آثار و کارکردهای معنویت در جنگ های صدراسلام

آثار و کارکردهای معنویت در جنگ های صدراسلام

چـكيده

در اين نوشتار كاركردهاى معنويت در نبردهاى صدر اسلام مورد بررسى قرار گرفته است‌ محدوده پژوهش، نبردهاى پيامـبر اكرم»ص« مى‏باشد. چهار عنوان خدامحورى، دعا در نبردها، نماز‌ و رعايت ارزش‏هاى اخلاقى، با‌ ذكر‌ شواهد و نـمونه‏هايى و با استناد به آيات و سـيره پيامـبر اكرم»ص« مورد بررسى قرار گرفته است.

مقدمه

تاريخ زندگانى رسول اكرم(ص) در ابعاد مختلف، دلنشين و درس‏آموز‌ است، اسلام در سايه مجاهدت‏هاى خستگى‏ناپذير آن حضرت و وفادارى اصحاب و يارانش به جهانيان عرضه شـد، و نداى توحيد ناب در همه جا طنين‏افكن گرديد، روزى كه از غار حرا پايين آمد ياران‌ اندكى‌ داشت، حتى بزرگان قبيله خودش با او مخالفت كردند، با تهمت و سنگ و تُندى با او برخورد نمودند، يارانش را شكنجه كردند، سـال‏ها وى و اصـحابش را در شِعب ابى‏طالب تبعيد كردند‌ اما‌ روزى كه از منبر بالا رفت تا با مردم وداع كند، هزاران نفر به او پيوسته بودند و به او عشق مى‏ورزيدند، جوانانشان را در جنگ‏ها تقديم كردند و بر سلامت‌ پيامبر‌ شاكر بودند.

افـراد بـراى شهادت پيشگام مى‏شدند، جوانان حجله عروسى را رها كرده و به ميدان نبرد مى‏آمدند، راستى كدام جاذبه اين چنين در جامعه عرب تحول آفريد، اين تحول‌ نبود‌ مگر‌ در پرتو معنويت و خدا محورى‌، پيامبرى‌ كه‌ هرگز از خـود نـگفت و به خود دعوت نكرد و همواره پيشگام بود، به تعبير قرآن كريم او داعياً الى الله و سراجاً منيراً‌ بود‌، بردبارانه‌ در برابر سختى‏ها مقاومت كرد، صفوف مسلمانان را‌ متحد‌ كرد و از جامعه در آستانه سقوط و غرق در ارزش‏هاى جاهلى، جامعه‏اى نـو و پويا سـاخت، رعـايت معنويت در سراسر زندگى‌ پيامبر‌، مـوضوع‌ پژوهـشى گـسترده است اما در اين نوشتار تنها به كاركردهاى‌ معنويت در نبردهاى صدر اسلام مى پردازيم، اميد است كه همه ما زندگى سراسر نورانى آن حضرت را‌ الگو‌ قـرار‌ داده و پيروان خـوبى بـراى ايشان باشيم.

مفهوم‏شناسى لغوى

كاركرد: مصدر مرخَّم‌ از‌ كار كردن به مـعناى عـمل و رفتار.

. لغت‏نامه على‏اكبر دهخدا، 12/17972 انتشارات چاپ دانشگاه تهران، مؤسسه‌ لغت‏نامه‌، 1377‌، چاپ دوّم.

معنويت: منسوب به معنوى از معنى مقابل لفظى يعـنى حـقيقى‌، راسـت‌، اصلى‌، ذاتى، مطلق، باطنى و روحانى مقابل مادى مقابل صورى، مـقابل ظاهرى، معنايى كه فقط به‌ قلب‌ شناخته‌ مى‏گردد و زبان را در آن بهره‏اى نيست.

. همان، 4/21190.

جنگ: جدال، قتال، كارزار، ستيز‌، نبرد‌، ناورد، پيكار، غـزوه، حـرب، رزم، هـيجا.

. همان، 7878 /5.

مفهوم‏شناسى اصطلاحى

مراد از كاركردها‌ در‌ اين‌ پژوهش، بررسى تأثير و نقش مـعنويات در پيروزى، شـكل‏گيرى و قدرت مقاومت در نبرد است، مراد‌ از‌ معنويت نيز اقدامى است كه در مسير توجه به خدإ؛--
صورت گرفته‌ و مـنشأ‌ بـهره‏مندى‌ از امـداد الهى شده است. معنويت يعنى‏ارزش‏هاى متعالى، اخلاقى و والايى كه از متن دين گرفته‌ شده‌ است. اسـاس مـعنويت بـاور به مبدأ و معاد است، معنويت دينى منهاى ايمان‌ به‌ خدا‌ و معاد معنى ندارد، مـكاتب مـادى ضـمن اعتراف به جايگاه و ضرورت معنويت آن را در قالب‌ انكار‌ خدا‌ و الحاد جستجو مى كنند، از نظر دين، زمـينه مـعنويت در سرشت انسان‏ها‌ نهاده‌ شده است.

وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ.

. انبياء/ 73.

حـَبَّبَ إِلَيْكُمـُ الْإِيمـانَ وَ‌ زَيَّنَهُ‌ فِى قُلُوبِكُمْ.

. حجرات/ 7.

مرحوم شهيد مطهرى مى‏نويسد: »معنويت بدون ايمان به خدا‌، بـدون‌ ايمـان به مبدأ و معاد، بدون ايمان به‌ معنويت‌ انسان‌ و اينكه در او پرتوى غيرمادى حاكم و مـؤثر‌ اسـت‌ اسـاساً امكان‏پذير نيست حتى آن معنويتى كه امروزه مورد قبول اغلب مكاتب است‌ و از‌ آن به رومانتيسم تعبير مى‏كنند‌، بـدون‌ پيدا شـدن‌ آن‌ عمق‌ و ژرفايى كه اديان به ويژه اسلام‌ پيشنهاد‌ مى‏كنند، محال است.«

. پيرامون انقلاب اسـلامى مـرتضى مـطهرى، ص 17.

هدف از جهاد‌ در‌ اسلام

اسلام دين رحمت، صلح، امنيت‌، الفت، تعاون و دوستى است‌، جنگ‌ در اسلام راه‏كار اوليه نـيست‌. اگـر‌ پيام دين از راه خـطابه، تبليغ و گفتگو به همگان رسيده و دشمنان متعرض مسلمانان‌ نشوند‌، نوبت به درگـيرى نـمى‏رسد، جهاد‌ و نبرد‌ در‌ اسلام به معناى‌ واقعى‌ كلمه، دفاعى است مسلمانان‌ هيچگاه‌ آغاز كننده نبوده‏اند، قرآن كريم در يك پيام كلى مـى‏فرمايد:

وَ إِنـْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ‌ فَاجْنَحْ‌ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ‌ هُوَ‌ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‌.

. انـفال‌/ 61‌.

و اگـر به صلح و آشتى‌ گراييدند تو نيز بـه آن بـگراى و بـرخدا توكل كن كه اوست شنواى دانا.

تعبير إِنْ‌ جـَنَحُوا‌ لِلسـَّلْمِ كه با لام متعدى شده‌ و در‌ آن‌ معناى‌ قصد‌ نهفته است دستور‌ صريح‌ و شفافى است بـر پذيرش صـلح و متاركه جنگ در اسلام به مـنظور نـشر آزادى و زدودن ستم و نـابرابرى‌، هـدف‌ از‌ جـنگ، پشتيبانى از عقيده و ايجاد فضاى معنويت‌ در‌ جـامعه‌ اسـت‌. قرآن‌ كريم‌ مى‏فرمايد:

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نـَصْرِهِمْ لَقـَدِيرٌ.

. حج/ 39.

از آنجا كه انگيزه جهاد پاك‏سازى شـرك، كفر و گسترش عدالت اسـت قـرآن كريم‌ مشركان جوياى حقيقت را از جـنگ و كشـتن استثناء كرده و مى‏فرمايد:
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثـُمَّ أَبـْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ.

. تـوبه‌/ 6.

و اگـر‌ كسـى از مشركان امان بـخواهد بـه او امان بده تا كلام خـدا را بـشنود و سپس او را به جايگاه خود برسان زيرا آنان گروهى نادانند.

امام على(ع) در آستانه‌ نبرد‌ صفين فـرمود:

لا تـقاتلوهم حتّى يبدؤوكُم فانّكم بحمدالله على حـجّة تـركُكُمْ ايّاهم، حـتى يبـدؤوكم حـجّة اخرى لكم عليهم.

با دشـمن جنگ را آغاز‌ نكنيد‌ تا آنها شروع كنند، زيرا‌، به‌ حمد الهى حجت با شماست و آغازگر نـبودنتان حـجت ديگر بر حقانيت شما خواهد بـود.

مـهم‏ترين اهـداف جـنگ در اسـلام را مى‏توان چنين بـرشمرد:

1. تـجاوز‌ زدايى‌: قرآن كريم مى‏فرمايد:

وَ‌ قاتِلُوا‌ فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.

. بقره/ 190.

و در راه خدا بـا كسـانى كه بـا شما مى‏جنگند، نبرد كنيد و از حد تجاوز نـكنيد‌ بـه‌ درسـتى كه خـدا تـجاوزگران را دوسـت ندارد.

2. فتنه‏زدايى: قرآن كريم مى‏فرمايد:

وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ.

. بقره/ 193‌.

و با‌ آنها نبرد‌ كنيد تا فتنه باقى نماند و دين مـخصوص خدا گردد. پس اگر دست برداشتند (دست برداريد) زيرا تعدى‌ جز بر تجاوزگران و ستم‏گران سزاوار نيست.

3. تنبيه پيمان‏شكنان:

أَ لا تُقاتِلُونَ‌ قَوْماً‌ نَكَثُوا‌ أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ.

. توبه/ 13.

چرا با كسـانى كه پيمـان‏هاى ‌‌خود‌ را شكستند و در صدد بيرون كردن پيامبر برآمدند پيكار نمى‏كنيد، در حاليكه آنها‌ نخستين‌ بار‌ آغاز كردند.

4. ظلم ستيزى: قرآن كريم مى‏فرمايد:

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ‌ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ.

. حج/39.

بـه كسـانى كه جنگ بر آنها تحميل شده‌ اجازه جهاد داده شد‌ بخاطر‌ ستمى كه به آنها شده و خدا بر يارى آنها تواناست.
5. مقابله به مثل: قرآن كريم مى‏فرمايد:

فـَمَنِ اعـْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مـَا اعـْتَدى عَلَيْكُمْ.

. نهج‏البلاغه، خطبه 27.

پس هركس بر‌ شما تعدى كند، همانگونه به او تعدى كنيد كه بر شما تعدى كرده است.

نمودهاى معنويت در جنگ‏هاى صدر اسلام

شاخصه نبردهاى اسـلامى بـويژه جنگ‏هايى كه با حضور پيامـبر اعـظم(ص) شكل‌ گرفت‌، بهره‏مندى از معنويت و امداد الهى است جهاد و مبارزه اسلامى نوعى عبادت و راه وصول به تكامل و قرب الهى است.

اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد:

اِنّ الجهاد بابُ مِن ابواب الجنه فتحه الله لخاصّة اوليائه‌ وهـو‌ لبـاس التقوى ودرع الله الحصينه و جنّته الوثيقه.

همانا جهاد در راه خدا درى از درهاى بهشت است كه خدا آن را بر روى دوستان مخصوص خود گشوده است، جهاد‌ لباس‌، تقوا، زره محكم و سپر مطمئن خداوند است.

در بيان ديگر مى‏فرمايند:

ان الجهاد اشـرف الاعـمال بعد الاسـلام وهو قوام الدين والاجر فيه عظيم مع العزّة والمنعه وهو الكَرَّةُ فيه‌ الحسنات‌ والبشرى‌ بالجَّنه بعد الشهادة.

. نورالثقلين، عـلى‌ عروسى‌، 1/408‌.

همانا جهاد شريف‏ترين كارها بعد از اسلام است، جهاد مايه پايدارى دين اسـت و عـلاوه بـر آن كه عزت و اقتدار مى‏آورد اجرى‌ بزرگ‌ دارد‌ جهاد يورش آوردن است، در آن نيكى‏ها و ثواب‏هاست‌ و نويد‌ به بهشت است بعد از وصول به شـهادت.

‌ ‌بـا نگاه گذرا به نبردهاى صدر اسلام و آيات نازله در اين‌ رابطه‌ به‌ خوبى آشكار مـى‏گردد كه پيروزى مـحض و بـا هر قيمتى هرگز‌ هدف نخستين نبوده است. در اين نبردها مهم انگيزه و قصد الهى بود، گرچه مـنجر به شكست ظاهرى شود‌، رسول‌ خدا‌(ص) ادبيات نبرد را در جامعه اسلامى اصلاح كرد و مانع از نـگاه‌ كاركردگرايانه‌ و مادى به اين درگـيرى‏ها شـد. ايشان در نبرد اُحُد فرمود:

شما امروز در معرض اجر و پاداش‌ هستيد‌ به‌ شرط آنكه خدا را به ياد داشته باشيد خود را به صبر‌ و يقين‌ آراسته‌ كنيد. بدانيد كه جهاد با دشمن سخت است و افرادى كه ايسـتادگى كنند، كم هستند‌، مگر‌ آنان‌ كه خداوند اراده آنها را قوى كرده است.

. المغازى، محمدبن عمرو واقدى 1/58 تحقيق‌ دكتر‌ مارسون، نشر، دانش اسلامى، رمضان 1405.
در آستانه نبرد موته به اصحابش فرمود‌:

با‌ نام‌ خدا و در راه خدا حركت كنـيد و بـا كسى كه به خدا كفر مى‏ورزد بجنگيد‌ و پيمان‏شكنى‌ و خيانت نكنيد، بچه‏ها را به قتل نرسانيد.

. همان، 2/757.

پيامبر اكرم و مسلمانان در‌ سخت‏ترين‌ مراحل‌ نبرد و درگيرى همواره رو به درگاه احديت داشتند و هرگز روحيه نظامى و سياسى آنـان مـانع از‌ راز‌ و نياز آنان و رويكرد به معنويت نبود، اصل توجيه وسيله به وسيله هدف‌ را‌ نمى‏پذيرفتند‌ و در اوج نبرد مواظب رعايت ارزش‏هاى‏اخلاقى و دينى بودند. برخى شاخصه‏هاى اين معنويت عبارتند از:

1. انگيزه‌ الهى‌:

شالوده‌ و اساس عمل اختيارى و مـعيار ارزشـ‏گذارى افعال بشر، نيت و انگيزه انجام آن است‌، اساسى‏ترين‌ پايه اخلاق و معنويت را نيت تشكيل مى‏دهد، نيت روح و حقيقت عمل است، رابطه نيت و عمل، رابطه‌ روح‌ و جسم است.

امام على(ع) مى‏فرمايد: »النيّة اساس العـمل؛ نـيت شـالوده كار است‌.«

. غررالحكم‌، 1040.

عملى كه بدون نـيت صـادر شـود‌ چون‌ انديشه‌ درباره آن به كار نرفته و تصورى در‌ ذهن‌ ندارد تأثيرى در كمال روحى و رشد معنوى ندارد، نيت‏ها تنوع‏پذيرند، افراد براى اعمال‌ خود‌ انـگيزه‏هاى گـوناگون و مـتفاوتى دارند. هنر‌ يك‌ انسان موحّد‌ آن‌ است‌ كه به تـركيب نـيات پرداخته و همه‌ انگيزه‏ها‌ را زير چتر قصد قربت به خدا در آورد، رسول خدا(ص) به‌ اباذر‌ فرمود:

يا اباذر ليكن لك فى‌ كلّ شئ نيةٌ صالحةٌ‌ حـتى‌ فـى النـوم والاكل.

. غررالحكم، 1040‌.

اى‌ اباذر بايد در هر كارى نيتى پاك داشته باشى حتى در خوابيدن و خـوردن‌

در‌ نبردهاى پيامبر اكرم، بُعد تصحيح‌ نيت‌ و اصلاح‌ عقيده، موج مى‏زند‌ آن‌ حضرت اجازه نمى‏داد به‌ هر‌ قيمتى مسلمانان پيروز شـوند هـمواره بـر اصلاح انگيزه و در نظر گرفتن خدا در نبردها‌ تأكيد‌ داشت، قرآن كريم در آيات متعدد‌، بـر‌ در راهـ‌ خدا‌ (فى‌ سبيل الله) بودن نبردها‌ تأكيد مى‏كند.

وَ مَنْ يُقاتِلْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نـُؤْتِيهِ أَجـْراً عـَظِيماً‌.

. منتخب‌ ميزان الحكمه محمدى رى‏شهرى، شماره 6326‌، چاپ‌ و نشر‌ دارالحديث‌، چاپ‌ پنجم، 1385.

و هـركس‌ كهـ‌ در راه خـدا بجنگد و كشته يا پيروز شود به زودى پادش بزرگ به او خواهيم داد‌.

در‌ پيام‌ بلند ديگرى با همه عوامل سـستى‏آور و تـرس‌ آفـرين‌ و زمينه‏ساز‌ وابستگى‌ مبارزه‌ كرده‌ و ضمن شمردن 8 محور مى‏فرمايد: اگر اينها را بر خدا جهاد تـرجيح دهـيد راه فسق و گمراهى را پيموده‏ايد، اينها هرگز شايستگى ندارند بين شما و فداكارى و جهاد در راه‌ خـدا حـائل و مـانع شوند.

قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسـادَها وَ مـَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ‌ وَ‌ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِى سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهـُ بـِأَمْرِهِ وَ اللَّهـُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ.

. نساء/ 74.

بگو اگر پدران و پسران و برادران و همسران و فاميل شما و اموالى كه جمع‌ مى‏كنيد‌ و تـجارتى كه از كسـادش بيمناك هستيد و خانه‏هايى كه خوش مى‏داريد، نزد شما از خدا و پيامبران و جهاد در راه خدا دوسـت داشـتنى‏تر اسـت، پس‌ منتظر‌ باشيد تا خدا فرمانش را‌ به‌ اجرا درآورد؛ همانا خداوند قوم فاسق را هدايت نمى‏كند.

اينـك بـه نـمونه‏هايى كوتاه از خدا محورى در نبردهاى پيامبر اشاره مى‏كنيم:

1 - 1. نبرد بدر و خدامحورى‌

قرآن‌ كريم در نـخستين آياتـ‌ از‌ سوره انفال درس‏هاى آموزنده‏اى از نبرد بدر را ذكر مى‏كند. در برخى از روايات آمده است رسول خدا(ص) به اتفاق همه مـسلمانان دسـت خود را به سوى آسمان بالا بردند‌ و عرضه‌ داشتند.

اللهمّ انجزلى ما وعـدتنى اللهـم ان تهلك هذه العصابه لاتعبد فى الارض.

. توبه/ 24.

خـدايا وعـده‏اى را كه بـه من دادى تحقق بخش، پروردگارا اگر اين گروه مـؤمنان نـابود‌ شوند‌ پرستش تو‌ از روى زمين برچيده مى‏شود.

قرآن كريم اين انابه والتجاء به درگاه خدا را گـزارش نـموده و مى‏فرمايد‌:

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمـْ أَنـِّى مُمِدُّكُمْ بـِأَلْفٍ مـِنَ الْمـَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ‌.

. مجمع‏البيان‌، فضل‌ بن الحسن طـبرسى، ذيل آيه بـيروت دارالمعرفه 1408 ق.

(به خاطر آوريد) هنگامى كه از پروردگارتان تقاضاى كمك ‌‌داريد‌ و او تقاضاى شما را پذيرفت و (گفت) مـن شـما را با يك هزار از‌ فرشتگان‌ كه‌ پشت سـر هم فرود مى‏آيند يارى مـى‏كنم.

2 - 1. اُحـُد و خدامحورى

الف) در نبرد اُحُد، حَمْنه هـمسر‌ عـبدالله بن جحش نزد رسول خدا(ص) آمد، نبى مكرم اسلام او را از‌ شهادت 3 شهيدش باخبر نـمود‌ نـخست‌ دايى‏اش حمزه سپس برادرش و شوهرش، سـه مـرتبه گـفت انّا لله وانا اليه راجـعون.

. انـفال/9.

ب) حمراء الاسد
در پايان نبرد اُحـُد هـنگامى كه لشكر ابوسفيان به روحاء رسيد از بازگشت پشيمان شد‌ و تصميم به نبرد مجدد با مـسلمانان گـرفت خبر به پيامبر اكرم(ص) رسيد، اعلام بـسيج عـمومى داد. لشكر مـجروح آمـاده شـدند و در حمراء الاسد اردو زدند، در تـجليل از اين كار مسلمانان‌، آيات‌ زير كه نشان دهنده انگيزه الهى مسلمانان در پاسخگويى به خدا و پيامبر است نازل شد.

الَّذِينـَ اسـْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصـابَهُمُ الْقـَرْحُ لِلَّذِينـَ أَحـْسَنُوا مـِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا‌ أَجْرٌ‌ عـَظِيمٌ.

. تـاريخنامه طبرى، گردانيده منسوب به بلعمى، تصحيح محمد روشن، 3/178، تهران سروش، 1377.

آنانكه دعوت خدا و پيامبر را پس از آن همه جـراحت‏هايى كه بـه ايشـان رسيده بود‌ اجابت‌ كردند، براى كسانى از آنـها كه نـيكى كردنـد و تـقوا پيش گـرفتند، پاداش بـزرگى است.

هنگامى كه خبر بازگشت ابوسفيان به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: »حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‌.«

خداى‌ تبارك‌ و تعالى اين روحيه معنوى و خدا‌ محورى‌ مسلمانان‌ را ستوده و مى‏فرمايد:

الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النـَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ‌ الْوَكِيلُ‌.

. آل‏عمران‌/ 172.

كسانى كه بعضى از مردم به آنها‌ گفتند‌ مردم (دشمن) براى حمله به شما جمع شده‏اند، بترسيد اما اين سـخن بـر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را‌ كافى‌ است‌ او بهترين حامى است.

. آل‏عمران/ 172.

ج) بعد از نبرد احد‌ كه برخى مسلمانان سستى كرده و گريختند نبى اكرم به همراه تعداد اندكى از ياران به بالاى كوهى رفتند‌ و در‌ آنجا‌ پنـاه گـرفتند ابوسفيان به پاى كوه آمد و فرياد زد، »ان لنا‌ عُزّى‌ و لا عُزّى لكُم« ما بت عزّى داريم و شما نداريد.

رسول خدا(ص) فرمودند در پاسخ بگوئيد: »الله‌ اعلى‌ واجلّ‌؛ خدا بالاتر و بـزرگ‏تر اسـت.«

. ر.ك تاريخنامه طبرى، پيشين 3/179.

3 - 1. خندق و خـدامحورى

پيامـبر اكرم‌(ص) به‌ مسلمانان‌ خبر داد به زودى دشمنان دست به دست هم داده، به سراغ شما مى‏آيند‌ اما‌ بدانيد‌ پيروزى با شماست. هنگامى كه هجوم احزاب به مدينه آغـاز شـد، مسلمانان يقين كردند‌ اينـ‌ هـمان وعده پيامبر است. اينان با تكيه بر خدا و وعده او به خود‌ . مجمع‏البيان‌، پيشين‌ 3/160، مغازى، 1/279 پيشين.

هيچ ترسى راه نداده و بر ايمانشان افزوده شد. قرآن كريم‌ اين‌ ايمان راسخ و اعتقاد قلبى را چـنين گـزارش مى‏كند:
وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ‌ قالُوا‌ هذا‌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً‌ وَ‌ تَسْلِيماً.

. ر.ك تفسير نمونه، مكارم شيرازى 17/244 تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ شانزدهم‌ 1378‌ ش.

هنگامى‌ كه مؤمنان لشكر احـزاب را ديدنـد. گفتند اين هـمان است كه خدا و رسولش به ما‌ وعده‌ فرموده‌ و خدا و رسولش راست گفته‏اند و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنـها چيزى‏نيفزود‌.

4 - 1. فتح‌ مكه و خدامحورى

الف) هنگامى كه رسول خدا(ص) وارد مكه شد اين آيه نازل گـرديد.

وَ قـُلْ‌ رَبـِّ‌ أَدْخِلْنِى مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِى مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِى مِنْ لَدُنْكَ‌ سُلْطاناً‌ نَصِيراً وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ‌ الْباطِلُ‌ إِنـَّ‌ ‌ ‌الْبـاطِلَ كانَ زَهُوقاً.

. احزاب/ 22.

و بگو پرودگارا‌، مرا‌ صادقانه وارد )مكه( كن و صادقانه خارج كن و از سوى خود سـلطان و يارى‏دهـى بـراى‌ من‌ قرار ده و بگو حق فرا‌ رسيد‌ و باطل نابود‌ شد‌ و همانا‌ باطل نابود شدنى است.

. اسـراء/ P 81080}‌

اين‌ آيه شريفه 3 عامل پيروزى در امور بويژه جنگ‏ها را ذكر مى‏كند. 1. صداقت‌ در‌ آغاز كار 2. صداقت در پايان كار‌ 3. تكيه بر قـدرت خدا‌ و اعتماد‌ به نـفس و اينـكه حق هميشه‌ پيروز‌ است.

ب) هنگامى كه ابوسفيان عظمت و شكوه سپاه اسلام را مشاهده كرد با تعجب‌ گفت‌: ليت شعرى بماذا غلبنى اى‌ كاش‌ مى‏دانستم‌ محمد چگونه بر‌ من‌ غلبه كرد؟

رسول خدا(ص) سخن‌ او‌ را شنيد فرمود: »بالله غلبتك؛ بـا كمك خدا پيروز شديم.«

. ر.ك، تفسير القمى، ابوالحسن على‌ بن‌ ابراهيم قمى، ص 387.

ج) امام صادق(ع) فرمود‌: »هنگامى‌ مكه فتح‌ شد‌ رسول‌ خدا(ص) كنار حجرالاسود نماز‌ ظهر را به جماعت خواند سپس دست‏ها را بلند كرد و 3 بار تـكبير گـفت: آنگاه چنين‌ خواند‌: »لا اله الا الله وحده وحده‌ وحده‌ انجز‌ وعده‌ واعزَّ‌ جُنْده وهزم الاحزاب‌ وحده‌، فله الملك وله الحمد يحيى و يميت وهو على كل شئ قدير.«

. داستان‏هاى شنيدنى از فتح مكه‌ و جنگ‌ حنين‌، محمدى اشـتهاردى، ص 53، قـم دفتر انتشارات اسلامى‌ چاپ‌ پنجم‌، 1372‌.

2. دعا‌ و نيايش‌ در نبردها:

دعا روح و مغز عبادت است، دعا كليد رحمت الهى، مايه تقرب به خدا، دورى از شيطان، زنده شدن دل‏ها، آرامش روحى، دفع بلاء و شفاء آلامـ‌ و دردهـاست.

. نورالثقلين، 5/58 پيشين.

يكى از نمونه‏هاى معنويت در نبردها، دُعاست. پيشوايان معصوم قبل از مواجهه با دشمن و در ميدان كارزار همواره دست به نيايش و دعا برمى‏داشتند و از اين طريق‌ ارتباط‌ معنوى پيروان خود را با مبدأ اعلى برقرار نموده و روحـيه آنـها را تـقويت مى‏كردند. دعاهاى اميرالمؤمنين(ع) در برخى خـطبه‏هاى نـهج‏البلاغه كه قـبل از درگيرى‏ها ايراد شده شاهدى بر اين‌ ادعاست‌، سيره رسول خدا(ص) در پيكار با دشمنان چنين بود، ده‏ها دعا و نيايش از . ر. ك، نهج الدعاء، محمد محمدى رى شـهرى، مـؤسسه عـلمى فرهنگى دارالحديث‌، چاپ‌ اول، سال 1385.

آن حضرت‌ در‌ نبردها ذكر شده اسـت.

تـا آنجا كه نوشته‏اند بر شمشير رسول خدا(ص) دعايى نقش بسته بود كه آغازش چنين بود: »يا الله يا الله‌ ياالله‌ اسئلك يا ملك الملوك‌.« پيامـبر‌ اكرم در هـمه نـبردها هنگام . ر.ك. نهج‏البلاغه، خطبه 171، 206، 124.

رويارويى با دشمن چنين دعا مى‏كرد.«

اللهمّ ربـَّنا و ربَّهم نحن عبادك و هم عبادك ونواصينا و نواصيهم بيدك، اِهْزمْهُمْ وانصرنا عليهم.

. ر. ك، الصحيحه‌ العلويه‌، سيد محمدباقر البطحى اصفهانى، ص 491، مـؤسسة الامـام المـهدى، 1381، الطبقه الاولى.

1 - 2. دعا در نبرد بدر

امام على(ع) گويد در نبرد بدر، ديدم رسول خـدا در سـجده مى‏گويد يا حيّ يا‌ قيوم‌ و چنين دعا‌ مى‏كرد:

اللهم هذه قريش قد اقبلت بخيلائها و فخرها تخاذل و تكذّبِ سـلوك، اللهـم نـصرك الذّى وعدتنى اللّهم اَحْيهم‌ الغداة.

. الصحيفه النبويه، ص 535، دعاى 814.

2 - 2. دعا در نبرد اُحُد

در‌ درگيرى‌ احـد‌ بـه هـنگام تفرق مردم و پراكندگى مشركين، اصحاب را پشت سرش جمع نموده چنين دعا كرد:

اللّهم لك ‌‌الحمد‌ كلّه اللّهـم لا مـَابض لمـا بَسَطْتَ ولا باسط لِما قَبضْتَ ولا هادى لما‌ اَضلَلْتَ‌ ولا‌ مضل لمن هديت... .

. همان، ص 536، دعاى 818.

3 - 2. دعا در احـزاب

الف) هـنگامى كه على(ع) را‌ براى رويايى با عمرو بن عبدود مى‏فرستاد او را نزديك خود آورده و عمامه‌ بر سرش پيچـيده شـمشير‌ ذوالفـقار‌ را به او بخشيد و چنين برايش دعا كرد.

اللهم احفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه وعـن شـماله ومن فوقه ومن تحته

. همان، ص 536، دعاى 821.

ب) حذيفه را فرستاد تا‌ از وضعيت مشركين خبر بـياورد او آمـد در حـاليكه طوفان سختى‏مى وزيد، شنيد ابوسفيان فرياد مى‏زند اينجا جاى توقف نيست، شترها و اسب‏هاى ما از دست رفـتند. يهـود بنى‏قريظه پيمان خود را‌ شكستند‌، طوفان چيزى براى ما باقى نگذاشت. حذيفه بـازگشت و مـاجرا را بـراى رسول خدا، بيان كرد، حضرت چنين دعا كردند.

اللهم انت منزل الكتاب سريع الحساب اهزم الاحـزاب اللهـم اهـز مهم‌ وزلزلهمْ‌.

. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، 20/215؛ تفسير نمونه، 17/263.

4 - 2. دعا در حنين

هنگامى كه سپاه اسـلام مـورد حمله غافل‏گيرانه قرار گرفت، صفوف مسلمانان از هم پاشيده شد رسول خدا‌(ص) دست‌ به دعا برداشت و عـرض كرد: »اللهـم لك الحمدُ واليك المشتكى و انت المستعان.«

جبرئيل امين فرود آمد و عرض كرد: اى رسول خدا(ص) دعـايى كردى كه مـوسى(ع) هنگام شكافته شدن دريا‌ نمود‌ و از‌ شر فرعون نـجات يافـت، سـپس‌ رسول‌ خدا‌ كفى از ريگ از پسرعمويش ابوسفيان بن حـرث گـرفت و به صورت مشركان پاشيد و فرمود: »شاهت الوجوه؛ روى شما زشت باد، آنگاه‌ دست‌ بـه‌ دعـا برداشت.«

اللّهم اِنْ تُهلك هـذه العـصابه لَمْ‌ تـُعْبَدوان‌ شـئت اَنـْ، فَلا تُعبدَ.

. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، 20/215؛ تـفسير نـمونه 17/263.

3. نماز در جنگ

نماز نخستين فريضه‏اى‌ است‌ كه‌ پيامبر اكرم براى امت آورد و آخرين فـريضه‏اى اسـت كه تا‌ هنگام مرگ ساقط نمى‏شود نـماز اول چيزى است كه از آن سؤال مـى‏شود و مـورد محاسبه قرار مى‏گيرد. نماز‌ سـتون‌ دينـ‌، نور چشم پيامبر، ميزان اعمال، معراج مؤمن، رخساره ايمان، پايگاه اخلاص‌، سرود‌ رهـايى، بـاب رحمت الهى، كليد دل‏ها، سرود فـرشتگان، بـهجت بـهشت، نشانه قدرت صـالحان، بـازدارنده از فحشاء‌ و منكر‌، زمينه‏ساز‌ نـيكى‏ها، بـرترين عبادت، باب رحمت الهى، بهترين نوشته آخرت و بالاخره مورد سفارش‌ همه‌ انبياء‌ و اولياءست.

. هـمان، 21/150.

قـرآن كريم مى‏فرمايد:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحـَيْنا‌ إِلَيْهـِمْ‌ فِعْلَ‌ الْخـَيْراتِ وَ إِقـامَ الصـَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عـابِدِينَ.

. ر.ك الصلاة فى الكتاب‌ والسنه‌، محمد محمدى رى‏شهرى، انتشارات دارالحديث، 1376، الطبعة الاولى.

و آنها را پيشوايانى قرار داديم‌ كهـ‌ بـه‌ فرمان ما مردم را هدايت مى‏كردند و انـجام كارهـاى نـيك و بـرپاداشتن نـماز و اداى زكات را‌ به‌ آنها وحـى كرديم و آنـها فقط مرا عبادت مى‏كردند.
در اين آيه شريفه كه‌ سخن‌ از‌ امامت و رهبرى پيامبران بزرگ الهى و بيان برنامه‏هاى با ارزش آنـان اسـت. 6 ويژگـى را برشمرد كه‌ اقامه‌ نماز پنجمين آنهاست. اقـامه نـماز بـه آنـان وحـى تـشريعى شده كه در‌ برنامه‌ آنان‌ گنجانده است يا وحى تكوينى كه توفيق و توان و جاذبه معنوى را براى انجام اين امور‌ به‌ آنها‌ بخشيده‏ايم.

يكى از مظاهر آشكار معنويت در نبردهاى اسلامى، اهميت به نماز‌ است‌ نـبى مكرم اسلام و اصحابش همواره به ياد نماز بوده و از آن استعانت مى‏جستند، اهميت نماز به‌ حدى‌ است كه در بين نمازهاى تشريع شده يكى از آنها نماز خوف‌ در‌ جنگ است. كيفيت نماز خوف در سوره‌ نساء‌ آمده‌ اسـت. تـشريع اين نماز به شيوه خاص‌ در‌ ميدان جنگ مبيّن . انبياء/73.

اهميت و تأثير اين فريضه اسلامى است در پايان‌ تبيين‌ كيفت نماز خوف در سوره‌ نساء‌، قرآن كريم‌ راز‌ اين‌ همه سفارش و دقت درباره نماز را‌ چـنين‌ ذكر مـى‏كند:

إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً.

همانا نماز وظيفه‏اى‌ ثابت‌ و معين براى مؤمنان است.

در منابع‌ تاريخى آمده است رسول‌ خدا‌(ص) از هيچ مـنزلى كوچ نـمى‏كرد‌ مگر‌ آنكه در آنجا 2 ركعت نـماز مـى‏خواند و مى‏فرمود شهادت بده. هرگاه از سفر برمى‏گشت‌ ابتدا‌ به . نساء/ 102.

مسجد مى‏رفت‌ و 2 ركعت‌ نماز‌ مى‏خواند سپس راهى‌ منزل‌ مى‏شد.

. خاتم النبيين، على‌ كمالى‌ دزفولى، ص 208، انـتشارات اسـر، 1372.

1 - 3. نماز در بدر

امام عـلى(ع) مـى‏فرمايد: در شبى كه‌ در‌ روز آن نبرد بدر واقع شد‌ ديدم‌ همه مسلمانان‌ خوابيدند‌ جز‌ رسول خدا(ص) كه پاى‌ درختى تا صبح يا نماز مى‏خواند يا دعا مى‏كرد.

. همان، ص 209.

2 - 3. احزاب و نماز

در نبرد‌ احزاب‌، در شبى سرد و طوفانى به پيامـبر‌ خـبر‌ رسيد‌ قريش‌ تصميم‌ گرفته‏اند به مكه‌ برگردند‌ آن شب تا دو سوم شب پيامبر نماز گذاردند.

. المغازى، 1/53 پيشين.

3 - 3. نبرد موته و سفارش به‌ سجده‌

در‌ نبرد موته عبدالله بن رواحه خدمت پيامبر‌ رسيد‌ و عـرض‌ كرد‌ اى‌ رسـول‌ خدا بـه من عملى را فرمان دهيد تا حفظ كنم.

يا رسول الله مُرنى بشى احفظه عنك، قال اِنّك قادمٌ غداً بـلداً، السجود به قليلٌ فاكثر السجود‌.

. همان، 2/488.
پيامبر فرمود: »تو فردا در سـرزمينى قـدم مـى‏گذارى كه سجده در برابر خدا در آن كم است، سپس زياد سجده كُن.«

4. رعايت ارزش‏ها و احكام دينى

يكى از اصول‌ حاكم‌ بر نبردهاى اسلامى رعايت مـقررات ‌ ‌و قـوانين دينى است، نبى مكرم اسلام هرگز اجازه نمى‏داد در اوج درگيرى‏ها و جنگ كسى ارزش‏ها و حـدود الهـى را زير پا بـگذارد همواره از مكرو‌ خيانت‌، كشتن زنان، اطفال، نبرد قبل از اتمام حجت، پيمان‏شكنى، آزار اسيران و... منع مى‏نمود. در اينـجا به 2 نمونه از سيره رسول خدا(ص) در اين‌ زمينه‌ اشاره مى‏كنيم.

1 - 4. امانتدارى در جنگ‌

واقدى‌ مـى‏نويسد: در نبرد خيبر، يسار حـبشى، غـلام سياه عامر يهودى بود كه گوسفندان وى را در اطراف خيبر مى‏چرانيد او وقتى ديد كه يهوديان‌ خيبر‌ براى جنگ مهيا مى‏شوند‌ از‌ آنها پرسيد، مى‏خواهيد با چه كسى بجنگيد، گفتند با كسى كه گمان مى‏كند پيامبر است اين جمله حـس كنجكاوى يسار را برانگيخت براى همين در زمان محاصره، گوسفندان را به‌ سوى‌ اردوگاه سپاه اسلام پيش برد تا به آنها رسيد، سپس نزد رسول خدا(ص) رفت و پرسيد اى محمد چه مى گويى و به سوى چـه دعـوت مى‏كنى؟ فرمود: همه را به اسلام دعوت‌ مى‏كنم‌ تا شهادت‌ بدهند لااله‏الاالله، محمد رسول‏الله، پرسيد، اگر اسلام بياورم چه سودى براى من دارد؟

فرمود: اگر ثابت قدم باشى‌، بهشت نصيبت خواهد شد.

او اسـلام را پذيرفـت و سپس پرسيد، با‌ اين‌ گوسفندان‌ كه به عنوان وديعه پيش من هستند چه كنم؟

فرمود: آنها را از اردوگاه لشكر بيرون ببر و جهت ‌‌حركتشان‌ را مشخص كن و سپس با سنگ آنها را راهى كن تا پيش بروند‌ خداوند‌ امـانت‏هاى‌ تـو را ادا خواهد كرد آن غلام چنين كرد.

. همان، 2/758.

2 - 4. امانتدارى در فتح مكه‌

در فتح مكه [كسى را] فرستاد تا كليد خانه كعبه را از بنى‌ عبدالدار كه هنوز مسلمان‌ نشده‌ بودند و از دشمنان سرسخت پيامبر بودند بگيرند تا داخل كعبه شـود و بـت‏ها را سـرنگون كند، ايشان نتوانستند تمرّد و مـخالفت كنـند و كليد را دادنـد اما هنگامى كه پيامبر اكرم(ص) از اين كار‌ فارغ شد، فرمود، تا كليد را بر آنها برگردانند، عباس عموى پيامبر آمد و عرض كرد كليد را به ما بده تا منصب پردهـ‏دارى كعـبه هـم براى ما باشد، پيامبر قبول نكرد‌ و فرمود‌ »مـن بـر كسانم دوست‏تر دارم كه مظلوم باشند تا ظالم.« سپس عثمان بن طلحه را خواست و كليد را به او داد و فرمود: »تا پايان دنيا دست شما باشد دربـان كعـبه‌ بـاش‌ و حلال بخور.«

. همان 2/649 تاريخ تحليلى اسلام، يوسفى غروى ترجمه حـسن على عربى، 4/33.

نتيجه

سيره و روش پيامبر اكرم(ص) و اصحابش در نبردهاى صدر اسلام پرهيز از خونريزى و دعوت به‌ صلح‌ و امنيت بود آنان هـمواره تـلاش داشـتند دعوت به ايمان و هدايت مردم از راههاى ديگرى غير از جنگ صورت پذيرد، تـمام جـنگ‏هاى پيامبر جنبه تدافعى داشت و هرگز ابتدايى به حساب‌ نمى‏آيد‌، رسول‌ خدا 13 سال در مكه‌ آزارهاى‌ مشركين‌ را تـحمل نـمود تـا آنكه با استمرار لجاجت و عناد در راه بت‏پرستى، خداوند به آن حضرت اجازه مقابله داد. نـبردهاى پيامـبر‌ آمـيخته‌ با‌ روح عرفان و معنويت بود و هرگز اجازه نمى‏داد در‌ مديريت‌ نظامى نبردها، اصول و ارزش‏هاى معنوى زير پا گـذاشته شـود. در جـنگ‏ها سفارش مى‏كرد. حريم‏ها را حفظ كنيد، قبل از‌ جنگ‌ اتمام‌ حجت كنيد، در روايات آمده است پيامبر اكرم(ص) فـرمود:

يا‌ عـلى لا تقاتل احداً حتى تدعوه الى الاسلام وايم الله لان يهدى الله عزوجل على يديك رجلاً خير‌ لك‌ ممّا‌ طلعت عـليه الشـمس وغـربت.

. همان، 2/833.

اى على با هيچ‏كس نبرد‌ مكن‌، مگر اينكه او را به اسلام دعوت نمايى، به خـدا سـوگند اگر خداى عزّوجل به دست‌ تو‌ يك‌ نفر را هدايت كند براى تو بهتر اسـت از آنـچه خـورشيد بر‌ آن‌ طلوع‌ كرده و غروب نموده است.

آنچه در اين نوشتار ذكر شد، تبيين اين اصل كلى‌ بود‌ كه‌ رعايت ارزشـ‏ها و مـعنويت همواره مورد تأكيد نبى اكرم بود و هر كجا احساس مى‏كرد افرادى‌ اقدام‌ بـه حـريم شـكنى و ناديده گرفتن ارزش‏هاى دينى كرده‏اند با آنان مقابله مى‏نمود و تذكر‌ مى‏داد‌ اين‌ نداى رسول خـدا بـود كه: »اغـز وبسم الله فى سبيل الله فقاتلوا من كفر‌ بالله‌.«

. الكافى، 5/36.

به نام خدا در راه خـدا بـجنگيد با كسانى كه كافر‌ به‌ خدا‌ هستند.

اين بيان نورانى ترسيم هدف مسلمانان از نبرد است كه براى خدا و اعـتلاى نـام‌ خدا‌ با كفر مى‏جنگند.

. المغازى 2/758.

آثار نوشتاری

ارسال پیام