وصیت نامه پیغمبر گرامی به حضرت علی - (مذمت دروغ)

وصیت نامه پیغمبر گرامی به حضرت علی - (مذمت دروغ)

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام به همه‌ی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان و آرزوی موفقیت داریم تشکر فوق العاده از عزیزانی که برنامه‌ها را پیگیری می‌کنند و عمل می‌کنند به فرمایشات پیغمبر صمیمانه تشکر می‌کنم قطعا خیرات و برکات هم به خودشان برمی‌گردد بسیار پیام‌ها داشتیم که ما خانه‌ی دلهایمان را از کینه‌ها کدورت‌ها تکان دادیم با این که ما را اذیت کرده اند بخشیدیم طعم آسایش راحتی و خوشی را چشیدیم ان شاء الله طعم آیات و روایات را بچشیم اگر کسی بچشد دیگر رها نمی‌کند خدا را قسم می‌دهیم به حق پیغمبر و اهل بیت به همه‌ی گرفتارها و مریض‌ها شفای عاجل عنایت بکند آن‌هایی که فرزند ندارند خدا به آن‌ها فرزند مرحمت بکند آن‌هایی که قرض دارند قرضشان ادا شود مسکن ندارند شغل ندارند برای همه دعا می‌کنیم کنار حرم مطهر حضرت معصومه دعاگوی همگی هستیم ان شاء الله به حق پیغمبر و اهل بیت دعای همه مستجاب شود.
شریعتی: ان شاء الله تعالی بحث ما در ذیل وصایای نورانی حضرت محمد به امام علی علیه السلام به صدق و کذب رسیدیم ادامه‌ی فرمایشات شما را می‌شنویم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم به این فراز از وصیت رسیدیم که پیغمبر عظیم الشان می‌فرماید که یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِی الصَّلَاحِ- وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِی الْفَسَادِ (من ‏لا یحضره‏ الفقیه، ج۴، ص۳۵۲) یا علی اگر کذبی که اصلاح دهنده باشد صلح ایجاد بکند و اختلاف‌ها و آتش‌ها و دعواها را از بین ببرد خدا آن دروغی که صلاح آفرین باشد را دوست دارد و آن راستی که فساد و فتنه ایجاد بکند و اختلاف می‌اندازد را دشمن می‌دارد گفتیم این استثناء در صدق و کذب است قبل از این که این را بیان بکنیم اصل صدق و کذب را در روایات و آیات بیان بکنیم تا بعضی فکر نکنند هر جا می‌شود انسان می‌تواند دروغ بگوید راست گفتن بسیار کار پسندیده‌ای است ولی هر راستی گفتنش لازم نیست چه بسا راستی که گفتنش بدترین گناهان است مثل سخن چینی بنده اگر پشت سر کسی حرف زدم گفتم واقعا هم است یا یک عیبی دارند واقعا هم راست است اما این راست را باید گفت؟ فتنه به پا می‌شود بسیاری از راست‌ها گفتنش از گفتن دروغ هم گناهش بیشتر است لذا اول بحث صدق و کذب را گفتیم برای بیننده‌ها باز بکنیم دروغ گفتن من خودم واقعا روایاتش را مفصل ندیده بودم دیدم بدن آدم را می‌لرزاند که دروغ چقدر در روایات ما مذمت شده خدا رحمت کند مرحوم آخوند کاشی از علمای بزرگ اصفهان بوده شاید دویست مجتهد در دستش حضور پیدا می‌کردند مرحوم آیت الله بروجردی از شاگردان ایشان بود یک موقعی در اصفهان با شاگردان جایی می‌رفتند سابق مرسوم بوده معذرت می‌خواهم فاضلاب و چاه‌ها را به وسیله‌ی کارگر و به وسیله‌ی حیوانات می‌آوردند بار می‌کردند کود کشی می‌کردند این محل و اطراف را متعفن و بدبود می‌کرد حالت ناجوری برای مردم داشت یک موقعی ایشان با شاگردانش از محلی رد می‌شدند افراد کارگر مشغول کشیدن کود بودند فضا خیلی متعفن بوده به قول یکی از رفقا شوخی می‌کرد می‌گفت چهل درجه زیر کثافت همه‌ی این‌ها بینی شان را می‌گیرند فرار بکنند مرحوم آخوند صدایشان می‌زند می‌فرماید چرا بد حال شدید می‌گویند بوی تعفن فضا را آلوده کرده ایشان می‌فرماید که کاش همان طوری که بوی تعفن کود و کثافات مادیات و دنیا را حس می‌کردید بدبویی تعفن گناه معصیت ظلم فساد دروغ غیبت را حس می‌کردید باطنش را ببینید اگر بدانید ما که دروغ می‌گوییم چه بوی تعفنی فضای معنوی را احاطه می‌کند حتی به آسمان‌ها و عرش می‌رسد خیلی عجیب است یک غیبت می‌کنیم چه بوی تعفنی دارد یک زنا و فحشا چه تعفنی دارد چه کثافاتی در عالم معنا ایجاد می‌شود هیچ وقت آدم نه تنها گناه می‌کند بلکه فکر گناه هم نمی‌کند به قول یک بزرگی که فرمود ما به ذهنمان خطور می‌کند که مثلا از این آب‌های لجن جوب برداریم یک قطره اش را هم بخوریم؟ فکرمان هم آن سمت نمی‌رود اگر خدا یک بینش واقعی به ما بدهد چشم دلمان یک کم باز شود گوشمان یک کم باز شود که ببینیم بشنویم شامه‌ی معنوی مان یک کم باز شود بوی تعفن را یک کم حس بکنیم حجاب‌ها کنار رود واقعا شاید برای معصومین بر اثر بندگی خدا و پیغمبر خدا فرمودند اگر حرف زیاد نزنید و فکر و خیال بد به خودتان راه ندهید آن چه را که من می‌بینم شما می‌بینید آن چه را که من می‌شنوم شما می‌شنوید یکی خلجان‌های روحی و فکری را آدم جلویش را بگیرد یکی حرف‌های بی خودی و زیادی را این روح و روانش را باز می‌کند بعد من به این روایت رسیدم واقعا این که آخوند کاشی گفته روایت عجیبی است پیغمبر عظیم الشان فرمودند الْمُؤْمِنُ إِذَا كَذَبَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتْنٌ‏ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرْشَ فَيَلْعَنُهُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِتِلْكَ الْكَذِبَةِ سَبْعِينَ‏ زَنْيَةً أَهْوَنُهَا كَمَنْ يَزْنِي مَعَ أُمِّهِ (جامع الاخبار، ص 148) کسی بدون عذر یعنی یک جایی است که می‌گوییم جایز است دروغ بلکه واجب است گاهی اگر کسی بدون عذر موجه کسی دروغ بگوید فرمود هفتاد هزار فرشته می‌گویند لعنت بر تو یک دروغ هفتاد هزار فرشته او را لعنت می‌کنند بعد فرمودند این داستانی که عرض کردم که بوی تعفن از روح و قلب این آدم دروغ گو بوی تعفن و بوی گندی از او به خارج از وجودش ساطع می‌شود که تا عرش می‌رسد بوی تعفنش تا به عرش می‌رسد حاملان عرش که فرشته‌های مقرب خدا هستند آدم دروغ گو را لعنت می‌کنند خیلی عجیب است تن آدم می‌لرزد حضرت فرمود که برای یک دروغ گفتن هفتاد تا فحشا و منکر برایش می‌نویسند مثل این که با محرم خودش زنا و فحشا انجام داده است یعنی بدترین مورد زنا و فحشا برایش می‌نویسند بعضی‌ها مثل آب خوردن دروغ می‌گویند آقا فلان کار کردی نه الکی می‌گوید فلان چیز داری ندارم جدی نمی‌گیریم پیغمبر خدا می‌فرماید بدون عذر موجه اگر کسی دروغ بگوید هفتاد هزار فرشته او را لعنت می‌کنند بوی تعفنش تا عرش می‌رود حاملان عرش او را لعنت می‌کنند و هفتاد زنا و فحشا در پرونده اش نوشته می‌شود که زنای با محارم است یعنی واقعا تک تک این جمله آدم را می‌لرزاند که انسان واقعا اگر قطعه قطعه هم شود دروغ نگوید مگر این که به او بگویند جایز است جایی که جایز است را می‌گوییم دو مورد عموم فقهای ما فتوا دادند که جایز است غیر از این دو مورد جایز نیست راحت به بچه اش به خانمش دروغ می‌گوید به ارباب رجوع دروغ می‌گوید پول خرد داری؟ دارد می‌گوید ندارم تلفن زنگ می‌زند می‌گوید بگو نیست روایت داریم که دروغ بابی از ابواب نفاق است یک علامت منافق آدمی که ایمان واقعی ندارد و منافق است دروغ گفتن است حالا یک موقعی اشتباهی آدم یک دروغ می‌گوید فوری توبه می‌کند منافق نمی‌شود اما کسی که کارش دروغ گفتن است این قطعا منافق است در کتب معتبره‌ی ما است روایت داریم امام صادق فرمود علامت منافق سه چیز است اگر علامت در او بود منافق است ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ كانَ مُنافِقا و إن صامَ و صلّى و زَعَمَ أنّهُ مُسلِمٌ : مَن إذا ائتُمِنَ خانَ ، و إذا حَدَّثَ كَذَبَ ، و إذا وَعَدَ أخلَفَ (بحارالانوار، ج 69، ص 109) و لو نماز می‌خواند روزه می‌گیرد ذکر می‌گوید مسجد می‌رود جماعت می‌رود ولی اگر این سه علامت در او بود شهادت بدهید که او منافق واقعی است یک علامت این است که در حرف زدن دروغ می‌گوید حالا کسی در عمرش یک اشتباهی کرده از دهانش پریده توبه هم می‌کند با یک بار یا دو بار در طول سال در مدت طولانی دروغ گفتن فرق دارد اما می‌گوییم کسی که کارش دروغ است دوم وعده که می‌دهد تخلف می‌کند فلان کار را می‌کنم فلان پول را می‌دهم زیر قول و قرارهایش می‌زند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» (صف/ 2) تو که نمی‌توانی وفا بکنی چرا قول می‌دهی چرا این عقدنامه را این معامله را این پیمان را امضا می‌کنی مرد است و قولش انسان است و قولش قول خیلی مهم است در روایات ما مانور داده اند یکی وقتی که حرف می‌زند دروغ می‌گوید دو وقتی وعده می‌دهد تخلف می‌کند سوم وقتی امین او را می‌شناسند بر یک کاری خیانت می‌کند کسی که در امانت حرفی سرّی مالی را به او امانت می‌سپارند کسی که خیانت بکند در امانت مردم کسی که خلف وعده بکند کسی که دروغ بگوید ولو سجاده‌ها آب بکشد هفتاد سال نماز جماعتش هم ترک نشود امام صادق می‌فرماید فَهُوَ مُنَافِق او از نظر اخلاق و رفتارش منافق است فایده ندارد و باز ما روایاتی داریم که دروغ باعث فقر می‌شود خیلی‌ها هستند می‌گویند چرا وضع مالی ما خراب است آدم در زندگی اش مواظب باشد دروغ نگوید دروغ برکت را می‌برد رزق را کم می‌کند الکذبُ ينقِصُ الرزق (ميزان الحکمه، ج 8، ص 350) إنّ الكذبَ يُسَوِّدُ الوَجهَ (میزان الحکمه، ج 10، ص 70) آبرو و اعتماد و حیثیت را می‌برد یعنی افرادی که در کارشان در زندگی شان در معاشرتشان راستو هستند تمام انسان‌ها به آن‌ها اعتماد دارند رویشان سرمایه گذاری می‌کنند ولی شاگرد و کارگری که همه اش دروغ می‌گوید این کارفرما دیگر به او اعتماد نمی‌کند.
شریعتی: یک وقت‌هایی این طور است که احساس می‌کنیم اگر دروغ بگوییم کارمان پیش می‌رود و این از نگاه ما منافات دارد با النَّجاةُ في الصِّدْق (بحارالانوار، ج 75، ص 10) نجات در راستگویی است ولی غافل از این که ما را این دروغ عقب می‌اندازد خود ما را.
حاج آقا فرحزاد: قطعا این طور است همان طور که علامت منافق شمرده شده آن طرف مقابلش در نهج البلاغه است حضرت امیر می‌فرماید علامت ایمان این است این که راستگویی را مقدم بداری ولو این که فکر می‌کنی برایت ممکن است ضرر داشته باشد فکر می‌کنی ضرر آنی لحظه‌ای باشد ولی راست بگویی ممکن است کارت موقتا پیش نرود و ضرر جزئی به تو بخورد ولی راست بگوید راست را مقدم بدارد بر دروغی که ولو این که دروغ یک منفعت جزئی برایش داشته باشد و دروغ را ترک بکند ولو این که فایده‌ی جزئی داشته باشد نه راستگویی را ترک نکند در دراز مدت راستگویی باعث نجاتش می‌شود و دروغ گویی او را لو می‌دهد روایت داریم یکی از چیزهایی که مثلی معروف است که دروغ گو کم حافظه است در روایت هم داریم که مخصوصا افرادی که بازپرس هستند قاضی هستند می‌خواهند متهم را بازجویی بکند در اسلام شکنجه تهدید ترساندن حتی قاضی بلند داد بزند حرام است جایز نیست اگر متهم بترسد تمام اقرار‌ها و اعتراف هایش باطل است این قدر باید مراعات بکنند در احکام ما آقای دولابی می‌فرمودند این احکام از بالا آمده چه نکته‌های عجیب غریبی در آن است می‌گوید قاضی که می‌خواهد قضاوت بکند حتما باید صبحانه خورده باشد شکمش سیر باشد حالش نرمال باشد خیلی عجیب است گرسنگی ناراحتی چیزی اگر از قبل داشته باشد ولو یک ضعف این ممکن است در حافظه اش در اعتدالش اثر بگذارد و به هم بخورد می‌گوید شکمش را قاضی سیر بکند درآمدش مکفی باشد که چشمش به دست و مال مردم نباشد خیلی نکات ریز را گفتند این که در فارسی می‌گویند آدم دروغ گو کم حافظه است این روایت است امام صادق علیه السلام می‌فرماید از چیزهایی که خدا علیه دروغ گو‌ها تکوینا قرار داده این است که دروغ گو‌ها یادشان می‌رود من گاهی عرض می‌کنم بازپرس‌ها می‌خواهند متهم اعتراف بکند شکنجه لازم نیست سی تا چهل تا موضوع را مطرح بکنند از او سوال بکنند آدم دروغ گو کم حافظه است قاطی می‌کند به تناقض می‌رسد چون صدق و راستی اسمت چیست فامیلت چیست اهل کجا هستی چه کار کردی کجا رفتی این آدم راحت می‌گوید تنظیمش به هم نمی‌خورد الآن هم در خارج دستگاه‌هایی است که به نبض و بدن آدم متهم می‌گذارند اگر راست بگوید خیلی نرمال است اگر به هم خورد یعنی دروغ می‌گوید این خیلی واضح است آدم وقتی که دروغ می‌گوید به همه‌ی وجودش باید فشار بیاورد باید حرف سوم و چهارم حرف اولش را به هم نزند باطل نکند خیلی سخت است خیلی کار مشکلی است واقعا جهنم رفتن کار مشکلی است دروغ گفتن کار مشکلی است خلاف فطرت رفتن خلاف مسیر صحیح رفتن کار مشکلی است لذا یک بدی دروغ گو‌ها همین است که نسیان می‌گیرد آن‌ها را فراموش می‌کنند لو می‌رود ممکن است در کوتاه مدت پیش ببرد ولی در دراز مدت دستش رو می‌شود یا این هم روایت عجیبی است جالب بود برای من که گاهی در روایت سوال کردند مومن ممکن است ترسو باشد فرمودند ممکن است ترسو باشد مومن ممکن است یک وقت بخل بورزد؟ گفتند ممکن است یعنی با ایمان منافات ندارد ممکن است یک موقعی بخیل شود البته این‌ها صفات خوبی نیست ترسیدن بی جا بخل ولی مومن ممکن است ایمانش محفوظ باشد ولی گرفتار این صفات باشد سوال کردند ممکن است خدای نکرده دست دراز بکند یک چیزی سرقت بکنند؟ فرمودند ممکن است نمی‌گوییم جایز است نه ممکن است ایمان دارد ولی به گرفتاری سختی خورده یک لغزش است گفتند این با ایمان قابل جمع است گفتند ممکن است شهوت برای مومن غالب شود کار خلاف شهوت بکند؟ گفتند ممکن است سوال کردند ممکن است مومن دروغ بگوید؟ فرمودند نه یعنی دروغ از همه‌ی این‌ها بدتر است با ایمان جمع نمی‌شود بعد حضرت استشهاد کردند به این آیه «إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ» (نحل/ 105) کسانی افترا می‌بندند دروغ می‌گویند خلاف واقع می‌گویند که به آیات خدا ایمان نیاوردند و این‌ها دروغ گو هستند یعنی آن روح ایمان با دروغ گویی قابل جمع نیست مومن ممکن است خطاهای دیگر بر او غالب شود هوا هوس بر او غالب شود البته نه این که ادامه بدهد توبه می‌کند ولی اگر دروغ بگوید دیگر نفاق می‌آید روح ایمان از او می‌رود از دایره‌ای ایمان خارج می‌شود این خطر جدی است اگر انسان غیر از مواردی که جایز است اگر قطعه قطعه شود دروغ نگوید جا دارد روایت داریم که ابوذر سلام الله علیه مجسمه‌ی راستی و صداقت بوده است در روایت داریم که آسمان سایه نیفکنده است و زمین کسی را حمل نکرده از راستگو تر از ابوذر غفاری اگر تکه تکه اش می‌کردند دروغ نمی‌گفت در وجودش نبوده ما الآن هم داریم یکی از بزرگواران می‌گفت خدا به ما فرزندی مرحمت کرد خدا به ما گفت به نیت این که با امام صادق محشور شود آدم راستگویی باشد من اسمش را گذاشتم صادق گفت پدر ما اسمش را صادق گذاشت یعنی یک بار در این شصت هفتاد سال ما از این برادرمان دروغ نشنیدیم همه به او اعتماد داشتند هر چه بگوید هیچ امکان ندارد دروغ بگوید این خیلی اعتماد را جلب می‌کند خیلی نور ایمان به همه‌ی آن خانواده می‌درخشاند یا مثلا آیه‌ی دیگری هم داریم که خدای متعال می‌فرماید «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر/ 28) افرادی که کارشان اسراف و دروغ گویی است خدا این‌ها را هدایت نمی‌کند قابل هدایت نیستند مگر وقتی که بیایند در جرگه‌ی راست گویی این‌ها غیر از قسم دروغ است قسم دروغ یا نسبت دروغ به خدا و پیغمبر دادن این‌ها گناهش مضاعف است چند برابر است من واقعا دوست ندارم تعریف از خارجی‌ها بکنم بعضی‌ها غرب زده می‌شوند شرق زده می‌شوند ولی من عذر می‌خواهم در مملکت ما این بازار دروغ خیلی رواج دارد بعضی کشورها ممکن است هزار عیب دیگر جاهای دیگر دارند ما خودمان مسافرت رفتیم دوستان ما فامیل‌های ما رفتند واقعا کم است در بعضی کشورها خیلی کم است ما به عنوان این که اگر نمونه مثال از خارجی‌ها می‌زنیم تایید همه‌ی کارهایشان نیست در روابط خانوادگی شان خیلی سرد هستند خیلی مشکلات دارند آمار طلاقشان زیاد است منکرات و فحشا بعضی جاهایشان علنی است خوبی هایشان را بگیریم چرا عیب هایشان را بگیریم مرحوم آقای محققی نماینده‌ی مرحوم آیت الله بروجردی بودند در هامبورگ در آلمان مسجدی تاسیس کردند رفتند آن جا جمعی از مسلمان‌ها را جمع کردند بسیاری از افرادی که آن جا گرایش پیدا کردند به تشیع و اسلام آن‌ها را راهنمایی می‌کردند یک خاطره‌ای را یکی از دوستان ما از ایشان نقل می‌کرد گفت من در آن جا که بودم یک تاجر ایرانی با ما دوست بود به من تلفن زد گفت پسر من قرار است بیاید آن جا درس بخواند شما زحمت بکشید خانه‌ای برایش اجاره بکن آشنا هستی ما هم یک اتاقی خانه‌ای اجاره کردیم آمد مدتی زندگی کرد یک روز میزبان این جوان ایرانی زنگ زد آلمانی بود گفت زود به این مستاجرت بگو وقتش تمام نشده ولی برود ما تحملش را نداریم گفتم چطور؟ گفت یک کار خیلی خیلی بد کرده این قدر گفت بد بد بد به قول ما لرزه به ما افتاد گفتیم حتما آدم کشته جنایت کرده بمب گذاری کرده الآن در دنیا بعضی گناهان خیلی سنگین است برای افراد گفت من هم گفتم باشد ولی به او گفتم چه گفت حالا بیا به تو می‌گویم خیلی جرمش بزرگ است گفت من رفتم با صاحب خانه تماس گرفتم گفتم جنایتش چه بوده گفت از این بدتر چه می‌خواهی باشد گفتم چه؟ گفت که یک جوانی آمده در خانه‌ی ما را زده پسر من یک نوجوانی بچه بوده رفته دم در به او گفته فلان ایرانی منزلش اینجاست؟ گفته بله گفته برو به او بگو بیاید آمده به این مستاجر ما گفته بیا دم در رفیقت آمده گفته برو بهش بگو نیست خانه همین برای بعضی‌ها واقعا آب خوردن است ما روایت داریم که مومن گناه از کوه‌ها برایش باید سنگین تر باشد صفات اخلاق خیلی مهم است خیلی مهم است سختش باشد گناه بکند ولی منافق مثل آب خوردن پشه مگس بیاید جلویش رد شود راحت دروغ می‌گوید و می‌گوید هر چه می‌خواهد باشد گفت کاری این آقا کرده به پسر من بد آموزی داشته که در تیره طایفه آبا اجداد ما این نبوده الآن ممکن است عده‌ای پیام بدهند خارجی‌ها نه ما همه‌ی کارهای خارجی‌ها را تایید نمی‌کنیم گاهی مملکت‌ها را می‌چاپند ولی صفت خوب یک کسی دارد آدم با آن‌ها قول و قرار می‌گذارد زیر قول و قرارش نمی‌زند به وعده اش عمل می‌کند پروژه‌هایی که می‌خواهند قرارداد ببندند می‌خواهند شش ماهه تحویل بدهند این قدر رویش بررسی می‌کنند نه ماهه می‌بندند که اگر اتفاقی افتاد خجالت زده نشوند خدا وکیلی من عذر می‌خواهم صراحتا عرض می‌کنم یک کسی می‌خواهد خانه بسازد با گروه‌های مختلف در رابطه است بنا عمله کارگر مهندس برق کش لوله کش چقدر خلف وعده می‌کنند؟ چقدر طرف را سر کار می‌گذارند این واقعیت است واقعا یک مومن باید این که در روایات می‌فرماید با اعمالتان با رفتارتان اسلام و تشیع صد در صد دین واقعی است که از طرف خدای متعال در زمان ما است مانع پیشرفت تشیع اعمال و رفتارهای ما است از بنده‌ی روحانی و دیگرانی که اسم تشیع را یدک می‌کشند اهل بیت یک نمونه مجسمه‌ی صدق و راستی بودند یعنی در وجودشان یک سر سوزن دروغ نبود آیات و روایاتی که درباره‌ی این بزرگواران است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/ 119) که این هم از آیات مهمی است که درباره‌ی اهل بیت است مرحوم آقای دولابی همیشه این آیه را می‌خواندند می‌فرمودند خدا این جا یک گریز مهمی به ما زده به تعبیری متلک گفته یعنی ما صدق کامل نمی‌توانیم داشته باشیم حداقل با صادقین باشیم مثلا ما حدیث داریم هر چقدر خضوع و خشوع ظاهری ما بر باطن ما بچربد این نفاق است یعنی به ظاهر گردن کج می‌کنم یک طوری نماز می‌خوانم که در عرش دارم سیر می‌کنم در صورتی که دارم در نماز هزار فکر و خیال دنیا می‌کنم یعنی ظاهر و باطن ما به هم نخورد این خودش کلک است دروغ عملی و رفتاری است صادقین واقعی این بزرگواران هستند و انسان سعی بکند حداقل با این‌ها باشد همراه این‌ها باشد صدق و راستی حضرت علی می‌فرماید همان طور که دروغ خیلی بد است صدق و راستی سرآمد تمام خوبی‌ها و کمالات است حضرت علی سلام الله علیه تعبیر خیلی عجیبی دارند ألصِّدقُ رأسُ الايمانِ (غرر الحكم، ص 219، ح 4312) همان طوری که سرآمد نفاق و منافق دروغ گویی است سرآمد ایمان و سرچشمه‌ی ایمان صدق و راستی است الصِّدْقُ سَیْفُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ أَیْنَمَا هَوَى بِهِ یَقُدُّهُ (مصباح الشریعه، ص 34) خیلی عجیب است می‌فرماید راستگویی شمشیر خداست می‌شود شمشیر خدا نبرد؟ می‌شود شمشیر خدا کند شود؟ شمشیر خدا یعنی «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ» (یس/ 82) به آتش نمرودی بگوید خاموش یک لحظه خاموش می‌شود بزرگی فرمود بود خدا اگر به خطاب به آتش نمرود نمی‌کرد تمام آتش‌های دنیا خاموش می‌کرد و اگر سلام را کنار برد نمی‌آورد حضرت ابراهیم یخ می‌زد خدا گفت‌ای آتش برد و سلام باش «بَرْدًا وَسَلَامًا» (انبیا/ 69) شمشیر خدا این طوری است یعنی می‌برد می‌رود تمام عالم توطئه بکنند بر یک انسان راستگو تمام آن‌ها زمین می‌خورند و آدم راستگو سرافراز پیروز می‌شود مثل انبیا و امامان تجسم صدق آن‌ها بودند وجودشان صدق بوده اگر چه به ظاهر شهید شوند مالشان را ببرند ولی این‌ها سرافراز هستند غالب می‌شوند صدق شمشیر خدا در آسمان و زمین است حضرت می‌فرماید هر کجا که فرود بیاید نفوذ می‌کند مثل آب روان است جلوی آب را کسی نمی‌تواند بگیرد رطوبت است آهن فولاد هر چه باشد در طول زمان از بین می‌برد رحمت است راستگویی را خیلی جدی بگیریم اول راه صداقت است وسط راه صداقت است پایان راه صداقت است چقدر دعاهای قرآنی زیباست خدای متعال به من توفیق مرحمت کرده از در استدیو سالیان سال است می‌خواهم وارد شوم خدا البته الهام می‌کند «وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا» (اسراء/ 80) خدایا با صداقت من را وارد بکن با صداقت از هر کاری بیرون بیاور تو کمکم بکن تو سلطانی تو یاوری تو سلطنت داری تو کمکم بکن تو حرف حق به زبان و دلم جاری بکن اول کار صدق پایان کار صدق این آیه‌ی مبارکه در سوره‌ی زمر است «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ، لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ» (زمر/ 34-33) چقدر زیباست آن‌هایی که صدق را ارائه می‌دهند یعنی در کار و زندگی شان با خانواده با دوست فامیل همسایه راست و حسینی همین راست و حسینی که می‌گوییم هستند ریاضت هم نمی‌خواهد دروغ ریاضت می‌خواهد راست گفتی ریاضت نمی‌خواهد مطابق فطرت است عین حق است همه بلد هستند راه راست خیلی راحت است آن‌هایی که صدق را ارائه بدهند و صدق را تصدیق بکنند راستگو‌ها را تصدیق بکنند در روایت داریم «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْق» پیغمبر خداست کسی که تصدیق صدق را کرد حضرت علی است و پیروانشان هم همین طور هستند می‌فرماید متقی واقعی این‌ها هستند بعد خدا می‌گوید من به این‌ها چک سفید می‌دهم آدم راستگو ممکن است یک لحظه زمین بخورد ولی چک سفید پشت سرش است هر چه که می‌خواهند خدا به آن‌ها مرحمت می‌کند آیت الله بهاءالدینی می‌فرمود این کلک و حقه بازی و چند چهره بودن و بازیگری را بگذارید کنار من قول می‌دهم همه‌ی کارهایتان درست می‌شود پایان کارشان هم «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ» (قمر/ 55) خیلی در این آیه بشارت است جایگاه صدق چه کسی می‌تواند با خدا بنشیند؟ چه کسی می‌تواند با چهارده معصوم با انبیا بنشیند؟ ان شاء الله همه‌ی کارشناسان بیننده‌ها در مسیر صدق باشند خدایی که اقتدارش فوق العاده است مالک همه چیز است صدق و راستی آدم را همنشین خدای متعال می‌کند دو مورد است که در روایات ما اجازه‌ی دروغ گفتن دادند و راست گفتن آن جا حرام است جایز نیست ما بعد از قرآن عرض می‌کنیم.
شریعتی: خیلی ممنون صفحه‌ی 105 آیات نورانی سوره‌ی مبارکه‌ی نساء را تلاوت می‌کنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّـهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّـهُ إِلَـهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿١٧١﴾ لَّن يَسْتَنكِفَ الْمَسِيحُ أَن يَكُونَ عَبْدًا لِّلَّـهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن يَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿١٧٢﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّـهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿١٧٣﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾
ترجمه:
ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ [و افراط] نورزید، [و از چهارچوب آیات نازل شده از سوی خدا و آنچه پیامبران به شما آموخته اند، خارج نشوید] و نسبت به خدا جز حق مگویید. جز این نیست که مسیح عیسی بن مریم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القا کرد و [این بنده پاک و خالص] روحی از سوی اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ایمان آورید، و مگویید: [خدا] ترکیبی از سه حقیقت [اَب، اِبن و روح القدس] است. [از این عقیده باطل] خودداری کنید که به خیر شماست. جز این نیست که خدا معبودی یگانه است. منزّه و پاک است از اینکه فرزندی برای او باشد. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و خدا از نظر کارسازی [همه امور آفرینش] کافی است. (۱۷۱) مسیح از اینکه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و کسانی که از بندگی او امتناع کنند و تکبّر ورزند، به زودی همه آنان را [برای حسابرسی] به سوی خود گردآوری خواهد کرد. (۱۷۲) اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاداششان را به طور کامل می‌دهد، و از فضل و احسانش بر آنان می‌افزاید؛ و اما کسانی که [از ایمان و عمل شایسته] امتناع کردند و تکبّر ورزیدند، به عذاب دردناکی عذاب می‌کند؛ و برای خود جز خدا سرپرست و یاوری نخواهند یافت. (۱۷۳)‌ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما برهان [و دلیلی چون پیامبر و معجزاتش]  آمد؛ و نور روشنگری [مانند قرآن] به سوی شما نازل کردیم. (۱۷۴) اما کسانی که به خدا ایمان آوردند و به او تمسّک جستند، به زودی آنان را در رحمت و فضلی از سوی خود درآورد، و به راهی راست به سوی خود راهنمایی می‌کند. (۱۷۵)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: از فضیلت ذکر صلوات می‌شنویم.
حاج آقا فرحزاد: در روایات داریم که بخیل واقعی البَخِيلُ حَقّاً مَنْ ذَُكِرْتُ عندَه فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ (وسائل الشیعه، ج 7، ص 204) آن کسی است که نام من را بشنود و ذکر من شود و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یعنی از این فیض و خیری که به پیغمبر و همه‌ی عالم می‌رسد دریغ بکند ان شاء الله این ذکر صلوات را در همه حال فراموش نکنیم خودش را از این فیض و برکت محروم می‌کند.
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا فرحزاد: در آیه‌ی 174 و 175 خدا می‌فرماید «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا، فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا»‌ای مردم برهانی از طرف پروردگارتان برای شما آمده که در روایات متعدد داریم که این برهان وجود نازنین پیغمبر عظیم الشان است که همه‌ی وجودش صدق و پاکی و عفت و حیا و ادب و توحید است یعنی تجسم واقعی انسان کامل وجود نازنین پیغمبر خداست برهان بر همه‌ی حقانیت خدا و انبیا و خوبی هاست حجت را تمام می‌کند بالاترین برهان رب در عالم وجود پیغمبر است و بعد کنار این برهان که وجود پیغمبر است فرمود بر شما فرستادیم نور مبین که قرآن باشد قرآن در واقع کلام خداست پیغمبر تجسم واقعی خلیفة الله و نمایندگی خداست و تجسم حقیقت قرآن است آیه‌ی بعدی به درد ما می‌خورد چه کار بکنیم به رحمت الهی به بهشت جاودانه برسیم می‌فرماید آن‌هایی که خدا را می‌پذیرند باور می‌کنند و چنگ می‌زنند به خدا باور داشتن و چنگ زدن به خدا این دو چیز است که می‌فرماید به زودی خدا در رحمت خدا این‌ها را وارد می‌کند و فرو می‌برد و به فضل خدای متعال وارد می‌شوند هفته‌ی قبل آقای حسینی قمی زیاد از جهنم و آتش و عذاب گفتند ببینید همین آیه چقدر در آن بشارت خوابیده می‌فرماید کسانی که واقعا ایمان می‌آورند خدا را باور می‌کنند چنگ به خدا می‌زنند به زودی یعنی زود خدا این‌ها را به رحمت و فضل خودش وارد می‌کند به رحمت و فضل خدا وارد می‌شوند بهشت رفتن خیلی راحت است روایت است از حضرت علی دُخولُ الجَنّةِ رَخيصٌ، و دُخولُ النّارِ غالٍ (بحارالانوار، ج 78، ص 90) همین الآن گفتیم راست گفتن چقدر راحت است دروغ گفتن چقدر سخت است خلاف فطرت خلاف جهت رفتن چقدر سخت است بعد هم جهنم مال چه کسانی است؟ مال سمت خدایی‌ها که نیست مال بیننده‌های خوب که نیست حضرت علی در دعای کمیل می‌فرماید اَقْسَمْتَ اَنْ تملأها مِنَ الْكافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ خدا قسم خورده من جهنم را پر می‌کنم اولا جهنم زندان خداست خیلی بزرگ نیست بهشت مهمان خانه‌ی خداست به اندازه‌ی کل عالم هستی است جهنم را قسم خورده پر می‌کنم از منافقین از کافر‌ها بد‌ها شمر‌ها نه از مومنین نه از آن‌هایی که می‌ترسند می‌لرزند آقای دولابی می‌فرمودند مومن این قدر حساس است یکی دیگر را هم می‌خواهند توبیخ بکنند او می‌ترسد یکی دیگر را هم تور می‌زنند او حواسش جمع است خدا انذار داده تا نزدیک گناه و جهنم نشویم در هر صورت شمر زیاد است وهابی خیلی زیاد است بروند جهنم را پر بکنند بهشت از آن دوست داران اهل بیت است آن‌هایی که به خدا پناهنده می‌شوند به اهل بیت پناهنده می‌شوند چنگ می‌زنند جهنمی زیاد است شمر این قدر است جهنم برود جای بیننده‌ها نباشد به زودی خدا در رحمت و فضل خودش این‌ها را وارد می‌کند «فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» به صراط مستقیم آن‌ها را هدایت خواهد کرد.
شریعتی: خیلی ممنون وقت در اختیار شماست در مورد دروغ‌های مصلحتی بفرمایید این اصطلاح اصلا درست است یا نه؟
حاج آقا فرحزاد: قبل از این که من دنباله‌ی بحث را عرض بکنم بگویم که هفته‌ی آینده بند وصایای پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم درباره‌ی مضرات شراب است خیلی برای خود من جالب بود که این بندهای وصیت پیغمبر به حضرت امیر معمولا در هر موضوعی یک بند حضرت گفته ولی درباره‌ی شراب و مضرات شراب حضرت شش بند وصیت دارند آن خانواده‌هایی که احیانا گرفتار هستند و در معرض آسیب خطر این گناه هستند یا خدای نکرده پایشان به طرف گناه حرمت شراب کشیده می‌شود که آلوده شوند این بحث‌ها را ببینند پیگیر باشند مثل بحث وسواس پیامک ندهند که این بحث را غافل شدیم فراموش کردیم ما شاید یک جلسه بیشتر صحبت نکنیم چون الحمدلله در سمت خدا شراب خور نیست یک بنده خدایی خانه‌ی یکی از علما منبر رفت همه علما بودند در حرمت شراب صحبت می‌کرد یعنی مقتضای حال را در نظر نگرفته بود یک نفر بلند شد گفت این قدر صحبت نکن این‌ها دست از این کار برنمی‌دارند به او متلک گفته بود حالا نمی‌خواهیم وقت بیننده‌ها را بگیریم عموما اهل این نیستند. دروغی که این همه حرمت دارد الْکَذِبُ مَذْمُومٌ إِلَّا فِی أَمْرَیْنِ دَفْعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ (مستدرک‏ الوسائل، ج۹، ص۹۶) می‌فرماید دروغ حرمت دارد مذمت دارد الا در دو کار دفع شر ظلم مورد اول آن جاهایی است که ظلم به خود انسان یا به کسی می‌خواهد شود مال کسی ناموس کسی جان کسی در خطر است یا دشمنی آمده می‌خواهد اموال طرف را غارت بکند جان کسی را می‌خواهد بگیرد بکشد این جاهایی که مال و جان طرف یا مال متنابهی مال جزئی نباشد مال زیادی که معلوم است در خطر است برای حفظ جان عیب ندارد این جا از مواردی است که تمام فقها فتوا دادند حفظ جان مال ناموس کسی در خطر و آسیب جدی باشد آن جا به خاطر حفظ این‌ها جایز است یعنی مصلحت مهم تری باشد یعنی اصل این است که مصلحت را در نظر بگیریم مورد دوم که فرمایش پیغمبر عظیم الشان است این مورد را بیشتر اشاره کرده اند جایی که بین دو نفر اختلاف است قهر هستند دعوا است حرف‌های راستی که بینشان زده شده علیه هم دیگر این‌ها را نباید انتقال بدهیم که نمامی و سخن چینی است و بدترین گناهان کبیره است اصلاح دادن و صلح دادن چقدر مهم است؟ دروغی که برای حفظ جان جایز است برای حفظ ناموس و مال این جا دروغ گفتن یا مستحب است یا واجب است بین دو فامیل زن و شوهر اختلاف و دعوا شده من بیایم الکی بگویم فلانی تعریفت را می‌کرد چقدر به شما ارادت دارد پیش آن طرف مقابل هم بگویم فلانی چنین می‌کرد که بین دو دل‌ها با هم آشتی بدهیم صلح بکنیم صلح و آشتی دادن در جایی که دو دل‌ها از هم فاصله گرفته برای این که دل‌ها نزدیک شود خیلی زیاد سفارش شده.
شریعتی: در خطر بودن مال و جان در مقابل ظالمان است؟
حاج آقا فرحزاد: یک موقعی است به حق می‌خواهد من بهش بدهکار هستم به حق است ناحق نیست این جا باید اقرار بکنم من متهم هستم مال کسی را خوردم حق کسی پیش من است یا آمدند اراذل اوباشی را بگیرند ببرند این جا را نمی‌گوییم بلکه جایی که یک ظالم می‌خواهد به ناحق مال کسی را مال من را بگیرد به ناحق می‌خواهد به ناموس من تعدی بکند یعنی یک ظلمی قرار است اتفاق بیفتد ظلمی بی جا ولی عدالت است به جا است باید اقرار بکنم باید من هم کمک بکنم عدالت پیاده شود مثل شهادت باطل بی جا دروغ یا شهادت به حق این جا هم همین طور است جایی که جدی باشد مال هم جزئی نباشد برای چندرغاز من دروغ بگویم نه مال حسابی می‌خواهند از من بردارند به ناحق دزد می‌گوید فلان چیز همراهت است می‌گویم نه و لو هم نروم این جا جایز است مورد بعدی اصلاح بین افراد است که اصلاح بین افراد آن قدر در روایات سفارش شده که پیغمبر عظیم الشان فرمودند أَلا اُخبِرُكُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّيامِ و َالصَّلاةِ و َالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ (نهج الفصاحه، ص240، ح 458) گاهی عرض کردم بعضی چیزها از هزاران نماز شب روزه گرفتن حتی از صدقه‌ی مالی بالاتر است آن اصلاح دادن بین افراد است بین زن و شوهر فامیل و خواهر برادر قوم و خویش همسایه‌ها دو جناح و دو گروه این‌ها را به هم نزدیک بکنیم ما چندین روایت داریم از یک عمر نماز دعا ذکر عبادت بالاتر است اصلاح دادن و دل‌ها را به هم نزدیک کردن ولو به دروغ بگویی فلانی تعریفت را می‌کرد به آن طرف هم بگویی فلانی می‌خواهد تو را ببیند بینشان آشتی ایجاد بکنی صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ (نهج البلاغه، نامه 47)
شریعتی: خیلی ممنون التماس دعا خدانگهدار.

 

آثار نوشتاری

ارسال پیام