دیباچه
خانواده اجتماع کوچکی است که ابتداء با یک مرد و زن تشکیل میشود، دو نفری که بناست در تکامل معنوی و رشد مادی یکدیگر مشارکت کنند و بالاتر آن که هریک کمبود دیگری را در اوج محبّت و مودّت جبران نمایند و چنانچه چیزی آنان را تهدید کرد و آرمانهای فکری و اعتقادیشان را به خطر انداخت، هر دو به دفاع برخیزند و جهت حیات و زندگی همیشگی خویش با آن مبارزه کنند و برای بقای خویش برنامه ریزی نمایند و نسل خود را دوام بخشند. قرآن کریم این اصل اساسی را با واژگانی زیبا چنین بیان میکند:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لاَیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ» (۱) ؛ از نشانههای خداست آن که آفرید برای شما همسرانی از جنس خودتان تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند نشانهها و عبرتهاست.
امام محمد باقر علیهالسلام از قول جدّش رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل کرده که فرمود: «ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاِسلامِ اَحَبُّ اِلی اللّهِ ـ عزّ وَ جَلّ ـ من التزویج (۲)؛ هیچ بنائی در مکتب اسلام طرح ریزی نشده که در نزد خداوند بزرگ محبوبتر از ازدواج باشد»
اصول اساسی در تشکیل خانواده
سه اصل اساسی در تشکیل خانواده عبارتند از:
الف) عشق به همسرداری
علاقه و عشق به همسرداری از جمله اموری است که در فطرت انسانی نهفته است. این نیاز در موجودات زنده دیگر مشاهده میگردد و در دوران کودکی به صورتی رقیق و کم رنگ جلوه میکند؛ از تنهایی رنج میبرد و خود را در قالب عواطف به همنوع خود نزدیک مینماید.
خداوند سبحان قبل از تشکیل خانواده، در میان زن و مرد مودّت و محبّتی ایجاد نموده که هرگز بدون آن آرامش نمییابند و آنگاه که مرد و زنی برای امر مقدّس ازدواج به یکدیگر نزدیک میشوند و مقداری سخن میگویند، گویا گمشدهای را که سالیان سال در پی آن بودهاند، مییابند و از یکدیگر به آسانی جدا نمیشوند.
مردی به محضر رسول خدا (ص) رسید، عرض کرد: یا رسول اللّه! من از امر ازدواج به شگفت در آمدهام و تعجب میکنم، زیرا مرد و زنی که هرگز یکدیگر را ندیدهاند و نمیشناسند، چون میان آنان پیمان و عقد ازدواج برقرار میشود و بعد با یکدیگر به صحبت مینشینند و یکدیگر را بیشتر درک مینمایند، چنان دوستی و محبّتی برقرار میگردد که از آن عظیمتر ممکن نیست؟!
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
پایه ریزی امر ازدواج را خداوند سبحان در ذات بشر قرار داده به طوری که نیازمندی به آن را در درون خویش احساس میکند.
آنگاه به آیه ذیل استشهاد نمود و آن را قرائت کرد:
«َ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون»(۳)؛ خداوند بین شما (زنان و مردان) محبّتی خاص قرار داده و به یکدیگر مهربان نموده است. همانا در این امر نشانهها و آیاتی است برای آنانی که تفکّر کنند.
این عشق فطری موهبتی است الهی که رسول گرامی اسلام بدان افتخار میکند و میگوید:
«النّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی (۴)؛ ازدواج دادن و ازدواج نمودن، سیره و راه من است و هرکس از این سنت زیبای الهی سر برتابد، از من نیست.»
در تبیین این موهبت الهی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد؛ ما به برخی از آنها اشاره میکنیم. در حقیقت کسانی که به نوعی از امر ازدواج وحشت دارند و عشق درونی خویش را که شعلهور است، سرکوب میکنند، خداوند آنان را تشویق میکند و خود آن شکاف تخیلی و یا واقعی «فقر» را که ممکن است پیش آید، پرمیکند و به آنان وعده غناء و بینیازی میدهد.
در سوره نور آمده است: «وَانکَحُوا الاَیامی مِنکُم والصّالحینَ مِن عِبادِکُم و اماءِکُم اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ واسِعٌ علیمٌ»(۵)؛ مردان و زنان بیهمسر (مجرّد) خود را ازدواج دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار خویش را. چنانچه فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میکند؛ خداوند گشایش دهنده و داناست.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«مِنْ أَخلاقِ الانبیاء حُبُّ النّساءِ (۶)؛ از ویژگیهای اخلاق پیامبران، دوست داشتن زنان خویش بوده است.»
امام صادق علیهالسلام از پدرانش نقل کرد که جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دینهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فِی النّصفِ الباقی(۷)؛ کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود (و احکامی که بر دوش دارد) را حفظ کرده است، پس به خدا پناه ببرد و استمداد جوید نسبت به نیمه دیگر آن.»
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اعْطِیَ نِصف السَّعادَةِ (۸)؛ کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی از سعادت و خوشبختی را درک کرده است».
همچنین فرموده است:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقْدْ اعْطِیَ نِصْف العِبادَةِ(۹)؛ کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی از بندگی و اطاعت حضرت حق به وی داده شده است».
ب) مسؤولیت مردان در نظام خانواده
در آیات مختلف، مخاطب قرآن مردانند تا آن که در جهت تشکیل زندگی تلاش و سعی کنند و سامان بخشی آن را بر دوش کشند. تداوم زندگی و تأمین آن، سختیها و درگیریهای فراوانی به دنبال دارد که بدون امید و آرامش نمیتواند ادامه یابد. لذا این ایستادگی در برابر نابسامانیها را بر دوش مردان قرار داده است. از سوی دیگر، زنان را آفرید تا کانون محبّت، عشق، زیبایی و آرامش بخشی باشند.
علاّمه محمّد حسین طباطبایی، مفسّر عالیمقدار مینویسد:
«فالنساء هنّ الرکن الاول والعامل الجوهری للاجتماع الانسانی(۱۰)؛ زنان، سنگ زیرین و رکن اساسی و علت واقعی انسجام و تشکیل اجتماع خانوادگی انسانها هستند»
بعضی از مفسّران وجود زن و عواطف زیبای او را همانند ملاطِ چسبنده و مستحکم یک ساختمان دانستهاند که سالیان سال اجزاء یک بنای عظیم را نگه میدارد و در استحکام و بقای آن نقش اساسی دارد، همانند سیمان و ماسه و آهک و غیره. این جاذبه عظیم را خداوند در وجود زن قرار داده است و او را سبب «آرامش و سکینه» معرفی نموده است.
قرآن کریم حفاظت و حراست از این رکن اساسی را بر عهده مردان نهاده و با توجه به تواناییهای ذاتیشان آنان را مسؤول میداند و میفرماید:
«الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النّساء بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُم عَلی بعضٍ وَ بما اَنْفَقُوا مِن اموالِهِم»(۱۱)؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماعی) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقاتی که از اموالشان در مورد زنان پرداخت میکنند.
در تبیین مسؤولیت مردان، چند نکته حائز اهمیت است:
۱) قَیِّم؛ کسی را گویند که مسؤولیت کارهای مهم دیگری را به عهده گیرد و آن را انجام دهد. قوّام و قیّام، اوزان صیغه مبالغه است که بر برتری همیشگی و ذاتی مردان بر زنان دلالت دارد.
۲) بما فضَّلَ اللّهُ؛ فضیلت آن امتیازی است که به طور طبیعی مردان (جنس نر) نسبت به زنان (جنس ماده) دارند. (۱۲) همانند قدرت و مقاومت در برابر کارهای سخت و سنگین و نیز معضلاتی که هم توان بیشتری را میطلبد و هم اندیشه قویتری را.
از سوی دیگر، عواطف و احساسات پاک و قوی زنان آن قدر مورد توجه و التفات خداوند سبحان است که آرامش مردان را در سایه آن دانسته و بر آن تصریح میکند بلکه بار دیگر تأیید مینماید:
«هُوَ الذّی خَلَقَکُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسْکُنَ الیها…» (۱۳)؛ اوست که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از ]نوع] او پدید کرد تا بدو آرام گیرد.
۳) بِما اَنْفَقُوا؛ در وادی ازدواج تأمین زندگی مادی زن را بر عهده مرد قرار داد و در صورت تمکین و رضایت بخشی کامل، او را «واجب النفقه» مردان نمود؛ که این خود یک سختی دیگر است که با جسم و اعضاء و جوارح مرد هماهنگی دارد و در این راستا هرگونه زحمت و خطری را به جان میخرد و برای دفاع از ناموس و حیثیت خویش گاه مال و گاه جان خود را فدا مینماید.
ج) مراقبت از تداوم زندگی
ادامه زندگی خانوادگی و زناشویی از دیگر موهبتهای الهی است که بشر برای آن تلاش میکند، و میخواهد آنگاه که پیوند ایجاد شد، به سادگی بحث جدائی مطرح نشود. در این راه دو رکن اساسی خانواده (زن و شوهر) موظفند از آنچه سبب جدائی میشود، پرهیز نمایند بلکه در راه استحکام پیوند زناشویی سعی مضاعف داشته باشند. قرآن کریم به این مطلب چنین اشاره میکند:
«وَ هُوَ الّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قدیراً»(۱۴)؛ خداوند کسی است که بشر را از آب آفرید، آنگاه در آفرینش او پیوندهای نسبی و سببی به وجود آورد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد). و پروردگار تو همواره تواناست.
با توجه به مطلب فوق، عدهای از مفسّران گفتهاند: در آیه ۲۱ سوره روم «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً…» آوردن این دو کلمه که ـ حکایت از شدت علاقه زن و مرد و وابستگی این دو به یکدیگر است و این دو واژه مفاهیم عمیق و ژرفی را در دل دارد ـ سه احتمال وجود دارد:
۱٫ مودّت: انگیزه ارتباط در آغاز کار ازدواج است و اما ادامه و پایان آن که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان شود و قادر بر خدمت نسبت به دیگری نباشد، «رحمت» جایگزین مودّت میشود. او دلسوزی خاص دارد، حتی از دیگران جهت کمک به همسرش استمداد میطلبد و خود را به هر آب و آتشی میافکند تا رحمت الهی را از خویش بروز و ظهور دهد در حالی که آن روز نه نیازمندی جنسی و شهوانی است و نه مسائل دیگر جوانی. در این مرحله حساس مراقبت از یکدیگر اهمیت زیادی دارد، همچون مریضی که توجههای پیاپی نزدیکان وی، او را بهبود میبخشد و ایجاد امید مینماید.
۲٫ مودّت: درباره بزرگترهاست که توان خدمت به یکدیگر را دارند، اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش مییابند و رشد میکنند و شاید رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم که فرمود: «وَارْحَمُوا صِغارَکُم؛ به کوچکترها ترحّم کنید»، بر همین اساس بوده است.
۳٫ مودّت: غالباً جنبه دو طرفه (تقابل) دارد، به مجرّد آن که از طرفی سرزد، بر اساس قانون طبیعت، طرف مقابل باید آن را جبران کند و الاّ ظلم و ستم خواهد شد. اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است لکن بقای جامعه کوچک (خانواده) و بزرگ (اجتماع) به خدمات متقابل است که ریشه در مودّت دارد. (۱۵)
در هر صورت آیه شریفه، «مودّت» بین دو همسر را مطرح میکند که قطعاً بقای جامعه بزرگ انسانی در سایه بروز و ظهور این موهبت الهی است و همچنین «رحمت» که لازمه اخلاق انسانی و استمرار فضائل و کرامتهای بشری است. و با این موهبت الهی مراقبت و حفظ از یکدیگر ادامه مییابد؛ چنانچه این دو از بین برود و یا به ضعف و کمبود گراید، هزاران بدبختی و اضطراب روحی و روانی را به دنبال خواهد داشت.
فرزندان دلگرمی زندگی خانوادگی
انسان در ذات خویش عشق به ماندن و بقاء داد و بر این باور است که سیر تکاملی او به سوی حضرت حق لازمهاش ماندن همیشگی است، از این رو یا باید خود بماند و یا آثار وجودیش در صحنه گیتی ظاهر شود و خودنمائی کند. ازدواج زن و شوهر از همین جهت است ولکن آن عشق به بقاء و عشق به خالق ازلی در این امر بسنده نمیشود بلکه چیزی دیگر بنام بقاء نسل برای او مطرح است. حال چنانچه بعد از ازدواج خداوند به آنان فرزندی عنایت کرد اضطراب و نگرانی درونی و ذاتی او تبدیل به آرامش و اطمینان میشود گویا او و نقش آثاری او برای همیشه تحقق پیدا کرده است.
در سوره اعراف آمده است:
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ؛
او (خداوند) کسی است که همه شما را از جنس واحد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار آن آسایش و آرامش برای شما بوجود آید سپس هنگامی که با او آمیزش کرد و حملی سبک برداشت با وجود آن حمل به کارهای خود ادامه داد ولکن چون حمل در رحم سنگین گردید هر دو از پروردگار خویش درخواست کردند اگر فرزند صالحی به ما دهی از شاکران درگاهت خواهیم بود(۱۶)
در مجموع باید گفت مرد و زن دو موجودی هستند که هر یک مکمل وجودی دیگری است و علاقه هر موجودی به مکمل خود که نیازمندیهای او را برطرف میکند ذاتی و حقیقی است پس اعراض و روی گرداندن از امر ازدواج کاری عبث و بیهوده و بیاساس است و عزلت و تجرّد نه تنها برای مردان بلکه برای زنان نیز مناسب و زیبنده نیست بلکه باید گفت امری نکوهیده و غیرمنطقی است.
از رسول خدا(ص) روایت شده:
أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّرَهُّبِ وَ قَالَ لَا رَهْبَانِیَّةَ فِی الْإِسْلَامِ تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ؛ همانا پیامبر خدا(ص) مردم را از گوشه نشینی و عزلت (تنها زندگی کردن و عبادت نمودن) نهی کرد و فرمود: ترک دنیا همانند راهبان (مجرد و بدون همسر ماندن) در اسلام مشروع نیست بلکه باید ازدواج کنید و همسر گزینید همانا من به زیاد شدن امّتم افتخار میکنم. (۱۷)
و در جای دیگر فرمود: الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَبِ ؛ انسان متأهل در حال خواب و استراحت در نزد خداوند افضل است از شخص روزهدار و نماز شب خوان بدون همسر. (۱۸)
امام رضا (علیه السلام) فرمود: زنی نزد جدم امام باقر(ع) آمد عرض کرد: من دنیا را ترک کردهام و هرگز نمیخواهم ازدواج کنم. حضرت باقر(ع) فرمودند چرا؟ آن زن گفت: در پس کسب فضیلتم، حضرت فرمود: دست بردار، اگر در این کار فضیلتی بود فاطمه (س) از تو سزاوارتر بود، هیچکس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد. (۱۹)
جایگاه همسر در زندگی خانوادگی
نگهداری از محور کانون محبت و صفای خانواده یعنی زن، کاری سخت و دشوار و بسیار ظریف و لطیف است زیرا شادابی و نشاط این مرکز عواطف و احساسات سبب میشود تا دیگر اعضای خانواده شادابی بیشتری را در خود احساس کنند و پاکی و طهارت و آرامش خیمه مرکزی به همه زوایای دیگر سرایت نماید، رسول خدا(ص) نسبت به همسر و همسران خویش توجهی خاص مینمود، او بارها در جمع یاران خود از محبت کردن و پاسخ به احساسات و عواطف پاک زنان سخن میگفت و آن را وظیفه حتمی متقابل مردان در برابر زنان میدانست و این امر مهم را گوشزد مینمود و آنان را از غفلت از این مهم برحذر میداشت.
بارها فرمود: أَلَا خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِنِسَائِی ؛ توجه داشته باشید بهترین شما بهترین کس نسبت به زنان خویش است و من برترین شما نسبت به همسران خود میباشم (در پاسخگوئی به محبت زنان بهترین فرد در میان شما هستم).(۲۰)
و در زمانی دیگر در جمع صحابه خود فرمود: خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِکُمْ وَ بَنَاتِکُمْ؛ برترین شما خیرخواهترین کس نسبت به زنان و دختران خویش است.(۲۱)
امام حسین (علیه السلام) فرمود: از پدرم سؤال کردم اخلاق رسول خدا(ص) در میان منزل و خانواده خویش چگونه بود؟
پدرم علی بن ابیطالب(ع) فرمودند: کانَ دُخُوُلُهُ لِنَفْسِهِ مَأذُوناً لَهُ فِی ذِلکَ فَإذا أوَی إلی مَنْزِلِهِ جَزَّی دُخُولَهُ ثَلاثَةَ اجْزاءٍ جُزْءًا لِلهِ وَ جُزْءًا لِأهْلِهِ وَ جُزْءًا لِنَفْسِهِ ثُمَّ جُزّأ جُزْأهُ بَینَهُ وَ بَینَ النّاسِ فَیرِدُ ذلِکَ بِالخاصَةِ عَلَی الْعامَةِ وَلا یدَّخِرُ عَنْهُمْ مِنْهُ شَیئاً وَ کانَ مِنْ سِیرَتِهِ فِی جُزْءِ الامّةِ ایثارُ أهْلِ الفَضْلِ بِأدبِهِ ..؛ رسول خدا(ص) زمانی که داخل منزل خود میشد اعلان میکرد و آن مقدار از زمانی که داخل منزل بود به سه قسمت تقسیم مینمود.
الف) بخشی از آن را به خدایش اختصاص میداد و در آن هنگام غرق در عبادت و نیایش میگشت.
ب) بخش دوم آن را برای خانواده (همسر و فرزندان) خویش صرف مینمود.
ج) بخش آخرین را برای کارهای شخصی خود اختصاص میداد، لکن در این قسمت از زمان، مردم را نیز شریک مینمود، بعضی از بزرگان و بستگان به محضر او شرفیاب میشدند، او گرفتاری و حوائج آنان را گوش میکرد و به آنها رسیدگی مینمود و هرگز دریغ نمینمود، اهل فضل را بر دیگران ترجیح میداد و آنان را همیشه میپذیرفت و هر کس را به مقدار فضیلتی که در این دین داشت احترام میکرد.(۲۲)
این برخورد زیبا، در سیره دیگر معصومین نیز دیده میشود. امام رضا (علیه السلام) میفرماید: دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ (ع) فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ إِنِّی رَجُلٌ أُحِبُّ النِّسَاءَ وَ أَنَا أَتَصَنَّعُ لَهُنَّ؛ گروهی به محضر امام محمد باقر(ع) رسیدند، آن حضرت موی خویش را رنگ سیاه زده بود، درباره این مطلب سؤال کردند. پاسخ داد: من مردی هستم که همسرانم را دوست دارم و خود را برای آنان میآرایم.(۲۳)
نیازمندی زن و شوهر نسبت به یکدیگر
نسبت به ارتباط موجود بین زن و شوهر دو دیدگاه مختلف وجود دارد:
۱٫ دیدگاه مادیون: آنان بر این باورند که در نظام خلقت (نباتات، جمادات) جنس نر و جنس ماده نیازمند یکدیگر هستند و هر کدام نیازمندی دیگری را برطرف میکنند. انسانها نیز همین وضعیت را دارند، در این دیدگاه مادی نیازمندی جنسی (شهوانی) سایر خلأها را تحت الشعاع قرار میدهد، گویا عمدهترین رابطه زن و شوهر رابطه حیوانی و شهوانی آنها است و نتیجه هم در بقاء نسل ظاهر میگردد. با این نظریه، آنان برای بدست آوردن طعمه خویش از هیچ کاری روی گردان نیستند.
۲٫ دیدگاه موحدان: در این بینش خالق هستی یکتا است، او نظام عالم ماده را زوج آفرید به طوری که هر طرف زوجیت برای تحقق و پیدایش وجود خویش و یا استمرار آن نیازمند طرف مقابل است. جهان جمادات، نباتات، حیوانات و انسان همگی در این قانون الهی مشترکند و هیچ یک از آنان تافته جدا بافتهای نخواهند بود ولکن نحوه ارتباط جهت بقاء نسل و کمالبخشی به یکدیگر متفاوت است، بخش عظیمی از آنها بر اساس خط مشی اجباری در این عالم آن راه را سیر میکنند و خود و دیگران از ثمرات آن بهرهمند میگردند.
سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الأَْزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الأَْرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ ؛ پاک و منزه است خالقی که همه چیز را زوج آفرید از آنچه زمین میرویاند و از شماها و آنچه را که شماها نمیدانید.(۲۴)
و بخش دیگر که وجود با عظمت انسان است و او خود آن را اشرف مخلوقاتش معرفی نمود؛ وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ ؛ ما تاج کرامت و بزرگواری را بر سر انسان نهادیم و او را بر دیگر موجودات فضیلت و برتری بخشیدیم.
بر این اساس خداوند رابطه زن و شوهر را با تعبیرات ملکوتی خاص مطرح نمود که این تعبیرات بیانگر ظرافت و لطافت آفرینش حضرت حق جل و علا است. ابتدا فرمود: وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً ؛ ما همه شما را جفت آفریدیم.(۲۵)
سپس فرمود: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ؛ از نشانههای روشن آن است که از وجود شما برایتان همسر آفرید تا در کنار او آرامش و آسایش گزینید و قرار داد در میان آنان دوستی و رحمت را.(۲۶)
رابطه زن و شوهر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم این رابطه زیبا و لطیف تکوینی را با تشبیهی بینظیر بیان کرده است:
هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس و پوشش برای شما مردان هستند و شما مردان پوشش و لباس برای زنانتان هستید.(۲۷)
در تفسیر آیه شریفه (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) آمده است جمله فوق استعارهای است که کمال اتصال و وابستگی زن و مرد را میرساند زیرا در حقیقت او را از ثلاثی مجرد (یعنی لبس الشیء الشیء یعنی پوشش داد چیزی چیز دیگری را) به باب مفاعله برده است که این پوشش از دو جانب میباشد و چنین گردیده: لابس الشیء الشیء: پوشش دو جانبهای از سوی دو چیز انجام شده است.(۲۸)
در المیزان آمده است: ظاهر از لباس همان معنای معروف اوست یعنی آنچه را که بواسطه آن انسان بدن خود را میپوشاند ولکن دو جمله (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) استعاره است از اینکه هر یک از زن و شوهر مانع شود تا دیگری گرفتار گناه گردد و آن گناه را بین انسانهای دیگر رواج دهد گویا هر یک از این دو برای طرف دیگر پوشش و ساتری است که معایب دیگری را میپوشاند. دو جمله فوق استعاره بسیار ظریف و لطیفی است که این معانی عمیق را در خود گنجانده بویژه آنکه با جمله قبل خود ضمیمه گردیده است؛ أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِکُمْ ؛ حلال شده برای شما همبستر شدن با همسرانتان در شبهای رمضان.(۲۹)
این رحمت و نعمت الهی را در سایه همسران حلال خویش تأمین نموده است زیرا صرف لباس این همه کاربرد ندارد بلکه لباسی که نوعی تعهد و التزام در پوشش دادن نسبت به یکدیگر را به همراه داشته باشد.
در تشبیه زیبای کریمه فوق، زن و شوهر را بمنزله لباس برای یکدیگر معرفی کرده است، در این تشبیه خصوصیاتی در لباس و جهات کاربردی آن دیده میشود که باید آنها در رابطه زناشویی تبلور یابد و به عبارتی دیگر وجه شبه لازم است در مشبّه کاملا پیدا و روشن گردد تا زیبائیها و فوائد موجود در مشبّه به او انتقال یابد. حال به بخشی از آن ویژگیها اشاره مینمائیم.
۱٫ همانطوری که لباس مقداری از پستیها و بلندیهای بدن را میپوشاند و به آن ساتر گفته میشود لازم است زن و شوهر بر معایب دیگر پوشش نهند که در این صورت زیبائیها جلوه میکند و آبروی یکدیگر را حفظ مینمایند.
۲٫ رابطه انسان با لباس خویش تنگاتنگ و مماس است و بیگانه در آن راه نمییابد همانطور لازم است زن و شوهر طوری به یکدیگر نزدیک باشند که بیگانگان هرگز تصور نزدیک شدن را نکنند.
۳٫ لباسها در فصول مختلف گرما و سرما متفاوت است و چه بسا اوضاع و احوال گوناگون منطقه سبب شود گاهی لباس تیره و گاهی لباس روشن بپوشد تا بدن انسان بهره لازم را ببرد. حال انعطافپذیری زن و شوهر باید طوری باشد که در حالات گوناگون همانند فقر، غنا، شادی، حزن و گرفتاریهای مختلف یکدیگر را درک کنند و به همان تناسب رفتار خویش را نسبت به یکدیگر تغییر دهند.
۴٫ لباس هر کسی در محل کار و جائی که با دیگران سر کار دارد با آنچه در داخل منزل میپوشد متفاوت است پس رفتار مرد و زن با یکدیگر با برخورد آنها با دیگر افراد در خارج و یا داخل منزل باید متفاوت باشد.
سیاری از هیبتها و قیافهها برای بیرون خوب است اما داخل منزل باید با بیآلایشی کامل و تواضع لازم برخوردار نمایند.
۵٫ لباس بدن آدمی را از آفات و آلودگیها حفظ میکند، زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید همین گونه باشند و در جای خود به کانون خانوادگی گرما و لذت و شیرینی ببخشند و اسرار یکدیگر را در برابر بیگانگان برملا ننمایند.
۶٫ تعبیر قرآن به گونهای است که همان وظائفی را که زن نسبت به شوهر خویش دارد همانند آن را نیز مرد بر عهده دارد و لازم است مراعات کند.
۷٫ لباس را هر انسانی برای خویش انتخاب میکند پس زن در انتخاب شوهر و شوهر در انتخاب همسر آزاد است و ازدواجهای اجباری و قبیلهای که به صورت معامله انجام میگیرد هرگز اسلام آن را نمیپسندد بلکه دو طرف باید یکدیگر را بپسندند زیرا هر دو برای هم لباس خواهند بود.
۸٫ اشخاص در انتخاب لباس چیزی را میپسندند که از جهت اندازه عرض و طول و رنگ و غیره مناسب با حال آنها باشد، مسلم در اسلام بحث ازدواج با هم کفو همین نکات ارزنده را در بر دارد راستی اگر نگاهی به روایات و احادیث اخلاقی باب نکاح و ازدواج بکنیم در مییابیم که جمله؛ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ ؛ چه مفاهیم عمیق و ژرفی را دربردارد.
حال به دو نمونه از حالات زندگی امیر مومنان(ع) و فاطمه (سلام الله علیها) توجه فرمائید:
الف) غمخوار زندگی (رأفت دو طرفه)
قال علی (علیه السلام): فَوَاللهِ ما أغْضَبْتُها وَلا أکْرَهْتُها عَلی أمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ إلَیهِ وَلا أغْضَبَتْنِی وَلا عَصَتْ لِی أمْراً، وَلَقَدْ کُنْتُ أنْظُرُ إلَیها فَتَنْکَشِفَ عَنِّی الهُمُومَ وَ الأحْزانَ ؛ علی(ع) فرمود: به خدا سوگند هیچگاه فاطمه (س) را به خشم نیاوردم و او را بر کاری که میل نداشت وادار نکردم تا زمانی که خداوند او را به نزد خود برد و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچی نکرد و هرگاه به او نگاه میکردم نگرانیها و غمهایم زدوده میشد.(۳۰)
ب) همسر و همراه
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ: کَانَ عَلِیٌّ (ع) یَسْتَقِی وَ یَحْتَطِبُ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ (ع) تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِزُ وَ تَرْقَعُ؛ امام صادق(ع) فرمود: در اداره امور خانه علی (علیه السلام) آب و هیزم تهیه میکرد و فاطمه (علیها السلام) گندم آرد میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت و لباسهای کهنه را وصله میزد.(۳۱)
پینوشتها:
۱٫ روم/ ۲۱٫
۲٫ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۲؛ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج ۲، ص ۲۱۱، کتاب النکاح.
۳٫ تفسیر روضالجنان و روح البیان، ج ۱۵، ص ۲۵۰؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱، ص ۲۸۲؛ تفسیر مواهب علیه، کمالالدین کاشفی، ج ۳، ص ۴۲۱٫
۴٫ بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰، باب کراهیةالعزوبة؛ جامع الاخبار، ص ۱، فصل ۵۸، (فی التزویج).
۵٫ نور/ ۳۲٫
۶٫ مکارم الاخلاق، ص ۱۹۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۱، باب استحباب حبّ النساء المحللات.
۷٫ امالی، شیخ طوسی، ص ۵۱۸؛ مکارمالاخلاق، ص ۱۹۶، باب فی الراغبة فیالتّزویج؛ عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۲۸۹، باب النکاح.
۸٫ مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج ۱۴، ص ۱۵۴٫
۹٫ بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰٫
۱۰٫ تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۲۲۳٫
۱۱٫ نساء/ ۳۴٫
۱۲٫ تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۲۲۳٫
۱۳٫ اعراف/ ۱۸۹٫
۱۴٫ فرقان/ ۵۴٫
۱۵٫ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۳۹۱ به بعد، (با تغییر).
۱۶٫ سوره اعراف، آیه ۱۸۹ .
۱۷٫ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۵ .
۱۸٫ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۵ .
۱۹٫ بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۹ .
۲۰٫ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۷۱، باب: استحباب الاحسان الی المرأة.
۲۱٫ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۵۵ .
۲۲٫ سنن النبی (ص)، علامه طباطبائی ـ ره ـ ص ۱۴؛ عیون اخبار الرضا (ع) ج ۱، ص ۳۱۷ .
۲۳٫ فروع کافی، ج ۶، ص ۴۸۰، ح ۳ .
۲۴٫ سوره یس، آیه ۳۶ .
۲۵٫ سوره نبأ، آیه ۸ .
۲۶٫ سوره روم، آیه ۲۱ .
۲۷٫ سوره بقره، آیه ۱۸۷ .
۲۸٫ تفسیر التحریر و التنویر، ابن عاشورا، ج ۲، ص ۱۷۹، ذیل شریفه فوق.
۲۹٫ المیزان، ج ۲، ص ۴۵ ذیل آیه شریفه ۱۸۷ بقره.
۳۰٫ کشف الغمه، ج ۱، ص ۳۶۳ .
۳۱٫ روضه کافی، ج ۸، ص ۱۶۵٫
منبع: فرهنگ کوثر – شماره پنجاه و چهار