استدراج

استدراج

مفهوم استدراج
استدراج: نزدیک ساختن گام به گام گناهکاران غافل و لجوج به عذاب الهی در پوشش برخورداری از نعمت‏های پی در پی دنیوی.
این اصطلاح در قرآن و روایات در موارد متعددی استعمال شده و در منابع کلامی ذیل بحث از افعال الهی(عدل، عقاب و ثواب و خوارق عادات )مورد بحث واقع شده، و در متون اخلاقی نیز به تناسب بحث از استغفار و پاداش اعمال از آن بحث به میان است.
استدراج مصدر باب استفعال از ریشه «دَرَجَ» در لغت به معنی آرام آرام نزدیک ساختن (1) پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن (2)، فریفتن(3) و اندک اندک گرفتن (4) به کار رفته است؛ و در اصطلاح نوعی عقوبت تدریجی بر کافران و گناهکاران غافل در چهره برخورداری آنان از نعمت‏های فراوان دنیوی است(5) چنان که علاّمه طباطبایی‏رحمه الله می‏فرماید: استدراج عبارت است از دادن نعمت به دنبال نعمت برای مشرکان تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه هلاکت نزدیک شوند.(6)
گاهی استدراج را به امر خارق‏العاده‏ای معنی کرده‏اند که از سوی کافران، فاسقان و
_______________________________
1. لسان العرب، ج4، ص 320.
2. المعجم الوسیط،ج 1، ص277.
3. القاموس، ج1، ص 188.
4. مصباح المنیر، ج 1، ص231.
5. التعریفات، ص8؛ مجمع البحرین، ج2، ص21؛ فروق اللّغات، ص 40.
6. المیزان، ج20، ص46.
_______________________________
اهل هواء مطابق با ادعای آنان تحقق می‏یابد؛ البته می‏توان این معنی را از مصادیق مفهوم استدراج دانست، به این گونه که خارق عادت نوعی نعمت از سوی خدا به آنان است تا این که معلوم شود آنان توبه کرده و برمی‏گردند یا هم چنان به راه خود ادامه می‏دهند. کارهای خارق العاده راهبان و مرتاضان را نیز می‏توان از مصادیق استدراج دانست که خداوند در قبال تحمل ریاضت‏ها و سختی‏ها به آنان عطا می‏کند.(7)
نام‏های استدراج در قرآن
این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری چون مکر «ومَکَرَوُا وَمَکَرَ الله»(8) کید««اِنَّ کَیْدی مَتین»(9) خدع «یخادعونَ الله وهُوَخادعهُم»(10)؛ املاء «إنّما نُملی لَهُمْ لِیَزْدادوا اِثماً»(11)؛ و اهلاک«حتّی اِذا خَرجُوا بِما أتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَةً»(12) به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اوّلاً همانند استدراج امر مخفی بوده و ثانیاً ظاهرشان احسان و باطنشان خذلان است. البته بین استدراج و املاء عموم و خصوص مطلق است یعنی هر استدراجی املاء است ولی هر املایی استدراج نیست (13) چنان که شهید ثانی املاء را به خوب و بد تقسیم کرده و قسم بد آن را استدراج دانسته است.(14)
کلمه «استدراج» در قرآن در دو مورد( اعراف/182؛ قلم/44)به صورت فعل به کار رفته و هر دو در مورد انکار کنندگان آیات الهی آمده است، خداوند می‏فرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِ‏آیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ
_______________________________
7. موسوعة مصطلحات، ص 396؛ کشاف اصطلاحات تهانوی، 1/463؛ صحیح شرح العقیدة الطحاویة، ص 422.
8. آل عمران/54؛ الکشاف، 2/106؛ الفروق اللغویة، ص 215 213؛ کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج 1، ص 732.
9. اعراف/183.
10. نساء/142.
11.آل عمران/178.
12. انعام/44.
13. فروق اللغات، ص 39.
14. حقایق الایمان، ص 50.
_______________________________
حَیْثُ لا یَعْلَمُون»؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‏دانند ، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد»(15) مفسران مراد از مجازات در این آیه را به هلاکت در دنیا یا عذاب آخرت تفسیر کرده‏اند.(16) چنانکه علاّمه طباطبایی بیان می‏کند: مراد از استدراج در اینجا نزدیک ساختن به هلاکت در دنیا و یا آخرت است، و این که آن را به قید «من حیث لا یعلمون» مقید کرده برای این است که بفهماند این نزدیک ساختن به صورت مخفی و در باطن نعمتهای مادّی صورت می‏گیرد. چه این که وقتی نعمت‏های فراوانی به آنان داده می‏شود، آن را برای خود خیر و سعادت حساب کرده و اشتغال به نعمتها، آنها را از شکر آن و بازگشت به سوی خداوند بازداشته و گام به گام به سوی هلاکت و عذاب الهی نزدیک می‏سازد.(17)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام از معنی «استدراج» سوءال شد ، حضرت فرمودند: آن بنده‏ای است که گناه می‏کند و همراه با گناه نعمت تازه‏ای برایش داده می‏شود که او را از استغفار نسبت به گناهش باز می‏دارد.
در روایتی دیگر نیز فرمودند: اگر خداوند خیر بنده‏ای را بخواهد به دنبال گناهش او را به سختی‏ها دچار می‏سازد تا به سوی خدا باز گردد و اگر شرّی را برای کسی بخواهد به دنبال گناهش نعمتی برایش می‏فرستد که از بازگشت به سوی او باز ماند.(18)
گناهان موجب استدراج
عذاب استدراج به دنبال برخی از گناهان دامن‏گیر شخص یا جامعه می‏شود از جمله آنها عبارتند از:
1. تکذیب آیات الهی؛ چنانکه خداوند فرموده است: «آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت می‏افکنیم از جایی که نمی‏دانند».(19)
_______________________________
15.سوره اعراف، آیه 182.
16. التبیان، ج5/41؛ مجمع البیان، ج2/504؛ المیزان، ج8/362.
17. المیزان، ج8/362 و ج20/46.
18. کافی، ج2، ص452.
19.سوره اعراف، آیه182.
_______________________________
2. استهزای رسولان؛ به طوری که در قرآن آمده است: «پیامبران پیش از تو را استهزاء کردند، پس کسانی را که کافر بودند مهلت دادم و آن‏گاه موءاخذه کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود.»(20)
3. فراموشی و غفلت از پیام‏های الهی؛ چنان که قرآن می‏فرماید: «پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه لذایذ مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و خوار و مأیوس شدند»(21).
برای استدراج نشانه‏هایی بیان شده از جمله این که شخص یا جامعه گناهکار پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند. امام علی علیه السلام فرمود: «هرگاه دیدی با وجود معصیت غرق در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شده‏ای»(22) علامت دیگر آن برآورده شدن خواسته‏های گناهکار است، چنانکه خداوند به حضرت عیسی علیه السلام خطاب فرمود: «درخواست ظالمین را اجابت می‏کنم و این مایه دوری آنان از رحمت من و سبب استدراج آن‏ها است.(23) شکر نکردن در برابر نعمتهای الهی نیز از نشانه‏های دیگر استدراج است چنانکه امام حسین علیه السلام فرمود: استدراج خدای سبحان به این گونه است که به بنده‏اش نعمت دهد ولی (توفیق) شکر را از او باز ستاند.(24) برخی نیز تخیّل پذیرفته شدن عبادات مردود را از نشانه‏های استدراج دانسته‏اند.(25)
پاسخ اشکال
با توجه به مباحثی که پیرامون استدراج، اسباب و زمینه‏های آن بیان گردید پاسخ برخی از اشکالاتی که پیرامون آن مطرح شده نیز حلّ می‏شود. از جمله این که استدراج نوعی نیرنگ و فریب بوده و خود باعث مفسده و اصرار بر قبیح می‏شود و با عدالت و حکمت الهی منافات دارد.
_______________________________
20.سوره رعد، آیه32.
21. سوره انعام، آیه 44.
22. غررالحکم، ج1، ص278.
23. بحار،ج 4، ص300.
24. بحار،ج 78، ص117.
25. النهایة فی غریب القرآن،ج 4، ص349.
_______________________________
و گاهی از آن به عذاب جبری و قهری خداوند یاد شده است.(26) در پاسخ می‏توان گفت که اوّلاً استدراج خداوند هر چند به حسب ظاهر مکر در إذلال و هلاکت است، لکن بر اساس واقع و دقت عقلی مهلت دادن خداوند در ابتدا از باب استدراج واتمام حجّت بوده و موءاخذه بعدی جهت تأدیب او و دیگران است. ثانیاً مکر و خدعه در مورد خداوند با دیگران در لفظ مشترک بوده و لکن از حیث محتوا فرق اساسی با هم دارند و آن این که خداوند مکر و خدعه را به خاطر غایت مقدس و انذار دیگران انجام می‏دهد تا این که گناهکاران برگشته و تقوا پیشه کنند، ولی مکر از غیر خداوند چنین نیست فلذا خداوند خود را به «خیرالماکرین ؛ بهترین مکر کننده‏ها»(27) توصیف کرده است(28). ثالثاً عذاب استدراج در واقع ثمره کارهای اختیاری و گناهان بندگان است چنان که قرآن می‏فرماید: «وَما اگصابَکُمْ مِنْ مُصیبةٍ فَبِما کَسَبَتْ اگیدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثیرٍ»؛ «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‏اید؛ و بسیاری را نیز عفو می‏کند» (29) در جای دیگر می‏فرماید: «آنان (گناهکاران) کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند و این جزای کارهایی است که انجام می‏دادند».(30)
بنابراین استدراج مانند کارهای دیگر خداوند بر اساس حکمت الهی بوده و با عدالت او منافاتی ندارد و مادامی که نزول عذاب مایه بیداری و برگشت گناهکاران باشد خداوند اقدام به عذاب استدراج نمی‏کند چنان که در قرآن می‏فرماید: «انّ الله لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاگنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‏دهد مگر آن که آنان حال خودشان را تغییر دهند.»(31) دلیل سازگاری عذاب
_______________________________
26. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج18، ص136؛ التفسیر الکبیر،ج 15، ص73 و 75.
27. سوره آل عمران، آیه 54.
28. تصحیح الاعتقاد، ص 35و 36؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 18، ص136.
29.سوره شوری، آیه30.
30.سوره توبه، آیه82.
31. سوره رعد، آیه11.
_______________________________
استدراج با عدالت و حکمت الهی آن است که قرآن و روایات انسان‏ها را از این سنّت الهی و نشانه‏های آن آگاه کرده است. همین که خداوند زمان وقوع عذاب استدراج را بیان نکرده خود نشانه عدم رضایت خدا بر گناهان آنهاست چرا که اگر زمان آن را مشخص می‏کرد کافران و گناهکاران تا قبل از رسیدن زمان عذاب مشغول گناه خود می‏شدند به امید این که اندکی مانده به زمان عذاب توبه می‏کنند و این اغرای به قبیح است که با حکمت الهی منافات دارد.(32)
گروهی از مجبره مراد از استدراج در آیه مورد بحث را (33) به استدراج کافران توسط خداوند در کفر و گمراهی معنی کرده‏اند. لکن این تفسیر نیز باطل و نادرست است، چرا که اوّلاً استدراج در کفر کاری است قبیح، و با حکمت خداوند منافات دارد. ثانیاً استدراج عذابی است که از ناحیه خداوند بر کافران نازل می‏شود. اگر کفر کافران نیز کار خدا باشد لازمه‏اش آن است که خداوند کافران را به سبب کار خودش عذاب بکند و این نیز در مورد خداوند محال است. ثالثاً ظاهر آیه خلاف این تفسیر را بیان می‏کند چرا که آیه بیانگر آن است کسانی که به عذاب استدراج مبتلی می‏شوند کافران به خدا، پیامبر و آیات او هستند و خداوند در آینده آنها را به عذاب استدراج دچار خواهد ساخت، به دلیل این که «سین» در «سنستدرجهم» بیانگر تحقّق یافتن فعل در آینده است؛ بنابراین اگر مراد از استدراج در آیه را به استدراج در کفر معنی کنیم چنین می‏شود: «کسانی که کافر شدند در آینده آنها را به کفر نزدیک‏تر خواهیم ساخت! و این تفسیر از آیه تحصیل حاصل و لغو و عبث خواهد بود.(34)
_______________________________
32. التبیان،ج 5، ص41.
33.سوره اعراف، آیه182.
34. التبیان، ج5، ص41؛ مجمع البیان، ج2، ص504؛ منهج الصادقین، ج4، ص142.

آثار نوشتاری

ارسال پیام