علی اکبر ارجی

درباره من

   . لطفا خودتان کامل را معرفی کنید  *
 - بسم الله الرحمن الرحیم . علی اکبر ارجی هستم متولد 12/1/34 خراسان رضوی از توابع نیشابور در یکی از روستاها متولد شدم .

حاصل عمرم تا الان چهار کلمه بیشتر نیست ، تولد ، تحصیل ، تکلیف ، تبلیغ و تدریس و تحقیق .

دو کلمه ی دیگر هم مانده است ، تجهیز و تدفین که این دو بر عهده ما نیست . دبستان را در بخشی از روستا گذراندم و بقیه را هم در مشهد مقدس سپری کردم و بعد وارد حوزه علمیه شدم . البته کمتر از یک سال را در قوچان به سر بردم و عملا از سال 1353 وارد حوزه علمیه مشهد شدم . ابتدا در مدرسه باقریه بودم که الان جز صحن رضوی هست و بعد در مدرسه پریزاد و مدرسه دودر که الان داخل صحن حرم امام رضا (ع) هست . بعد هم در مدرسه نواب و یک مدتی هم در مدرسه ای زندگی میکردم که نزدیک منزل مقام معظم رهبری در خیابان خسروی نو بود . یک توفیقی بود که با رهبری و پدرشان اشنا شدم .

در کوچه سرشور مسجد کوچکی به نام پیرزن بود که پدرشان و بعد ها خودشان در انجا نماز میخواندند . عمدتا اساتید من در حوزه علمیه مشهد ، اقای حجت هاشمی خراسانی هست اقای صالحی نیشابوری هست محوم ایت الله واعظ طبسی بود . در سال تحصیلی 58-59 به قم مشرف شدیم . یک تابستانی را در ان ایوان مدرسه حجتیه به سر بردیم . بعد هم مدت کوتاهی در مدرسه سید صادق بودم .

بعد وارد مدرسه فیضیه شدم و از ان زمان به مدت 16 سال در مدرسه فیضیه بودم و در این مدت هم خدمت بزرگوارانی مثل مرحوم ایت الله اشتهاردی ، ایت الله محقق داماد . سید علی داماد سید مصطفی داماد . مرحوم ایت الله ستوده . مرحوم ایت الله اعتمادی و مرحوم ایت الله فاضل بودم . اصول و فقه را در خدمت این بزرگواران بودیم . بنده در بحث های حکمت . فلسفه . عرفان . کلام و منطق چند نفر از بزرگان هم شرکت داشتم .

درس بدایه و نهایه را خدمت ایت الله مصباح یزدی خواندم . کتاب اشارات ، بخش های از شفا را در محضر ایت الله حسن زاده املی خواندم . بخش های از عرفان را در محضر ایت الله جوادی املی و ایت الله انصاری خواندم .

تفسیر قران را در خدمت ایت الله مشکینی آغاز کردم و خدمت اقای جوادی ادامه دادم . شاید الان هم ادامه دارد اما با کندی . در درس های خارج بزرگانی همزمان شرکت میکردم . البته از سال 61 62 به بعد وارد درس های خارج شدم . در درس های کتاب الزکات ولایت فقیه را در محضر ایت الله منتظری خواندم . تمام اصول را خدمت ایت الله فاضل لنکرانی خواندم . اینها حاصل روز ها و سال های تحصیلی بنده بود و در تمام این دوران تمام این درس ها چه درس های سطح و چه درس های خارج را مکتوب کردم . البته همزمان با ان بنده وارد مسایل تبلیغی شدم . دلیل اینکه زود وارد بحث تبلیغ شدم چون بنده در یک خانواده روحانی بزرگ شدم . از پنج سالگی که نماز و قرائت و قران را یاد گرفتم چسبیده به پدرم بودم .

هنوز طلبه نبودم ولی سخنرانی را بلد بودم گاهی ادای پدرم را در میاوردم . لذا خیلی زود از همان زمان که در مشهد بودم به تبلیغ میرفتم . الگوهای تبلیغمان را از مقام معظم رهبری از گفته های ایشان میگرفتیم . به روستاهای مشهد و توابع میرفتیم . بعد ها که وارد حوزه علمیه قم شدم باز تبلیغ را کنار تحصیل و تدریس و تحقیق و تدوین ادامه دادم . شاید جز اولین کسانی بودم که پرونده تبلیغی داشتم .

بعدها هر شهری که دعوت میکردند و میرفتم . بعد ها یک ذره که مشهور تر شدم معمولا شاگردان من را دعوت میکردند . عمدتا شهرهای فارس دعوت میکردند . استان مازندران دعوت میکردند مثل امل . ساری . بابل . در زمان جنگ هم به فضل پروردگار شاید از جنوبی جبهه تا غربی ترین نقطه جبهه را طی کردم انشالله که موثر واقع شده باشم . همزمان با ان سال ها وارد تدریس شدم و تقریبا تمام رشته ها را تدریس کردم . از ادبیات که یک دوره ادبیات عربی را تدریس کردم، چند دوره منطق را تدریس کردم و نیز در حکمت و فلسفه . بدایه و نهایه و بخش های از اشارات را تدریس کردم. همزمان انها وارد بحث تالیف کتاب شدم و اولین کتابی که من نوشتم در سال 61-62 بود که راهنمای اندیشه جلد اولش چاپ شد.

بیش از سی عنوان کتاب را نوشتم که بخشی از ان کتاب ها چاپ شده است . مقالات زیادی را در روزنامه کیهان داشتم .

بعد ها هم صدا سیما بنده را دعوت کرد که سه سال برنامه داشتم . یکی در استانه ارادت بود ، برنامه عارفانه بود ، برنامه مشکات بود.
پانزده دقیقه قبل از نماز ظهر و مغرب پخش میشد . بعد ها هم از رادیوی چهار محال و بختیاری و همچنین از استان های دیگر دعوت شدم . بعد از ان مرکز فرهنگ و معارف قران که پژوهشکده شده است از ما دعوت کردند .

بعدها صلاح نامه دایره المعارف قرانی نوشته میشد که این صلاح نامه منتشر شده است بنده با چهار نفر از همکاران نوشته شده است و مسئول این صلاح نامه بنده بوده ام .

تقریبا ما بیش از چند هزار صلاح نامه جمع کردیم بعدها اصلاحش کردیم . مدتی هم مرکز جهانی علوم اسلامی که مربوط به طلاب خارجی بود انوقت ، الان جامعه المصطفی است .

انجا دعوت شدم برای تدریس ، فرق و مذاهب تدریس میکردم ، منطق تدریس میکردم ، روش تحقیق تدریس میکردم . و بعد یک کتابی با عنوان المنطق التعلیمی به عربی نوشتیم . در حال حاضر هم درگیر جمع اوری اثار خودم هستم . یک مدتی به دلیل اینکه چشم های بنده کور شد کمی عقب افتادم ولی الان لنز دارم و عینک مطالعه میزنم .

در درس های خارج که شرکت میکردم بزرگانی بودند که شاید بیست سال یا بیشتر از بنده بزرگتر بودند و میدانستند که بنده در حکمت ، فلسفه ، عرفان مختصر اشنایی دارم ، انها از من درخواست کردند که یک تدریس خصوصی بگذاریم . بنده نشستم فکر کردم که ببینم چی برای اینها مهم است مفید است .

نظر رسید که انها نمیخواهند هر روز اینجا درس بخوانند . انها میخواهند که چیز های کلی را یاد بگیرند و خودشان تحقیق کنند . بخش های از شرح اشارات ابن سینا را که قسمت های اخر کتاب مربوط به معرفت النفس و معرفت الله است ، بخش هایی از اسفار مثل جلد ششم به بعد معرفت النفس و معرفت الله است . اینها را برایشان تدریس میکردم .

تقریبا سه سال است تمام وقتم را برای جمع اوری اثار خودم وقت گذاشتم . البته خیلی از مدارس دعوت کردند برای تدریس اما قبول نکردم . سه تا موسسه هم برای همکاری دعوت کردند که قبول نکردم .