در گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین خادمالذاکرین
از مشخصات مکتب نجف، استادمحور بودن آن است/ مرحوم آقای خویی شاگردپرور بود و بعد از درس مینشستند و طلبهها سؤالاتشان را مطرح میکردند/ سبک سامرا به خلاف سبک نجف -که استادمحور بود- شاگرد محور بود. در واقع مکتب نجف تتبعی تحقیقی و مکتب سامرا پژوهشی، تحقیقی بود/ آموزش زبانهای خارجه و پرداختن به اهم مسائل اصولی از ویژگیهای علمی مکتب سامرا بود.
حجت الاسلام و المسلمین اکبر خادم الذاکرین معروف به خادمی در اصفهان متولد و بعد از اخذ مدرک دیپلم، وارد حوزه علمیه اصفهان شد. بعد از سه سال تحصیل در اصفهان، در سال 61 در حوزه علمیه قم ادامه تحصیل داد. در همان سالهای اول، همزمان با تحصیل، تدریس را نیز آغاز کرد. وی هم اکنون بیش از 27 سال است که مشغول تدریس است؛ 15 سال تدریس در مدارس، بیش از 12 سال در سطوح عالی، و همچنین چند سال تدریسِ درس خارج، سوابقِ علمیِ حجت الاسلام والمسلمین خادم الذاکرین است. وی در چند مدرسه تخصصی فقه و اصول در حال تدریس است؛ مدرسه تخصصی آیت الله زنجانی، مدرسه تخصصی آیت الله فاضل، مدرسه تخصصی امام رضا (ع) که مربوط به طلبه های خوزستان است. آقای خادمی همچنین در جامعه المصطفی به عنوان مدیر گروه فقه و اصول مشغول به فعالیت است. مطالعات و تحقیقات وی بیشتر در زمینه فلسفه و منطق و فقه و اصول میباشد. رسای اندیشه در موضوع جریان شناسی فقه و اصول گفتگویی با ایشان داشته است که ماحصل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
چگونه میتوان جریانهای فکری حوزه را شناخت؟
به طور کلی جریان فکری که شما میفرمایید یک بحث عامی است که باید از سوی آقایان سبر و تقسیم شود. جریان فکری عرفانی، فلسفی، ادبی، اصولی یا فقهی. شناخت هر کدام از این جریانها، راه مخصوص به خود دارد.
در میان جریانات فکری حوزه چند رویکرد در جریان فقهی، اصولی وجود دارد؟
مکتبهای زیادی در حوزه علمیه وجود دارد. مکتب اصفهان، مکتب مشهد، مکتب قم، مکتب نجف، مکتب سامرا. مهمترین آنها مکتب نجف و سامرا و قم است. از مشخصات مکتب نجف، استادمحور بودن آن است. در واقع استاد همة کارها را انجام میدهد.
از مشخصات مکتب نجف، استادمحور بودن آن است.
میتوان گفت حوزه نجف تتبعی و تحقیقی است. از علمای بارز معاصر این مکتب آیت الله خویی (ره) بودند. امروز شاید بسیاری از کسانی که در حوزه علمیه قم درس خارج دارند یا شاگردان آیت الله خویی و یا شاگردِ شاگردان وی هستند. شاید هیچ کس کتابهای فقهی را مثل آیت الله خویی از جهت کمی تدریس نکرده است. وی در تدریس کتب فقهی توفیق عجیبی داشت و الآن موسوعه فقه و اصولشان چاپ هم شده است. حتی استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله تبریزی که شاگرد آیت الله خویی بودند و ممحض در درس و بحث و تدریس بودند، باز هم به مقدار مرحوم خویی کتابهای مختلف را تدریس نکردند. مرحوم آقای خویی شاگردپرور بود که از امتیازات ایشان بود. سرّش هم آن بود که بعد از درس مینشستند و طلبهها سؤالاتشان را مطرح میکردند. همین عادت در پرورش شاگرد خیلی مؤثر بود. این سبک را استاد بزرگوار ما آیت الله تبریزی هم داشتند و انصافاً شاگردان بسیار خوبی هم تربیت کردند.
مکتب سامرا را چه کسی بنیاد نهاد؟
مکتب دیگر مکتب سامرا است که زعیم این مکتب مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، شاگرد مبرز شیخ انصاری بودند. ایشان از نجف به سامرا که مرکز اهل سنت بود رفتند. میرزای شیرازی برای اینکه پایگاه شیعه را در سامرا تقویت کنند، تعمد داشتند؛ ولی متأسفانه راه ایشان ادامه پیدا نکرد. الآن هم مشکلاتی که در سامرا وجود دارد به خاطر این است که پایگاه شیعه در آنجا پا نگرفت.
بعضی از بزرگان سامرا تعبیرشان این بود که بدایتنا نهایة آخرینا؛ یعنی سبک سامرا به خلاف سبک نجف -که استادمحور بود- شاگرد محور و استاد پرور بود. در واقع مکتب نجف تتبعی تحقیقی و مکتب سامرا پژوهشی، تحقیقی بود؛ لذا بعضی از این بزرگان میفرمودند که بدایتنا، نهایة آخرینا؛ یعنی وقتی عمر استاد تمام میشد، ابتدای کار شاگردان بود. یعنی شاگردان را به گونهای تربیت میکردند که ادامه دهنده راه استاد بودند.
مرحوم آقای خویی شاگردپرور بود و بعد از درس مینشستند و طلبهها سؤالاتشان را مطرح میکردند.
خصوصیت مکتب سامرا این بود که استاد صبح درس را تقریر میکرد، شاگردان عصر مینشستند درس را بحث و نقد و بررسی میکردند. اینگونه نبود که استاد درس را ارائه کند و شاگرد همان درس را مطالعه کند. بلکه درس را نقد و بررسی میکردند. حتی بعضی از اساتید درس را چند لایه میگفتند. یعنی برای افراد ضعیف یک جور میگفتند، برای افراد متوسط به گونهای دیگر و برای مجتهدان به گونهای دیگر درس را تقریر میکردند. خدا رحمت کند مرحوم آقای تبریزی را، ایشان میفرمودند به آقای خویی گفتم که مطالب عمیقتری در درس بگویید. آقای خویی فرمودند این درس برای متوسطین است.
اگر دنبال مطلب بیشتر هستید باید بیایید منزل. مطالب عمیقتر برای خیلیها قابل فهم نیست. این بود که جلسه جداگانه داشتند. این مکتب سامرا پژوهشی، تحقیقی بود. یعنی پرداختن به مبانی و قواعد کلی استنباط، بعد بررسی آیات و روایات مربوط به مسئله و بعد هم اظهارنظر بر اساس آیات و روایات و قواعد و حتی علوم عقلی که گاهی در مسائل فقهی از آن استفاده میکردند.
ویژگیهای مکتب سامرا چه بوده است؟
اولین ویژگی این مکتب برگزاری امتحانات بعد از اتمام سطح بود. میرزای شیرازی دستور داده بودند که برای ورود به درس خارج، امتحان بگیرند تا هر کس وارد درس خارج نشود. چون هنوز نظام حوزه مثل امروز حوزه علمیه قم سیستماتیک نبود. درسهای منطق، فلسفه، کلام، عرفان، فقه و اصول امتحان میگرفتند. دومین ویژگی حوزه سامرا طبقه بندی آن بود. مجتهدین، مستنبطین، فضلا و تازه واردها. سومین ویژگی، پرداخت شهریه بر اساس همین طبقه بندی بود. کاری که هم اکنون در قم نیز اجرا میشود. میرزای شیرازی آن موقع این کار را کرده بود و این نشان دهنده فکر ارزشمند ایشان بود. همان مرجع سیاسی که به تحریم تنباکو فتوا دادند کسی که مرحوم شیخ به ایشان توجه داشت. حتی به ایشان فرموده بودند که بعد از من کتاب رسائل را تحریر کن.
سبک سامرا به خلاف سبک نجف -که استادمحور بود- شاگرد محور بود. در واقع مکتب نجف تتبعی تحقیقی و مکتب سامرا پژوهشی، تحقیقی بود.
شیخ اعظم به هر کسی چنین حرفی نمیزند. البته مرحوم میرزای شیرازی این کار را نکردند. حالا یا لازم نمیدید و یا اینکه احترام مقام استاد را نگه داشت. البته امروزه باید این کار انجام شود. اینها ویژگیهای مکتب سامرا بود؛ برگزاری امتحانات، طبقه بندی شاگردان و پرداخت شهریه بر اساس این طبقه.
ویژگیهای علمی مکتب سامرا چیست؟
اولا آموزش زبانهای خارجه بود. خیلی جالب است که آموزش زبانهای خارجه مورد تشویق قرار میگرفت. مرحوم عصار یک مجتهد مطلق -نه متجزی- بودند. به طوری که احتیاطات مرحوم میرزا را به ایشان ارجاع میدادند. ایشان به زبان فرانسه مسلط بود و با دستور مرحوم میرزا در حوزه سامرا زبان فرانسه را تدریس میکردند. ویژگی دوم علمی مکتب سامرا انتخاب موضوع و عرضه چارچوب بحث توسط استاد بود. استاد موضوع و چارچوبش را مشخص میکرد اما تحقیق و پژوهش با طلبه بود. سوم پرداختن به اهم مسائل اصولی. یعنی هر بحث اصولی را مطرح نمیکردند بلکه بحثهای کاربردی در فقه را مطرح میکردند. این باعث میشد که طلبهها سریعتر به آنچه که میخواستند، برساند. درس خواندن این مکتب به صورت تحلیلی پژوهشی بود.
آموزش زبانهای خارجه و پرداختن به اهم مسائل اصولی از ویژگیهای علمی مکتب سامرا بود.
به خلاف نجف که تتبعی نقلی بود که به آن اشاره کردم. در مورد فلسفه میتوان گفت آیت الله حسن زاده روش تتبعی، تحقیقی دارند. اما روش آقایان جوادی و مصباح پژوهشی، تحقیقی است. یعنی بیشتر تحلیلی است در حالی که آقای حسن زاده به متون تکیه دارند. ویژه پنجم علمی مکتب سامرا متوقف نشدن روی مباحث رجالی یا فقه الحدیثی بود.