جماعتی که در آنجا برپابود، شرکت کرد و بعد از نماز مردم دیدند که سر از سجده برنمی دارد. او همان جا از دنیا می رود. او عاقبت به خیر شد. در همان زمان، شایعه شده بود که یکی از علمای نجف فوت کرده است و در حرم حضرت امیر قبری را آماده کردند تا او را دفن کنند .مردم می فهمند که آن عالم نمرده بلکه سکته کرده است. امامت جماعت می گوید که این قبر برای این فرد است و او را در همان قبر خاک می کنند. پس نماز ما را عاقبت به خیر می کند. و از بدی ها باز می دارد.
خدایا به حق محمد و آل محمد به همه ی ما توفیق بندگی کامل عنایت بفرما و رفع گرفتاری از همه گرفتارها بفرما.

 

 

آثار نوشتاری

ارسال پیام