یکی از سؤالات و دغدغه های اصلی دلسوزان نسبت به تبلیغ دین آن است که چرا با این همه منابع غنی و پربار و قدمت بیش از هزار ساله حوزه های علمیه و با توجه به اینکه معتقدیم آموزه های دینی با عقل و فطرت انسانها سازگاری جدّی دارند، تأثیر گذاری تبلیغات دینی بویژه نوع خاص آن، یعنی «منبر» آن گونه که انتظار می رود، نمی باشد؟
شاید بتوان کلی گویی، پراکنده گویی، بیان غیرمتناسب با فهم مخاطب، پرداختن بیش از حدّ به حاشیه و دور شدن از پیام اصلی، عدم تنوّع، محسوس نبودن آموزه ها، و... را از علل این ضعف در تأثیرگذاری به شمار آورد.
در این مختصر برآنیم تا با بیان برخی از عواملی که در غنی سازی منبر و تنوع بخشیدن به آن نقش به سزایی دارد، به رفع این مشکل کمک کنیم.
1. استفاده از ریز موضوعات:
کلّی گویی از عمده عواملی است که منبر را از مسیر تأثیرگذاری خارج می کند و باعث می شود که مبلّغ بر اساس «الکلام یَجُرّ الکلام»، از شاخه ای به شاخه دیگر و به حواشی غیرمتناسب با اصل بحث بپردازد؛ ولی با داشتن ریز موضوع اوّلاً، به مخاطب خود می فهماند که در این موضوع، مباحث بسیاری است که بخشی از آن به قدر وسع جلسه ارائه خواهد شد. ثانیا، به خود کمک می کند که از کلی گویی و حواشی زائد و پراکنده گویی پرهیز کند. ثالثا، در فهم مطلب و گرفتن نتیجه، به مخاطب کمک می نماید. رابعا، به راحتی می تواند در پایان بحث، نتیجه گیری و خلاصه گیری نماید.
به عنوان مثال، اگر قرار است در باب توکل بحث شود، این گونه بیان شود که در باب توکل، مباحث بسیاری قابل طرح است، از قبیل: معنای توکل، ریشه ها، عوامل، آثار، انواع و مراحل توکل، تاریخ توکل کنندگان و آسیب شناسی بحث توکل و... و از همه این مطالب، یک بخش را انتخاب کرده و به تبیین آن بپردازد.
2 . استفاده از آیات موضوعی:
هنگامی که نگاه به موضوعات به گونه تخصصی صورت پذیرد، طبیعتا نگاه به منابع هم تخصصی خواهد شد و از استفاده کلی پرهیز می شود. فهرستهای موضوعی قرآن از قبیل فهرست موضوعی مرحوم دکتر محمود رامیار، فروغ بی پایان و کشف الآیات، به زیبایی می تواند راهنمای مبلّغ برای استفاده از آیات در ریز موضوعات مربوط به هر بحث باشد. این توجه مبلّغ، به مخاطب اطمینان می دهد که مبلّغ، همانند یک طبیب متخصص برای ریزترین نیاز و یا مشکل مخاطب خود، از منابع موجود، راه حلّ مناسب را استخراج می کند.
3. استفاده از روایات موضوعی:
آیات و روایات همانند یک داروخانه و یا حلّ المسائل هستند که اگر کسی متخصص بهره برداری جزئی و تخصصی از آنها نباشد، چه بسا دارویی را اشتباهی و جوابی را غیرمتناسب ارائه می کند.
کتب روایی که همراه با فهرست ریز موضوعات تدوین شده، همانند کاری که مرحوم محمد دشتی در ترجمه نهج البلاغه انجام داده است و یا کاری که در میزان الحکمة انجام گرفته، به خوبی می تواند دست رسی مبلّغ را به روایات در ریز موضوعات هر باب آسان نماید. به عنوان مثال، به جای اینکه تنها یک آیه و یا یک روایت در باب توکل مطرح شود، در بحث ریشه های توکل، به روایات خاص و یا بخشهایی از آیات و روایات استناد می شود و در باب آثار توکل، به روایات و بخشهای دیگر.
4.استفاده از ادعیه به صورت موضوعی:
از جمله منابع غنی که متأسفانه کمتر مورد استفاده مبلّغان قرار گرفته و تنها به عنوان دعا به آن نظر شده است، ادعیه مأثوره اهل بیت علیهم السلام است. غافل از اینکه با توجه به شرایط سخت زمانی که معصومین علیهم السلام در آن قرار داشته اند، قالب دعا یکی از قالبهای بیان معارف دینی بوده است؛ بویژه در زمان امام سجاد علیه السلام که اوج خفقان بود و راهی جز بیان معارف از طریق دعا را برای حضرت باقی نگذاشت. بدیهی است با توجه به لطافت بیان ادعیه و دلنشینی فرازهای مختلف دعاها و مناجاتها، چنانچه از آن در بیان معارف استفاده شود، در تأثیر گذاری بهتر و بیشتر نقش جدّی خواهد داشت. به عنوان مثال، آنجا که بحث صدقات و خیرات مطرح می شود، بیان کنیم که یکی از آرزوهای اهل بیت علیهم السلام بویژه امام سجاد علیه السلام این است که «خدایا دست مرا دست خیر قرار بده و توفیق ده که خیرات خود را با منت تباه نکنم.» که هم به آرزویی اشاره می کند و هم به شیوه ای و هم به آسیبی در باب خیرات.
یا آنجا که در باب ارتباط با خدا از کانال اسماء خدا اشاره می کنیم، یادآوری این فراز مناجات مسجد کوفه که «مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَنَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلاَّ الْخالِق.»(1) و بیان اینکه هر سازنده ای برای مصنوع خود دوران گارانتی می گذارد و اگر معیوب شد، آن را اصلاح می کند؛ بگوییم: آی جوانها! بیایید و امشب خود را در سجده ای به خدا عرضه کنید که ای خدا! تو سازنده و خالق منی و من مخلوق توأم، معیوبم و کسی جز تو نمی تواند مرا اصلاح کند.
5. استفاده از کلمات بزرگان:
گاهی بیان یک جمله از بزرگان دین، علم، هنر، ادب، ورزش، سیاست و کسانی که عظمت جایگاه آنها موجب نفوذ کلام آنها می شود، در باب موضوعی تأثیر را افزون تر می کند. وقتی در باب عظمت و ناشناخته بودن حضرت علی علیه السلام کلامی از جرج جرداق مسیحی و یا ابن ابی الحدید معتزلی ذکر می شود، قطعا در پذیرش مخاطب مؤثرتر خواهد بود.
6. استفاده از اشعار موضوعی:
به حمد الهی کتب اشعار به صورت موضوعی و در بابهای مختلف به چاپ رسیده و هر مبلّغی واقف به این معناست که گاهی یک بیت شعر، یک رباعی، چند خط از یک قصیده و حتی یک مصرع، به چه میزانی در تفهیم مطالب مؤثر است، مثلاً وقتی صحبت از قانون عمل و عکس العمل و یا مکافات عمل می شود، تنها یک مصرع: «این جهان کوه است و فعل ما ندا» مخاطب را متوجه قانون پژواک می کند که هر عملی چند عکس العمل دارد، مثل صدایی که در کوه سر داده می شود و چند پاسخ و بازگشت دارد. و یا تک بیت:
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
اشعار مثنوی، حافظ، سعدی، نظامی و شعرای قدیم و جدید در باب موضوعات مختلف بسیار است و تنها تلاش کننده می خواهد که از میان این همه، برای موضوعات ریز شده خود ابیاتی را انتخاب نماید.
7. استفاده از قصه، حکایت و داستان:
وجود حدود سیصد قصه و حکایت در قرآن حکیم و دستور به عبرت آموزی از همه داستانهای موجود در تاریخ و عصر حاضر، لطافت بیان قصه و داستان و هنری که در داستانها برای بیان مطالب به کار گرفته شده، همه و همه باید انگیزه مبلغ را برای استفاده موضوعی از قصه و حکایت و داستان زیاد کند تا در خلال مباحث، اعم از مباحث اقتصادی، احکام، اخلاق و آداب و... از داستان متناسب با موضوع و درس آموزی از آن، بهره گیری نماید.
8. استفاده از تمثیلات و تشبیهات:
عمده معارف اسلامی از نوع معقولات است و آنچه که برای مردم قابل فهم و وجود حدود سیصد قصه و حکایت در قرآن حکیم و دستور به عبرت آموزی از همه داستانهای موجود در تاریخ و عصر حاضر، لطافت بیان قصه و داستان و هنری که در داستانها برای بیان مطالب به کار گرفته شده، همه و همه باید انگیزه مبلغ را برای استفاده موضوعی از قصه و حکایت و داستان زیاد کند.
درک بیشتر و سریع تر است، محسوسات می باشد و تبلیغ موفق آن است که از تشبیه معقولات به محسوسات استفاده بهینه شود. وقتی که در ثمرات توحید از آرامش بحث می شود و از تبعات شرک، اضطراب بیان می شود، تشبیه وجود و روح انسان به بُراده های آهن و تصویر دو آزمایش به زیبایی مطلب را به مخاطب منتقل می کند که در حالت اول، بُراده های آهن اگر در معرض یک آهن ربا قرار گیرند، همگی جذب همان می شوند، بدون پراکندگی، و اگر بُراده های آهن در معرض چند آهن ربا قرار گیرند، پراکنده می شوند و هر کدام به سوی آهن ربایی جذب می گردد؛ کسی که در زندگی بندگی یک خدا می کند، از برکاتی همچون تمرکز، آرامش، انسجام برخوردار است و کسی که بندگی خدایان متعدد را دارد همیشه مضطرب، پراکنده، غیرمتمرکز و غیرمنسجم خواهد بود که هیچ گاه به نتیجه مطلوب هم نخواهد رسید.
کتابهایی از قبیل امثال و حکم، ضرب المثلها، تشبیهات و تمثیلات در این زمینه می تواند کمک خوبی برای مبلّغ باشد.
9. استفاده از آمار و عملیات ریاضی:
گاهی در باب فضائل و یا رذائل و به طور کلی در بیان معارف، ارائه اعداد و ارقام یا جمع و تفریق ریاضی خیلی به فهم مطلب کمک می کند. وقتی در باب فرصت عمر گفتگو می شود، اگر ساعات خواب انسان با یک عمل ضرب و یا تفریق از عمر انسان کم شود، به خوبی به مخاطب میزان عمر مفید فهمانده خواهد شد. و یا در باب اسراف اگر به مردم توجه داده شود که اگر هر فردی روزانه یک لیتر آب اسراف نماید، در هر شهر و هر زمان و در کل کشور چه میزان آب اسراف خواهد شد.
10. معرفی منابع موضوعی:
یکی از آفات در باب تعلیم و تربیت، فراموشی است که علت اصلی آن انقطاع از معارف می باشد. مبلّغی که برای مدت کوتاهی توفیق بیان بخشی از معارف را دارد، اگر در پایان بحث خود، به صورت گفتاری و یا نوشتاری، منابعی را در باب موضوع مطرح شده، اعم از کتاب، مجلّه، نرم افزار، سایت و شبکه معارف و غیره معرفی نماید، در واقع تبلیغ خود را که همان بیان معارف باشد، استمرار بخشیده است و در جهت فرهنگ سازی گام برداشته است.
در پایان، بیان این نکته ضروری به نظر می رسد که اگر مبلّغ نگاهش به کار تبلیغ، نگاه به یک امر تخصصی باشد، که هر روز پیچیده تر و سخت تر می شود، برای بهینه سازی این امر مهم از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد و با تلاش تخصصی و پژوهش در منابع و متون دینی از یک طرف و بانگاه تخصصی به زندگی، مسائل و مشکلات آن از طرف دیگر، با ظرافت و با استعانت از حضرت حق به ارائه راه حل برای تأمین نیازها و یا حلّ مشکلات زندگی با استفاده از منابع دینی می پردازد و این مهم ترین عنصر در برقراری ارتباط مبلّغ با مخاطب است، که کلام او معطوف به نیاز و یا مشکل مخاطب باشد.
1. بحارالانوار، ج91، ص109، ح15.
منبع : مبلغان - مرداد1383، شماره 5