نسبت ميان عفاف و حجاب

نسبت ميان عفاف و حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
حتي به خنده‌اي شده، مهمانمان كنيد *** زلفي نشان دهيد و پريشانمان كنيد
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان كنيد
يك نور واحديد، كه در چهارده افق *** تكرار مي‌شويد كه حيرانمان كنيد
آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقايان، ايام مبعث نبي مكرم اسلام بر همه مبارك باشد. انشاءالله به بركت نام و ياد حضرت رسول(ص) باقيمانده ماه رجب بر همه‌‌ي ما پر بركت و محترم باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله.
حاج آقای ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحيم، و الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. اجازه بدهيد من هم اين ايام را خدمت شما و همكاران خوب اين برنامه تبريك عرض كنم. هم مبعث پيامبر خانم(ص)، هم اعياد پيش رويي كه در هفته آينده داريم. سوم شعبان ميلاد با سعادت امام حسين، چهارم شعبان ميلاد حضرت ابالفضل العباس، و پنجم شعبان ميلاد سيد الساجدين، زين‌العابدين(ع) و اميدواريم رهروان خوبي براي اين خاندان باشيم. با خواندن دعاي سلامت امام زمان به وجود نازنين حضرت توسل بجوييم و براي حضرت دعا كنيم. [دعاي فرج]
قبل از شروع بحث حيف است كه راجع به مبعث چيزي نگويم. چاقو را وقتي درست مي‌كنند، براي استفاده درست مي‌سازند. اما خيلي‌ها از چاقو استفاده غلط هم دارند. اسلام عزيز براي استفاده درست پيغمبر را از جانب خدا آورده است. ولي استفاده‌هاي غلط هم داشته است. اختيار با ماست. بعضي‌ها با اسلام در طول تاريخ اسلام بازي كردند. امروز هم همينطور است. از اسم اسلام سوء استفاده كردند. بعضي با اسلام كاسبي كردند. بعضي با اسلام كارهاي غلط خودشان را توجيه كردند. اينها هر سه استفاده غلطي بود كه از پديده نوراني شد و بعضي كردند و امروز هم مي‌كنند. اما بعضي‌ها با اسلام هدايت شدند. نوراني شدند. اوج گرفتند. به جايي رسيدند كه قيمت پيدا كردند. خدا خريدار آنها شد و تا كسي قيمت پيدا نكند، خدا او را نمي‌خرد. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُم‏» (توبه/111) بعد از انبياء و اولياء، خدا شهدا را هم خريده است. دست خود من و شماست. مي‌توانيم با اسلام بازي كنيم. مي‌توانيم توجيه كنيم. مي‌توانيم كاسبي كنيم و مي‌توانيم از اين عطيه‌ي الهي كه در قرآن آمده است: خدا بايد بر ما منت بگذارد كه اسلام را به ما هديه داده است. نه اينكه ما بر خدا منت بگذاريم و بگوييم: ما مسلمان شديم! «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مستدرك/ج11/ص187) خدا آيت الله مشكيني را رحمت كند. مي‌فرمودند: اعتقادات ما مركب ما است. سوارش مي‌شويم. به آن تكيه مي‌كنيم. عبادات ما مسير ما است. مقصد ما اخلاق است. هركس به مقصد اخلاق، كه نتيجه بعثت پيامبر بوده است برسد، معلوم مي‌شود هم مسيرش را درست انتخاب كرده و هم مركب را درست برگزيده است. جامعه‌اي كه به مقصد اخلاق نرسد، يك مقدار در مسير و مركبش شك كند. حيف است اخلاق در جمهوري اسلامي و نظام اسلامي كه براي تجديد بعثت پيغمبر بوده است، كمرنگ شود. حيف است در خانه‌هاي ما و ادارات ما اخلاقيات كمرنگ شود و از اين حيف بالاتر افسوس اين است كه ارزش‌هاي اخلاقي معكوس شود. به جاي اينكه حيا و عفت ارزش باشد، بي‌حيايي و بي‌عفتي كلاس شود. قرآن هم به چنين روزي هشدار داده است كه روزي مي‌آيد، « يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ» (توبه/67) هم امام صادق خبر دادند كه بترسيم، به خدا پناه ببريم. من در اين ايام بعثت هرجا صحبت كردم اين جمله را گفتم، اجازه بدهيد اينجا هم براي همه بينندگان عزيز بگويم كه بياييد يكبار ديگر مسلمان شويم. يكبار ديگر همه بگوييم: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله» و از خدا بخواهيم اين اسلام فقط در زبان ما نباشد، در دلمان برود.اگر جايي قانع نشديم به تخصص خدا و رسول اعتماد كنيم. بگوييم: چشم! هرچه شما گفتيد، درست است. اگر اسلام در قلب ما برود، پيرزن بي‌سواد هم باشد كلمات نوراني مي‌گويد. چون اسلام در قلبش رفته است. يك نورافكن در قلبش است. نوراني حرف مي‌زند. كلماتش ظلماني نيست. لازم نيست حتماً سواد آنچناني داشته باشد. و اگر اسلام در قلب نرود، تحصيل كرده حوزه و دانشگاه هم باشم، كلماتم ظلماني است. چون اين نور براي اسلام است. اگر قرار است حكمتي داده شود، از اسلام است. و الا خيلي‌ها همديگر را نصيحت مي‌كنند و اثر عكس مي‌گذارد. چون نوراني نيست. انشاءالله اين حرف اثر خودش را روي عزيران گذاشته باشد.
آقای شریعتی: انشاءالله حول محور نبي مكرم اسلام، همه ما در صراط مستقيم قرار بگيريم، و انشاءالله برسيم به جايي كه بايد برسيم. حاج آقا خدمت شما هستيم.
حاج آقای ماندگاري: من ديدم روزهاي چهارشنبه جداً از حرف‌هاي خوب مردم بهره مي‌بردم. احساس مي‌كنم شما و دوستان هم از حرف‌هاي هم وطنان خودشان و عزيزان ديگر بهره مي‌بردند. اما احساس كردم شايد بهره بيشتر ما به اين باشد كه خدا توفيق بدهد، هر چند هفته يكبار ما در مورد يكي از مسائل جدي جامعه طرح بحث كنيم، و از مردم عزيز خاضعانه تقاضا كنيم ما را يك مقدار تحمل كنند، و اگر حرف‌هاي ما غير منطقي است، نپذيرند. ولي اگر عقلاني و منطقي و وحياني بود، روي آن تأمل كنند نه به خاطر اينكه حرف بنده است. بخاطر اينكه حرف منطق دارد و عقلاني است و از طرف خدا و رسول و اهل بيت است، روي آن فكر كنند. خوب بود عمل كنند.ما هر چند هفته يكبار موضوع مهمي را كه در زندگي‌ها هست، طرح بحث كنيم. عزيزان متناسب     با آن موضوعات سؤالات و دغدغه‌هاي خودشان را بفرستند. هم بحث منسجم تر مي‌شود و هم استفاده به توفييق الهي بيشتر مي‌شود البته به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
بحثي كه امروز مي‌خواهم طرح بحث كنم موضوعي است كه در جامعه ما نگاه‌ها به آن متفاوت شده است. خيلي‌ها هم سردرگم هستند. آن هم عفاف و حجاب است. متأسفانه نگاه‌هاي صفر و صدي به اين قصه زياد است. همين باعث شده كه بخش عظيمي از جامعه ما در اين رابطه دچار شبهه و مشكل شوند. من چند نكته را به عنوان مقدمه طرح بحث كنم و يك تعريف هم خدمت بينندگان تقديم مي‌كنم، و بينندگان عزيز روي اين موضوع فكر كنند و سؤالات خودشان را طرح كنند. اميدواريم خدا توفيق بدهد و ما بتوانيم جواب بدهيم.
سؤال اول: آيا هر بد حجاب يا كم‌حجابي، بي‌عفت است؟
خير! آن چيزي هم كه در دين ما به آن تأكيد شده است، عفت و حيا است. عفت و حيا يعني اينكه زن و مرد هردو، اما زن بيشتر به خاطر اينكه وجود لطيف و جسم ظريف دارد، طبيعتاً بيشتر مورد توجه است. و الا نسبت به مردم هم قطعاً عفت و حيا مطرح است. عفت و حيايي كه در دين ما مطرح مي‌شود، معنا و مفهومش اين است كه گوهر وجودي كه خدا به من داده است را ارزان فروشي نكنيم. همه مي‌فهمند چه كسي دارد ارزان فروشي و گران فروشي مي‌كند. خدا در اين قصه گران فروشي را دوست دارد. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا» (بحارالانوار/ج1/ص144) قيمت شما، قييمت بهشت است. خودتان را كم نفروشيد. در روايت ديگر داريم، قيمت شما، قيمت خداست. اگر به غير خدا بفروشيد، ضرر كرده‌ايد. عفت و حيا يعني چه؟ عفت و حيا يعني حدودي كه خدا فرموده براي حفظ خودت رعايت كن. حجاب در حقيقت راهكار حفظ عفت و حيا است. اين به اين معنا نيست كه هركس حجاب دارد، حتماً عفت و حيا هم دارد. چون گاهي وقت‌ها ديده شده، بعضي‌ها حجاب ظاهري را دارند، اما عفت و حيا ندارند. بعضي‌ها هم حجاب ظاهري را ندارند، ولي عفت و حيا دارند.
پس آيا هر بد‌حجاب و كم حجابي، بي‌عفت است؟ خير! دليلش چيست؟ حضور اين بزرگواران در حرم‌هاي اهل‌بيت است. الآن يك دوربين در حرم امام رضا(ع) برود كه امروز مهمان سفره‌شان هستيم، حرم حضرت معصومه، شاهچراغ، امامزادگان و حتي حرم شهيدان در راهيان نور،درصد قابل توجهي از زائران همين‌هايي هستند كه به آنها كم حجاب مي‌گوييم. همين‌هايي كه هستند كه مردم به آن‌ها بدحجاب مي‌گويند. ما در راهپيمايي‌هاي مختلفي كه داريم باز يك درصد قابل توجهي همين بزرگواران هستند. يعني هركس بدحجاب بود، ضد انقلاب است؟ ضد نظام است؟ نه! اصلاً اينطور نيست. هركس بد حجاب بود با اهل‌بيت رابطه ندارد؟ نه، اصلاً اينطور نيست.شما روز تاسوعا و عاشورا و روز اربعين مي‌بينيد، درصد قابل توجهي از آنهايي كه حاضر در مراسم عزاداري، سينه‌زني و زنجيرزني هستند، همين بزرگواران هستند. پس اين را مساوي با هم نگيريم كه هركس كم حجاب يا بدحجاب است، اين حتماً بي‌عفت و بي‌حيا است، حتماً ضد انقلاب است، ضد نظام است، ضد ولايت است، ضد روحانيت و ضد اهل‌بيت است. نخير! پس اين چيست؟
سؤال دوم: اين است كه مشكل كجاست؟
ما يكسري ريشه‌هايي را براي اين كار مطرح مي‌كنيم. اقليت اين بد حجاب‌ها، معاند و معارض و ضد دين هستند و اين بدحجابي‌شان علامت بي‌ديني‌شان است. ما هيچوقت اجازه نداريم اكثريت را به پاي اقليت بريزيم. از هر صد نفر، خود من مي‌گويم: شايد ده نفر اينطور باشند. حساب آن ده نفر را كنار بگذاريم. آنها خيلي شنونده حرف‌هاي من نيستند. ما حساب اين 85 درصد را مي‌گوييم. وقتي ما مي‌خواهيم يك نفر را از يك كاري برگردانيم، قاعده كار تربيتي اين است. مي‌گوييم: به چه دليل داريد اين كار را مي‌كنيد؟ مي‌گويد: به اين دليل! ما اين دليل‌ها را وقتي بزنيم، و وقتي بفهمد كارش بي‌دليل است، ديگر انجام نمي‌دهد. ما مي‌خواهيم به اين بزرگواران بگوييم: اگر غير از اينها دليل منطقي ديگري داريد، به ما بگوييد. اينها منطقي نيست. اينهايي كه بدحجاب هستند، كم حجاب هستند ولي متدين هستند، حتي بعضي‌هايشان نماز شب خوان هستند.
عزيز روحاني مي‌گفت: در پرواز نشسته بودم، كنار من يك خانم بزرگواري بود اصلاً ظاهر درستي نداشت. وضع پوشش و آرايشش خوب نبود. خواستم جايم را عوض كنم، گفتم: شايد شايسته نيست من كنار ايشان بنشينم، ولي ديدم هواپيما روي زمين بود، ايشان داشت با تلفنش با كسي حرف مي‌زد. از گفتگويشان فهميدم اينها يك مريضي دارند كه دكتر جوابش كرده است. دارد به آنها مي‌گويد: شما كنار مريض بنشينيد، من دارم نزد طبيب اصلي يعني امام رضا مي‌روم. تا شفاي اين مريض را نگيرم، از حرم بيرون نمي‌آيم. اين روحاني مي‌گويند: من گفتم: اين ديگر چه كسي است! تلفن او كه تمام شد، گفتم: خانم، من واقعيت مي‌خواستم جايم را عوض كنم. اما گفتگوي شما را كه شنيدم، ديدم من اين اعتقادي را كه شما داري، ندارم كه كنار امام رضا بروم و تا شفا نگرفتم، بيرون نيايم. اين چه اعتقادي است. كيفش را باز كرد. من اهل زيارت عاشورا هستم، اهل اين دعاها هستم. قرآن و آيت الكرسي را بايد بخوانم. من نماز مستحبي مي‌خوانم. نمازهايم را اول وقت مي‌خوانم. حتي گاهي وقت‌ها توفيق باشد، نماز شب مي‌خوانم. اهل توسل و روضه و نذر هستم. اينها خيلي خوب است، اما اين ظاهر شما چيست؟ گفت: كساني كه مرا تربيت كردند، راجع به ظاهرم چيزي به من نگفتند و مرا تربيت نكردند. نماز و ارتباط با امام حسين به من گفتند، اما راجع به پوشش به من چيزي نگفتند. ما نمي‌توانيم اين را كنار يك آدم بي‌حيا و بي‌عفت و معاند بگذاريم.
مثل خانم كم حجابي كه در راهپيمايي شركت كرده بود و همه ديدند. گفت: من تا به حال راهپيمايي نيامدم. اما اگر لازم باشد خودم و بچه‌هايم را براي اسلام فدا مي‌كنم. ما مي‌خواهيم دلايل اينها را برايشان بگوييم. اگر اين دليل‌هاست، پايه و اساس ندارد. ما با استدلال و منطق خلع سلاحتان مي‌كنيم.
يك دليل وجود غريزه‌ي خودآرايي است. هر انساني دوست دارد خودش را آرايش كند، خودآرايي باعث مي‌شود بعضي حتي پسرها خودشان را به قيافه‌هاي عجيب درآورند، دختر خانم‌ها و خانم‌ها هم خودشان را به اين قيافه درآورند و خودآرايي قشنگي داشته باشند. آيا خودآرايي مطلق است؟ هيچ قيدي ندارد؟ من مي‌خواهم خودآرايي كنم، اين خودآرايي من هيچ حدود و قاعده و تبصره‌اي ندارد. يا هيچ گزينه‌اي از اين آرايش بيروني و كم حجابي بيروني ندارد. چون ما آدم‌ها دنبال بهترين هستيم.
من گاهي وقت‌ها به شوخي مي‌گويم: ما سر غذا مي‌خواهيم بهترين غذا را بخوريم. اگر كباب برگ باشد و جوجه باشد و شيشليك باشد و قيمه و خورشت سبزي هم باشد، به حضرت عباس كسي به اين دو خورشت دست نمي‌زند. مي‌خواهد بهترين را بخورد. دنبال بهترين است و اين يك حسي است كه خدا در وجود ما قرار داده است.چرا در پوشش بهترين را كه خدا مي‌خواهد، توجه نداريم؟ چرا ملاك ما آنجا از خدايي درآمده است؟
دليل دوم در روايات داريم، افراط در غيرت است. پدر، برادر، شوهر، زيادي غيرت به خرج مي‌دهند، عفاف بال دوم غيرت است. اما اگر يك مردي، يك پدري، زيادي غيرت به خرج بدهد، يعني به سوء ظن برسد، با چه كسي حرف زدي؟ چرا اينطور راه رفتي؟ به چه كسي نگاه كردي؟ اين مثل همان فنري است كه فشار بدهيم، روزي كه رهايش كنيم، اين فنر ده سانتي، بيست سانت مي‌شود. اندازه‌اش بيست سانت نيست. ان ده سانت اضافه براي فشار است. يك علت اين بدحجابي‌ها اين است. باز اين را هم ثابت مي‌كنيم كه راه پاسخگويي به افراط در غيبت اين نيست.
دليل سومي كه بعضي از كارشناسان مطرح مي‌كنند، نشان دادن نقطه حقارت است. يك كسي حس مي‌كند، مخصوصاً خانم‌ها، در جامعه‌ي ما چون هنوز يك مقدار نگاه‌هاي جاهليتي هست. در بعضي جاها به دختر و زن نگاه درجه دومي دارند كه در اسلام نيست. بارها گفتيم: ولادت وجود نازنين حضرت زهرا(س) نشان داد كه يك زن مي‌تواند از خيلي از مردهاي عالم، حتي خيلي از انبياي بزرگ خدا هم بالاتر برود. نگاه درجه دومي به زن در خانه، پسر را فرزند بدانند، دختر را فرزند بدانند. اگر خاطرتان باشد در سؤالات داشتيم توجه به پسر مي‌كنند، پسر گرفتاري مالي دارد، همه كمكشان مي‌كنند. به دختر كمك نمي‌كنند، مي‌گويند: وظيفه‌ي شوهرش است. حتي به بچه‌‌هاي دختر كمتر از بچه‌هاي پسر توجه مي‌كنند، اينها همه باعث عقده حقارت مي‌شود. عقده‌ي شخصيت، توجه به زيبايي و جايگاهش نشده است. توجه به استعدادش نشده است. توجه به موقعيت‌هايش نشده است. به دارايي‌هايش نرسيده، با عقده حقارت به نحوي مي‌خواهد خودش را نشان دهد. به نحوي مي‌خواهد اعتماد به نفس كسب كند كه راه غلطي است. بدحجابي و كم حجابي راه غلطي است.
دليل ديگري كه مطرح مي‌كنند گم كردن ارزش خود زن است. امام بزرگوار يك كلامي دارد، من به تازگي روي اين كلام فكر كردم. راجع به مردها اين جمله گفته نشده است كه مضمون روايت هم هست. زن ناموس خداست. امام مي‌گويد: اگر زن‌ها به كرامتشان توجه نكنند، مردها حق دارند، نه حق شرعي، حق عرفي دارند كه از آنها سوء استفاده كنند. لذا يك دليل اين است كه من نگاه خودم گم مي‌كنم.
يك روز آقاي رئيس اداره شوخي‌اش گرفته است. مي‌آيد جلوي در اداره به جاي نگهبان مي‌ايستد. مثلاً آقاي نگهبان رفته و يك كاري داشته است. يك ارباب رجوع مي‌آيد، مي‌گويد: آقا ببخشيد اين ميله را بالا بده، من داخل بروم. مي‌تواند بگويد: آقا تو خجات نمي‌كشي، من رئيس هستم، به من چنين حرفي مي‌زني؟ مي‌گويد: ببخشيد، شما در چه جايگاهي نشستيد؟
يكبار هم يك نيروي خدماني در اتاق رئيس رفت چاي ببرد، مي‌بيند آقاي رئيس نيست. مي‌رود يك دقيقه پشت صندلي رئيس مي‌نشيند و كيف مي‌كند. ارباب رجوع مي‌آيد، مي‌گويد: آقاي رئيس مي‌شود امضا كنيد. مي‌گويد: من اصلاً سواد ندارم. مي‌گويد: ببخشيد مگر شما رئيس نيستيد؟ جاي رئيس نشستي. كسي كه جاي ناموس خدا ننشسته باشد، به جاي يك عروسك نشسته باشد، بايد با او بازي كنند. يك دليلش اين است. يعني من كرامت خودم را گم كردم، جايي كه خدا گفته ننشستم، آمدم جايي نشستم كه مردها حق دارند از من استفاده ابزاري كنند. لذا الآن در دنيا از زن استفاده ابزاري مي‌شود. حتي در دنيا مي‌گويند: شما اينقدر حجاب را سخت مي‌گيريد. در غربي‌ها حجاب را رها كردند و برايشان مشكل نيست. گفتم: اگر رها كردند و زن برايشان جاذبه ندارد، چرا در تبليغاتشان از مرد استفاده نمي‌كنند؟ در واقع اينها پنج ريشه بود كه ما مي‌خواهيم اين ريشه‌ها را بزنيم.
آقاي شريعتي: صفحه 99 مصحف شريف، آيات 128 تا 134 سوره مباركه نساء در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِْمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنهَُمَا صُلْحًا  وَ الصُّلْحُ خَيرٌْ  وَ أُحْضرَِتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ  وَ إِن تُحْسِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا(128) وَ لَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَينْ‏َ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ  فَلَا تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ  وَ إِن تُصْلِحُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ كاَنَ غَفُورًا رَّحِيمًا(129) وَ إِن يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلاًّ مِّن سَعَتِهِ  وَ كاَنَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا(130) وَ لِلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللَّهَ  وَ إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  وَ كاَنَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا(131) وَ لِلَّهِ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  وَ كَفَى‏ بِاللَّهِ وَكِيلاً(132) إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيهَُّا النَّاسُ وَ يَأْتِ بَِاخَرِينَ  وَ كاَنَ اللَّهُ عَلىَ‏ ذَالِكَ قَدِيرًا(133) مَّن كاَنَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ  وَ كاَنَ اللَّهُ سَمِيعَا بَصِيرًا(134»)
ترجمه آيات:
«اگر زنى دريافت كه شوهرش با او بى‏مهر و از او بيزار شده است، باكى نيست كه هر دو در ميان خود طرح آشتى افكنند، كه آشتى بهتر است. و بخل و فرومايگى بر نفوس مردم غلبه دارد. و اگر نيكى و پرهيزگارى كنيد خدا به هر چه مى‏كنيد آگاه است. (128) هر چند بكوشيد هرگز نتوانيد كه در ميان زنان به عدالت رفتار كنيد. لكن يكباره به سوى يكى ميل نكنيد تا ديگرى را سرگشته رها كرده باشيد. اگر از در آشتى درآييد و پرهيزگارى كنيد خدا آمرزنده و مهربان است. (129) و اگر آن دو از يكديگر جدا شوند خدا هر دو را به كمال فضل خويش بى‏نياز سازد كه خدا گشايش‏دهنده و حكيم است. (130) از آن خداست آنچه در آسمانها و زمين است. و هرآينه اهل كتاب را كه پيش از شما بودند و نيز شما را سفارش كرديم كه از خدا بترسيد، اگر هم كفر ورزيد باز هم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است متعلق به خداست و اوست بى‏نياز و درخور ستايش. (131) و از آن خداست آنچه در آسمانها و زمين است، و خدا كارسازى را كافى است. (132) اى مردم، اگر او بخواهد همه شما را از ميان مى‏برد و مردمى ديگر را مى‏آورد، كه خدا بر اين كار قادر است. (133) هر كس كه پاداش اينجهانى را مى‏طلبد بداند كه پاداش اينجهانى و آن جهانى در نزد خداست. و او شنوا و بيناست. (134)»
آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور قرآن و اهل‌بيت(ع) باشد و همه ما عاقبت بخير شويم. اشاره‌ي قرآني امروز را حاج آقاي ماندگاري بفرمايند و در خدمت شما هستيم.
حاج آقاي ماندگاري: من از آيه 133 خيلي مي‌ترسم. «إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيهَُّا النَّاسُ وَ يَأْتِ بَِاخَرِينَ  وَ كاَنَ اللَّهُ عَلىَ‏ ذَالِكَ قَدِيرًا» باور كنيم خدا مي‌تواند اگر بخواهد ما را ببرد و يك گروه ديگر بياورد. چون خدا ما را خلق كرده و به ما آزادي داده است. فرموده با اذعان به اينكه مي‌دانم شما آزاد هستيد و آزادي را خودم به شما دادم و اختيار دادم، دوست دارم شما بر طبق حرف‌ها و هدايت‌هاي من حركت كنيد. اينقدر در عالم اختيار دارم كه اگر شما براساس حرف‌هاي من حركت نكرديد، خواستيد خودتان هركار دلتان خواست بكنيد، من شما را عوض كنم. بازيكن‌ها در بازي اختيار دارند، ولي اگر طبق نظر مربي عمل نكنند، مربي آنها را عوض مي‌كند. كاري كنيم كه خدا براي آمدن امام زمان ما را عوض نكند. اينقدر از خودمان لياقت نشان بدهيم، خدا بفهمد اينها براي آمدن مهدي لياقت دارند. و اين معنا را خدا چند جاي قرآن فرموده است. «وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَديدٍ» (ابراهيم/19) اين كار هم براي خدا سخت نيست. قوم بني اسرائيل، قوم برتر بودند. چندين جاي قرآن هست ولي خودشان نخواستند اين برتري برايشان بماند و خدا عوضشان كرد. حالا قوم امت اسلامي آخرالزمان انشاءالله امت برتر باشند، البته اگر خودشان بخواهند. اين آيه هم نويد دهنده و هم هشدار دهنده است. البته اگر ما طبق دستورات خدا بمانيم بهترين خواهيم بود و خدا ما را حفظ خواهد كرد. اگر نمانديم اختيار دارد ما را عوض كند.
ريشه‌هاي بدحجابي و كم حجابي را گفتم. يكي غريزه‌ي خودآرايي بود. يكي نشان دادن عقده حقارت بود. يكي افراط در غيرت مردان بود. يكي هم اينكه من جايگاه و كرامت خودم را گم كنم و خودم را در معرض سوء استفاده ديگران قرار بدهم.
مورد پنجم تقليد غلط است. الآن از روزي كه آنتن‌هاي ماهواره در مملكت ما بيشتر شده كه اين خودش جاي تأسف دارد، انشاءالله اگر خدا توفيق بدهد، در يك فرصت بيشتر راجع به اين بحث كنيم. طبيعتاً روزي كه عزيزان شهري و روستايي ما همديگر را مي‌ديدند در همديگر ما اينقدر قيافه‌هاي عجيب و غريب نداشتيم. در روستا، در شهر، در شهرستان، گاهي مردم كم حجاب بودند، اما اينطور نبودند. الآن وقتي آدم قيافه‌ها را مي‌بيند، مي‌‌بيند اين اصلاً سابقه در ايران نداشته است. در تهران و مشهد سابقه نداشته است. سريع ذهنش مي‌رود به اينكه اينها يا ماهواره دارند يا از طريقي آن طرف آب را خبردار شدند و تيپ آن طرفي مي‌زنند. اين يك تقليد غلط است. ما تقليد آگاهانه داريم. تقليد يعني رجوع جاهل به عالم. تقليد اين نيست كه من هر رفتاري را از ديگران ديدم، انجام بدهم. هر پوششي را ديدم، همانگونه بپوشم و اصلاً هم متوجه نباشم اين براي چيست. فلسفه‌ي اينكه اينها اينطور خودشان را درست مي‌كنند چيست؟ آيا با اعتقادات و فرهنگ من مي‌خورد. تقليد فقط صرف جذب نيست. تقليد بايد عاقلانه باشد.
عامل بعد تربيت ناصحيح در خانواده است. مثل همان خانمي كه گفت: به من همه چيز ياد دادند، پوشش ياد ندادند. يا غلط ياد دادند و به آن توجه نكردند. اين هم يك عاملي مي‌تواند باشد كه متأسفانه يك واقعيتي است.
عامل ديگر رقابت و چشم و هم چشمي است. مي‌خواهند با هم مسابقه بدهند. يكبار آيه‌ي 35 سوره احزاب را خوانديم. گفتيم: انسان دوست دارد در مسابقه شركت كند. زن و مرد هم مي‌خواهند در مسابقه با هم شركت كنند. اما مسابقات ما را شيطان طراحي و داوري كند يا خدا طراحي و داوري كند؟ آيه‌ي 35 سوره احزاب مسابقات خدايي را مي‌گويد. اما اگر شيطان طراحي و داوري كند، آخر مي‌گويد: «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏» (ابراهيم/22) به من چه ارتباطي دارد! من يك چراغي نشان دادم. تو خودت دنبال من آمدي! يك مسابقه و چشم و هم چشمي غلط! آنها موهايشان يك رنگي است، اينها اين رنگي مي‌كنند. آنها يك آرايش كردند، اينها هم يك آرايش مي‌كنند. آيا شأن من به اين است كه در اين رقابت‌ها قرار بگيرم؟ من كه ملائكه آمدند با من مسابقه بدهند. موجودات عالم همه آمدند كه با اينها مسابقه بدهم و از اينها جلو بزنم. «رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند». ملائك آمدند ما با آنها مسابقه بدهيم، مثل قصه‌ي معراج پيامبر اكرم(ص)، برسد به جايي كه جبرئيل مي‌گويد: من از اين بالاتر حق آمدن ندارم.
يكي ديگر از ريشه‌ها هم فرهنگ بيگانه است. هجوم فرهنگ بيگانه است. در سال 42 از امام بزرگوار سؤال كردند ياران شما كجا هستند؟ امام فرمود: گهواره‌ها هستند، در آغوش مادرانشان دارند شير مي‌خورند. امام علم غيب داشت؟ نه! از كجا چنين حرفي را زد؟ امام وقتي عفت و حياي مادران را در زمان رضاشاه ملعون ديد، كه در كشف حجاب رضاخاني حاضر شدند، هفته‌ها در خانه بمانند، تا اين روسري و چادر را از سر اينها نكشند. آن مادر با عفت و حيا را كه امام ديد، گفت: از دامن اين مادر فرزنداني تربيت مي‌شوند، كه به درد اسلام و انقلاب و امام زمان و دين مي‌خورند. لذا گفت: ياران من بچه‌هايي هستند كه در دامان اين مادران شير مي‌خورند. دشمن از اين حرف امام تكليف خودش را پيدا كرد. اگر مي‌خواهد جوانان غيرتمند مدافع قرآن و عترت و ارزش‌هاي ديني در مملكت نباشند، بايد آن دامن را آلوده كند. آن دامن آلوده شود، ديگر از آن دامن مرد به معراج نمي‌رود. هنر امام اين بود. امام خبر داد همچنان كه پيغمبر خبر داده است. دو بار در قرآن فرموده: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» (احزاب/45) پيغمبر خدا فرموده: آي مادرها! اگر مي‌خواهيد بچه‌هاي شما از دامن بچه‌هايتان اوج بگيرند و پرواز كنند، اين دامن پاك باشد. با عفت باشد. مردها بايد با عفت باشيد. نطفه پاك باشد، دامن پاك باشد. شير پاك باشد، لقمه پاك باشد، كار درست است. جامعه پاك مي‌شود، چون جامعه مجموعه اين دامن‌ها، اين شيرها، اين نطفه‌ها و اين لقمه‌هاست و قطعاً پاك خواهد بود.
اينكه مي‌گوييم: تهاجم فرهنگ بيگانه، به اين معنا است. بارها همه از ولي امر مسلمين شنيده‌اند كه دشمني دشمنان با جمهوري اسلامي، دشمني با يك مسأله‌ي خاص نيست. دشمني اينها با اسلام است. اينها مي‌خواهند مسلمان واقعي پرورش پيدا نكند. يك عاملي كه مسلمان واقعي پرورش پيدا نكند، فرهنگ بي‌حيايي است. بي‌عفتي و بي‌حيايي بيايد، بي‌غيرتي و بي‌عفتي در مردها بيايد، ديگر نطفه‌ي پاك شكل نمي‌گيرد. قرآن مي‌گويد: «وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد» (اسراء/64) يك كاري مي‌كنم كه زن و شوهر حلال هم كنار هم خوابيدند، نطفه‌شان شيطاني شود. يعني چه؟ وقتي جامعه پر از تصاوير بي‌حيايي و بي‌عفتي باشد، يا در تلويزيون يا در ماهواره، وقتي تصاوير بي‌حيايي و بي‌عفتي باشد، زن و مرد حلال هم كنار هم قرار بگيرند، در ذهنشان اين تصاوير هست و دين ما مي‌گويد: اين حرام است. اين نطفه‌اي كه بسته مي‌شود، شيطاني است. وقتي جمع نطفه‌ها شيطاني شد، ديگر بيست ميليون بسيجي كه هيچ، دو ميليون هم معلوم نيست پيدا شود. پس چون دشمني او با اسلام است، مي‌خواهد نيروي متدين اسلامي به بار نيايد، بايد دامن مادران و فكر مردها را آلوده كند. لذا مي‌گوييم: هجمه‌ي فرهنگ بيگانه! با لباس هجمه كردند. امروز يك نفر مي‌گويد: من بخواهم يك لباس با حيا بخرم، بايد كل تهران را زير و رو كنم. آخر به بچه‌ام رضايت مي‌دهم همين لباس تنگ و كوتاه و بدن نما را بپوشد. اينكه چادر بر سر دارد. اما همين هم در او اثر گذار مي‌شود.
از طريق پوشش دارند بچه‌هاي ما را بي‌حيا مي‌كنند. از طريق خوراك، هنوز ما هجمه‌ي فرهنگي از طريق خوراك را نفهميديم. روايت زيادي داريم اينها از طريق خوراك دارند غذاهايي به جامعه مي‌دهند كه مردها را عقيم و زنان را بي‌حيا و بي‌عفت كند يا تحريك كننده شهوت شود. عقيم كردن براي جلوگيري از ازدياد جمعيت، تحريك كننده شهوت براي رواج بي‌حيايي و بي‌عفتي! از طريق خوراك، تهاجم فرهنگي بوده است. از طريق پوشاك، از طريق بازي‌ها، از طريق اسباب بازي‌ها، از طريق شعر و فيلم و عكس و تئاتر، فيلم و سريال فرهنگ ما را نشانه گرفتند. اينها مي‌خواهند اسلام در اين مملكت نباشد. چرا؟ چون مي‌دانند اسلام جلوي منفعت طلبي آنها را مي‌گيرد. مي‌دانند اسلام با كسي رودروايسي ندارد. پس يك عامل هجوم فرهنگ غرب است. ما به خانم‌ها بگوييم كه شما با اين كارتان فرهنگ غرب را پذيرفته‌ايد و دهان كجي به فرهنگ اسلام ناب و وجود نازنين پيغمبر كرديد.
روايات داريم ضعف غيرت مردان، اگر مردي غيرت نداشته باشد، غيرت يعني چه؟ حاج آقا مجتبي تهراني فرمودند: غيرت براي شدت محبت است. من اگر ناموسم را به شدت دوست داشته باشم، به خير او و شر او به شدت حساس مي‌شوم. و نمي‌گذارم آسيبي به او برسد. هر نيازي او دارد خودم تأمين مي‌كنم. در روايت داريم هديه مرد به زن غيرت حياي زن را زياد مي‌كند. يعني اين زن به اين نقطه مي‌رسد كه من هرچه نياز داشته باشم چه بگويم، چه نگويم شوهرم نياز مرا برطرف مي‌كند. نيازي نيست من براي ديگران فضايي را باز بگذارم.
ما امروز فقط طرح مسأله كرديم، ريشه‌ها را اشاره كرديم، كه اين ريشه‌ها را خواهيم زد. بينندگان عزيز لطف بفرمايند براي ما بنويسند، سؤالات و شبهاتشان را بنويسند.
آقاي شريعتي: حاج آقا دعا بفرمايند و همه ما آمين ببگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا به آبروي محمد و آل محمد، به حيا و غيرت محمدي همه ما را آراسته بفرما به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
آقاي شريعتي: چقدر خوب گفت كه
تو نوح نوحي، اما قصه‌ات شور دگر دارد *** كه در طوفان نامت كشتي پيغمبران گم شد
والحمدلله رب العالمين، و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.

 

آثار نوشتاری

ارسال پیام