* لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید متولد چه سالی و در کجا هستید؟
- اینجانب محمد رضا شاکری موحد متولد سال 1340 اهل کاشان هستم .
* تحصیلات ابتدایی خود را در کدام مدرسه و در چه سالی آغاز کرده اید ؟
- تحصیلات ابتدایی را در کاشان گذراندیم . ابتدایی و متوسطه را در دبیرستان محمودیه کاشان گذراندیم . سال 54 بود وارد حوزه علمیه کاشان شدیم . حوزه علمیه ایت الله یثربی و همچنین مدرسه امام .
مقدمات را در کاشان گذراندیم در درس های مختلفی از اساتید در واقع سطوح یک اقای جراسیمی بود بعد ایت الله خراسانی بود بعد ایت الله صبوری در حوزه علمیه امام که ایشان مسجد گذر یک تدریسی داشتند انجا شرکت میکردیم . عموما مقدمات را تا حدود ادبیات ما کاشان گذراندیم . و مختصر المعانی و معالم هم رو هم کاشان بعد قبل از انقلاب تابستان ها مشهد میرفتیم .
در مشهد در دروس ایت الله مروارید عقایدشان را شرکت میکردیم درس های اقای فلسفی در مشهد شرکت می کردیم اینها حالا برای قبل از پیروزی انقلاب است .
بنده میخواهم زندگی خودم را به چهار دوره تقسیم کنم . دوران تحصیلات ، دوران مبارزات سیاسی و فرهنگی قبل از انقلاب و همچنین فعالیت های تبلیغی و جبهه و جنگ بعد از پیروزی انقلاب و همچنین فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و تشکیلاتی که در دانشگاه و حوزه داشتیم .
اما قبل از انقلاب در تظاهرات مختلف کاشان و قم و مشهد ، دو بار هم گرفتار زندان شدیم . از منزل ایت الله شیرازی بیرون می امدیم در اثر این اطلاعیه هایی که در دستمان بود ساواک ما را گرفت و ما را برد به زندان های تک سلولی .
بعد در فوت مرحوم حاج کافی هم اتفاق دیگری که برایمان افتاد در تظاهرات و راهپیمایی در تشییع جنازه حاج کافی و بعد تظاهرات و بعد درگیری که در مدرسه نواب و بین طلبه ها و ساواک اتفاق افتاده بود همه ریختند خلاصه در مدرسه ما و ما هم با بقیه طلبه هایی که در مدرسه بودیم گرفتار شدیم . حدودا 100 الی 200 نفری را گرفتند و بردند در زندان وکیل اباد مشهد . این دو دوره زندان ما در زندان وکیل اباد مشهد بود .
بعد از اینکه این دوران تمام شد و بعد از پیروزی انقلاب ما برای اولین باری که امام مشرف شدند قم با ورود امام ما هم امدیم قم مستقر شدیم . یعنی حوزه قم را بعد از کاشان و مشهد انتخاب کردیم . دوران قم ما از لمعه و اصول فقه شروع شد . درس ایت الله اشتهاردی شرکت میکردیم و درس اصول اقای داماد و همینطور رسیدیم به رسائل و مکاسب و کفایه . رسائل درس ایت الله اعتمادی میرفتیم ، کفایه درس ایت الله ستوده میرفتیم درس ایت الله پایانی میرفتیم . و درس های مختلف دیگری که ما داشتیم بعد از این درس ها از سطوح که فارق شدیم .
درس خارج اساتید مختلفی داشتیم . البته قبل از اینکه من این مسئله را هم بگویم ، ما در دروس جنبی حوزه هم شرکت داشتیم ، یعنی درس های مختلف جنبی ما بعد از پیروزی انقلاب باید حالا اینطوری بگویم ، اساتید ما در درس خارج از ایت الله فاضل لنکرانی ، ایت الله جوادی املی ، ایت الله سبحانی ، ایت الله مکارم ، ایت الله تبریزی و الان هم ایت الله وحید خراسانی و همینطور تفسیر ایت الله جوادی از سال های متمادی میرفتیم و الان هم تا انجایی که فرصت داشته باشیم استفاده میکنیم .
بعد از این دوران که گذشت ، یعنی حین همین دوران درس های خارج و عموما درس های جنبی حوزه ، درس هایی که دفتر تبلیغات اول انقلاب گذاشته بود ، ایت الله یزدی ، ایت الله فاضل نهج البلاغه می گفت و ایت الله جوادی تفسیر میگفت ، خلاصه بحث هایی که دفتر تبلیغات داشت . این یک دوره ، یک دوره هم ما درس موسسه امام خمینی رفتیم تا سطح دروس مختلف بدایه و نهایه و درس های مختلفی که داشت ، از معارفی که ایت الله مصباح میگفتند بهره مند می شدیم این هم یک دوره بود .
یک دوره هم درس اشنایی با مبانی اهل سنت رفتیم . یک دوره هم ما دروس درواقع تخصصی تبلیغ در دارالشفا رفتیم . حدود چهار پنج سال ، 120 واحد تقریبا طول کشید . درس های مختلف از جمله تفسیر المیزان را 30 جزئش را باید خلاصه کنیم ، 30 واحد درسی بود که خلاصه بندی کنی امتحان بدهی و نمره بیاری تا . ما سطح سه مان را تقریبا سال 80 گرفتیم سطح چهارمان را سال 86 که درواقع دفاع کردیم و کتابش هم چاپ شده است به نام امامان شیعه و حکومت ها .
البته یکی دو تا کتاب دیگر هم غیر از این کتاب به چاپ رساندیم و درواقع مورد توجه است . ان هم موقعیت اجتماعی و سیاسی عسکریین (ع) ، البته این چاپ اولش تمام شده است . نکته ی قابل توجه اینکه این درواقع در سایه فعالیت های حوزوی ما بوده است . اما فعالیت های فرهنگی و تبلیغی و فعالیت های اجتماعی ما ، من تقریبا باید بگویم از سال 60 شروع کردم به کار های تبلیغی و فرهنگی ، البته قبلش ما در مجالس خودمانی که داشتیم ، با رفقا و دوستان منبر داشته باشیم منبر برویم یا روضه بخوانیم یا جلسات هفتگی در خانه دوستان برقرار بکنیم اینها کارهای فرهنگی ابتدایی بود .
بعد که ما کار فرهنگی تبلیغی خودمان را شروع کردیم از سال 60 به اینطرف شروع کردیم با پرونده تشکیل دادن در دفتر تبلیغات و در جاهای مختلف دیگر . حالا سازمان تبلیغات و برو به نهاد رهبری ، همینطور پرونده در مکان های نظامی از جمله سپاه همینطور ما فعالیت های مختلفی را شروع کردیم .
اولین تبلیغات من از اینجا بود به شهرستان بم کرمان در سال 60. بعد از این بیشتر تبلیغاتم در جبهه بود حدود دو سال و اندی تقریبا ما جبهه داریم که در عملیات مختلف از فتح المبین شروع شده است تا بیاد مثلا فاو . از سردشت بگیر تا خرمشهر در رفت و امد تبلیغی ما بوده است . گاهی یک ماه گاهی دو ماه گاهی 20 روز گاهی کمتر گاهی بیشتر میرفتیم و میامدیم . البته 6 ما هم من در سپاه در شیراز مسئولیت نمایندگی داشتم ، موقت .
بعد از این جریان عموما ما تبلیغاتمان در تهران بوده است از سپاه حفاظت حضرت امام بودیم ، سپاه حفاظت رهبری بودیم ، نیروهای مختلف دریایی و زمینی و هوایی ، الان هم هوا فضا رفت و امد می کنیم در سپاه عموما کار فرهنگی و سایبری همینطور . موقت می رویم و می اییم نه اینکه رسما عضو سپاه باشیم . کارهای فرهنگی تبلیغی از نمایندگی ولی فقیه در سپاه عموما داریم و کارهای فرهنگی دیگری که من داشتم حدودا دو سال و نیم یا بیشتر در دانشگاه مسئول نمایندگی نهاد رهبری بودم .
در دانشکده علوم اقتصادی در تهران که به خاطر پایان نامه و مشکلات عدیده ای که داشتیم من نتوانستم ادامه بدهم . خب امدیم از سطح چهارمان دفاع کنیم و برنامه های مختلف دیگری داشتیم . دانشگاه تدریس داشتیم و الان هم جست و گریخته میرویم برای تدریس . یک فعالیت دیگری هم که ما داریم درواقع مسئولیت روحانی کاروان که بودیم و هستیم از سال 60 یا قبل از ان به عنوان روحانی کاروان به سوریه میرفتیم بعد همینطور مکه .
علاوه بر اینها در بعثه کارهای مختلفی داشتیم . راوی روایت گر برای دانشجویان بودیم برای نخبگان بودیم برای اساتید دانشگاه بودیم . اینهم خلاصه ای از کارهای فرهنگی ای که داشتیم .
الان هم عموما من منبر خب تهران دعوت میکنند ، مساجد محافل غیر از برنامه هایی که در سپاه است . یکی از مسائلی که من می خواهم مورد توجه قرار بدهم اینست که ما در این مدت 20 یا 30 سال که در تبلیغ هستیم و خب توفیقات الهی شامل حال ما شده است . یکی از نکات مهمی که ما مورد توجه قرار میدهیم در این مسئله و ان تجربیات بعضی از اساتید ما بوده که مورد عنایت و توجه بوده است که خیلی برای من قابل توجه است. مثلا ما از زمانی که دفتر تبلیغات اینجا برنامه ای داشت برای مبلغین از اساتید مثلا ایت الله فلسفی را میاورد و همچنین منبری های نخبه ای که میاوردند اینجا و از تجربیاتشان انتقال میدادند به دوستان روحانی و مبلغینی که میخواهند در این زمینه کار بکنند .
در این راستا من میخواهم دو تا نکته بگویم . اول اینکه مسئله احساس تکلیف و مسئولیت ، سوز الهی که باید در درون هر طلبه ای باشد . برای تبلیغ و ارشاد برای راهنمایی . برای ایثار در این جهت که امادگی داشته باشد برای اینکه برود جایی که لازم است برای تبلیغ . من مثلا در سفرهای متمادی که داشتم ، مثلا جاهای دور افتاده ای حتی بندر گواتر چابهار برای تبلیغ میرفتم در بین اهل سنت و شیعه .
انجا وقتی یک طلبه ای را مثل بنده مشاهده می کردند که حاضر است بیاید در این کپر ها و در این جاهای مختلفی که مردم بسیار مستضعفی وجود دارد و بتواند انجا وظایف دینی و شرعی خودش را انجام بدهد از این جهت اینطرف ، از ان طرف سردشت ، در بعضی از روستا ها ، سرما و یخبندان و جاهای مختلف کوه و که گاهی پیاده باید برویم ، این یک نکته که قابل توجه است که اگر انسان اخلاص داشته باشد همه جا برای خدا میتواند اثر بگذارد .
نکته دوم هم اینست که مسائل علمی است که طرفی که میخواهد واقعا کار علمی و فرهنگی داشته باشد درواقع من اولا معتقدم باید بیان خوب و رسا داشته باشد . حالا در منبر ما معتقدیم البته ، هفت گزینه باید رعایت بشود . اول خب حمد و ثنای الهی . دوم از ایات بهره مند شدند . سوم از احادیث بهره گرفتن . چهارم مستند های تاریخی . پنجم داستان های شگفت انگیز . ششم اشعار ارزشمند و هفتم هم روضه . اگه اهل سوز و روضه باشد اینها میتواند برای منبر طرف موفقیت امیز باشد . حالا ان که باز مورد عنایت است اینست که همه این مطالب را باید چاشنی اش توسل اهل بیت (ع) باشد . یعنی اول توسل به خدا و توسل به اهل بیت (ع) بتواند قبل از منبر خودش را اماده کند .
نکته اساسی دیگر اینست که مردمی بودن یک روحانی خیلی مهم است . گاهی در روایات هم داریم که ، خطیب جمعه حتی اولین کلامش سلام کردن است . من معتقدم منبری هم که بالا منبر میرود حتی از این کلام الهی بهره بگیرد با سلام به مستمعین و مردم جلسه اش را شروع کند که بسیار مورد عنایت و توجه میتواند قرار بگیرد . این خلاصه ای از فعالیت های بنده در این راستا بود .