فرهنگ اضطرار

فرهنگ اضطرار

باید فرهنگ اضطرار به حجت خدا جایگزین فرهنگ غفلت شود. متاسفانه فرهنگ و تمدن جاهلی ما که توسط صهیونیسم ساخته، تولید و به جهان صادر می شود، سعی می کند که دردهای انسان را بپوشاند و دغدغه کاذب را جایگزین آن کند.
عقیق:قطـعاً از شـرایط استجـابت دعـا اضـطرار است. رسیدن به این حالت، حالت استجـابت دعـا است و برای ظـهور چاره ای جز ایجـاد اضـطرار نیست و ما شیـعـیان و منتـظران چون هنـوز به حالـت اضـطرار نرسیده ایم،یا از این مضـطـر بودن خود غافـل و گرفتار زرق و برق دنیا شده ایم، چگونه می توانیم توقّع فرج وگشایش را داشته باشیم!
رسیدن به اضـطرار یک نیاز است و درک این نیاز خود نعمت بزرگی است. باید از خداوند خواست که ما را مشمول این نعمت کده و نیـازهای کاذب ما را متوجه خود نسازد و عمر ما را تلف نکند، نیاز به حجّـت خداست که دست ما را می گیرد و در این مسیر طولانی هدایت می کند.
حجت الاسلام مسعود عالی به بحث در مورد اضطرار و شرایط استجابت دعا می پردازد:
 امام باقر(ع) فرمودند: اگر یک روز چشم باز کردید و امامتان را ندیدید، به درگاه خداوند استغاثه کنید که اگر این کار را کردید، به سرعت فرج تحقق پیدا می کند. این حدیث نکات بسیاری دارد، امام باقر(ع) فرمودند: اگر امامتان ندیدید، استغاثه کنید. یعنی نه اینکه فقط برای فرج دعا کنید بلکه ناله و ضجه بزنید، نه به صورت فردی که این حدیث خطاب به جمع است و می فرماید شما جماعت شیعه از نبود و غیبت امام خود ضجه بزنید. اگر این چنین شد که حداقل جماعت شیعه در غیبت حضرت به ناله در آید، به سرعت فرج رخ می دهد.
انسان چه زمانی ضجه می زند، زمانی که دردش آمده باشد، در واقع امام باقر(ع) می فرماید که شما شیعه باید دردتان بیاید تا فرج امام محقق شود، این مهمترین شرط ظهور حضرت است. تا این درد ایجاد نشود، درمان را نمی فرستند.
باید فرهنگ اضطرار نسبت به حجت به جای فرهنگ غفلت بنشیند و یک فرهنگ عمومی در جامعه ایجاد شود. حتما جواب می دهند. متاسفانه فرهنگ و تمدن جاهلی زمان ما که توسط صهیونیسم ساخته، تولید و به جهان صادر می شود، سعی می کند که دردها و دغدغه های اصلی انسان را بپوشاند و دردها و دغدغه کاذب را جایگزین آن کند.
فرهنگ دجال زمان ما که می دانید، دجال از نشانه های ظهور هم گفته شده و احتمال معقول و قابل تامل این است که در دجال فرهنگ فریب و افسون گری وجود دارد. این فرهنگ یک چشم است، در مشخصات دجال هم گفته شده که یک چشم دارد. یک چشم به دنیا و مادیات دارد و چشم خدابین ندارد. این فرهنگ که فتنه اش به تمام عالم می رسد، یکی از افسون گری هایش این است که در ما دغدغه کاذب ایجاد می کند.
باید بالاترین درد مومنان غیبت حضرت باشد و باید رجوع کنیم به درون خود و ببینیم که الان بالاترین درد ما چیست؟ فرهنگ دجال منشی کاری می کند که دردهای کاذب درد اصلی شود و درد اصلی فراموش شود.
فرهنگ دجال زمان ما که چشمش فقط به نفسانیات و مادیات است، در بین همه جوامع دغدغه ها و دردهایی را به عنوان نیاز نشان می دهد، تشریفات، تجملات و مدگرایی چنان در زندگی می آید که نیازهای اساسی می شود و به خاطر نیاز کاذب باعث حرص و طمع در انسان می شود.
در این فرهنگ درد اصلی که نبود ولی الله و غیبت ایشان است، فراموش می شود، گاهی وقت ها این فرهنگ انسان را حریص و طماع بار می آورد. به طوری که از نیاز اصلی اش غافل می شود و به دنبال نیاز کاذب می رود. بنابراین قلبی که از انس نداشتن با ولی الله دردش نمی آید، باید عوض شود، این قلب بیمار است.
اگر جامعه شیعه به آن درد برسد ولی درمانی آغاز نشود، به عبارتی تا درد به ولی نباشد، ولی درمانی آغاز نمی شود، ما با لفظ عشق خوشیم نه خود عشق. چون خود عشق درد می آورد. ما نسبت به عشق حقیقی که خداوند متعال است، غافلیم. چون درد نداریم.
اگر جامعه شیعه از غفلت در بیاید و منطقش این باشد که آقا بر من سخت است که همه را می بینم و شما را نمی بینم و .... بر من سخت است که مردم شما را کوچک شمردند، فرج حاصل می شود.
امام زمان(ع) گم و مخفی نیست. ما گم هستیم، ما پنهان و مهجوریم، چطور ما در روز مشغول همه کارها هستیم ولی از امام غافلیم. جامعه ما باید به این حد برسد وگرنه خداوند متعال 11 معصوم فرستاد ولی جامعه ها درد نداشتند. آنها درد ولی الله نداشتند. وقتی ولی الله در جامعه ای محترم نباشد، همین طور می شود. یکی تبعید می شود، یکی زندان می شود و یکی هم سر مبارکش به نیزه می رود.
به جایی می رسد که خدا ولی خود را در پس پرده غیبت قرار می دهد. چون جامعه درد ندارد و غافل است. خداوند متعال در مورد بقیه الله مانند 11 معصوم قبلی عمل نکرد چون بقیه الله و آخرین ذخیره است. خدا این نعمت را به جامعه ای که درد نداشته باشد، نمی دهد. به جامعه ای می دهد که حداقل دوستانش درد داشته باشند.
شرط کلی، جهانی و عام ظهور حضرت این است که دوستانش از غفلت در بیایند. اما حضرت ظهور خصوصی و خاص هم دارد. به طوری که اگر انسان خودش مضطر شد، راه باز می شود و ظهور خاص حضرت برای او رخ می دهد.
چه بکنیم ما مضطر شویم. دو شرط برای مضطر شدن وجود دارد، یک شرط این است که نسبت به دنیا قناعت داشته باشیم و به این فرهنگ دجال منشی دچار نشویم و قناعت را به حد کفاف داشته باشیم و نسبت به دنیا روحیه قناعت و زهد را در خود پیاده کنیم.
شرط دوم خلوت، انس و ارتباط با ولی عصر(ع) است، ما باید این را یک کار بدانیم. تمدن امروز نیم ساعت خلوت کردن با امام را کار نمی داند ولی 8 ساعت کار در اداره را کار می داند. اهل بیت(ع) دنبال خلوت می دویدند. اگر این چنین شد، تبدیل به عشق می شود و به عاشق درد فراغ می دهد، بنابراین شرط ظهور عام دردمند شدن جامعه است ولی شرط  ظهور خاص دردمند شدن شخص است.
منبع:شبستان

 

آثار نوشتاری

ارسال پیام