حسین اشرفی

درباره من

*لطفا خودتان را معرفی بفرمایید

- بسم الله الرحمن الرحیم  وبه نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رب اشرح لی صدری ویسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی . اینجانب حسین اشرفی فرزند علی اکبر متولد 1341 از استان سمنان شهرستان دامغان هستم. در خانواده ای متوسط و کارگری به دنیا آمده ام، اما چون شهر ما دارالمؤمنین و شهر مذهبی بود از همان آغاز طفولیت کم و بیش را مراکز مذهبی مانند مسجد، مهدیه و حسینیه، قبل از انقلاب فی الجمله آشنا بودم. و سطوح ابتدایی و دبیرستان را در دامغان گذراندم.

* چه زمانی وارد حوزه علمیه شدید؟

- بنده بعد از اخذ مدرک دیپلم حسابداری که آن موقع به خدمات مشهور بود و مدتی بعد هنرستان و بعد به کارودانش تغییر نام داد. بعد از اخذ دیپلم حسابداری، چون ایام جنگ تحمیلی بود، احساس کردم که باید بنا بر وظیفه هم جبهه بروم و هم سربازی را انجام بدهم. پس به خدمت سربازی رفتم و از همین سربازی حوزوی بودنم را شروع کردم. بعد از آموزش چون ما دیپلمه بودیم و در خوزستان مشغول به سربازی بودیم، به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی همان کارهای طلبگی را مثل امامت جماعت و سخنرانی و اجرای صبحگاه و... به عهده داشتم. بعد از دو سال سربازی که بخش عمده اش در جبهه های خوزستان گذشت و بخشی هم در منطقه ی جنگی و در حالت رزمی گذشت، به طور رسمی در سال 1363 و با اتمام سربازی، در دامغان طلبگی را شروع کردم. در بهمن ماه که در اواسط سال تحصیلی بود و از آن جا که با طلاب حوزه قم ارتباط داشتم، علاقه به طلبگی در من شدید شد و باعث شد که وارد حوزه علمیه دامغان شوم.

* چه زمانی به قم مشرف شدید؟

بد نیست در اینجا یک خاطره نقل کنم. وقتی که تصمیم به طلبه شدن گرفتم، با پدرم مشورت کردم. پدرم گفت که مگر تو عقل نداری که میخواهی طلبه بشوی؟ گفتم پدر مگر هر کسی طلبه بشود بی عقل است؟ گفت من قصد اهانت به روحانیت و حوزه را نداشتم. حرفم این است که شما که قصد طلبه شدن را داشتی، چرا دوسال پیش نرفتی و سربازی رفتی؟ گفتم آن موقع هوای جنگ و جبهه داشتم و به آن جا رفتم. بعد جمله ای را گفت که یکی از رموز موفقیت بسیاری از روحانیون موفق و نخبه است. ایشان گفتند: «حالا که قرار است بروی و طلبه بشوی، برو و طلبه بشو» یعنی چند وقت بعد نیایی و بگویی می خواهم مشغول به کار دیگری شوم. بنده هم این را نصب العین خودم قرار دادم و سعی کردم تا جایی که می توانم در این راه پافشاری کنم و تا جایی که می توانم به وظیفه خود عمل کنم.

* بعد از دامغان در چه محل هایی بودید؟

- حدود 6 ماه مقدمات را در دامغان گذراندم و بعد از آن تصمیم به مهاجرت به قم گرفتم و از ابتدای سال 1364 رسما وارد حوزه قم شدم و در مدرسه امام باقر و رضویه امتحان دادم و در هر دو جا قبول شدم. وقتی وارد مدرسه شدم گفتم من سال اول را گذراندم و از من امتحان شفاهی گرفتند و در پایه دوم مشغول به تحصیل شدم و بعد از آن هم تمام مراحل درسی را در قم مشغول به تحصیل بودم.

* از اساتید خود که بیشتر بر شما تأثیر گذاشته اند نام ببرید.

- مهم ترین استاد بنده که هنوز هم با ایشان در ارتباط هستم، آیت الله جوادی آملی است که بنده مرهون زحمات ایشان هستم. حدود 20 سال است در فقه ایشان شرکت دارم و همچنین در تفسیر ایشان نیز سال هاست مشارکت دارم و در بنیاد بین المللی اسراء نیز آثار ایشان را تهیه و تنظیم می کنم. البته چون بنده فارق التحصیل رشته تخصصی تفسیر و علوم قرآنی هستم و دارای مدرک سطح 4 (دکتری) موسسه هستم، در همان جا جذب فعالیت شدم و الآن در آن جا به عنوان هیئت علمی تحقیقی مشغول به فعالیت هستم. اما افزون بر آیت الله جوادی آملی، آیت الله فاضل لنکرانی (رحمه الله)، آیت الله اعتمادی (رحمه الله) که رسائل و کفایه را نزد ایشان خواندم، از اساتیدی بودند که بیشتر بهره را نزدشان بردم.

* در صورتی که آثار و تألیفاتی دارید لطفا برای ما نام ببرید.

- ابتدا راجع به تفسیر تسنیم عرض کنم. تفسیر تسنیم در واقع همان تفاسیر حضرت استاد هست که در مسجد اعظم برای طلاب بیان میکنند که از سال 1363 این دوره آغاز شده که ما از سال 1366 در این دوره ها شرکت می کردیم. از این نقطه بود که چراغ تفسیر تسنیم روشن شد. تفسیر تسنیم بعد از این که تایپ می شود و نزد ما می آید سه مرحله را طی میکند.
در مرحله اول تحقیق و تنظیم میشود و به صورت کلیشه ی خاص تسنیم که بر اساس روایت آقا اباعبدالله الحسین است که : «کلام الله علی اربع؛ عباراتٌ و اشاراتٌ و حقائقٌ و لطائف» چهار کلیشه داریم که اشارات و لطائف و مباحث روایی و ... را تنظیم می کنیم و اگر مطالبی را حضرت استاد لازم ندیدند که سر کلاس گفته شود یا این که برای کلاس ملال آور است مثل بحث های روایی طولانی و بحث های ادبی و... ما این مطالب را در این مرحله غنی سازی می کنیم و وقتی آماده شد، پس از ارزیابی و ویرایش و نگارش و... وقتی که آماده شد، خدمت استاد می دهیم و در مرحله دوم خود استاد، طبق اقرارات خودش بر اساس 20 الی 25 تفسیر، مطالبی را برای غنی سازی این تفسیر اضافه می کنند.
چون نظرشان بر این است که برخی مباحث عرفانی، کلامی و فلسفی شاید برای کلاس دشوار باشد و آن مطالب را در این مباحث اضافه می کنند و پس از تقریر و ویرایش مختصری این مطالب مجددا تنظیم و ساماندهی نهایی می شود و به چاپ می رسد که بحمدالله و المنة تا کنون 41 جلد آن به رشته تحریر در آمده و چاپ شده است و الآن هم از نظر چاپ تقریبا در پایان سوره یوسف هستیند و از نظر گفتاری هم در حال بیان سوره مبارکه ق هستند و حدود 4 جزء از قرآن باقی مانده و آرزوی ایشان است که بتوانند این اثر را که به تعبیر خودشان ام الکتاب آثار خودشان هست به اتمام برسانند که ان شاء الله خدا به ایشان عمر طولانی عطا بفرماید. بنده در این اثر نقش کلیدی دارم و اسم بنده در حدود18 جلد از این 41 جلد در شناسنامه کتاب آمده است و در محورهای قبل از استاد و گاهی هم در بعد از بررسی خود استاد در تنظیم نهایی دخیل هستم و این آرزوی استاد به آرزوی ما هم تبدیل شده که ان شاء الله به پایان برسانیم.
اما خود بنده هم به نوبه ی خودم، یک سری آثار تألیف کرده ام. البته به خاطر این که بیشتر وقت بنده به تحریر تفسیر تسنیم اختصاص یافته، فرصت مجزای زیادی برای دست به قلم شدن نداشته ام. اما کتابی راجع به نهضت خدمات رسانی که سال 82 مقام معظم رهبری این سال را به این نام نام گذاری کردند، برای سپاه نوشتم که به چاپ رسیده. یک کتابی با عنوان قاعده لاحرج که تقریرات درس فقه آیت الله علوی بروجردی است را تنظیم کردم. همچنین تقریراتی را در موضوع حج و مسائل مستحدثه و مبتلا به از درس آیت الله نوری همدانی (که حدود 6 سال در دارالفقه ایشان هم مشغول به کارهای فقهی بوده ام) تنظیم کرده ام.

* غیر از عضویت در هیئت علمی مؤسسه اسراء در جای دیگری فعالیت اجرایی داشته اید؟

- در موسسه اسراء بنده 4 سال در دبیرخانه مشغول بودم و آثار ایشان را برای کارهای دبیرخانه و بایگانی تنظیم می کردم. مدتی هم مشاور معاونت پژوهشی مؤسسه اسراء بودم. مدتی هم مسئول کتابخانه مؤسسه اسراء بودم. خارج از این مؤسسه هم حدود 20 سال امام جماعت مسجد انصارالحسین بودم. بنده از قبل از طلبگی تبلیغ را آغاز کرده بودم و طلبگی را با تبلیغ آغاز کردم. چون فی الجمله در شهر مذهبی بودم و اطلاعات مذهبی داشتم، با ورود به خوزستان به عنوان امام جماعت و بیان کننده مسأله شرعی (در حد سواد آن موقع) فعالیت داشتم.

* آیا به زبان های غیر فارسی هم تسلط دارید؟

- نسبتا به زبان عربی آشنایی دارم و چون روحانی کاروان حج بوده ام آشنایی به این زبان برای بنده لازم بوده.