چرا دعا مستجاب نمى شود؟
از عمده ترين مسائلى كه در اذهان عمومى مطرح است و هر فردى را اعم از كوچك و بزرگ زن و مرد، با سواد و بيسواد و و .... متوجه خود ساخته است مستجاب نشدن دعاهايشان است بخاطر اينكه تنها راهى كه دلها را بسوى خود جذب نموده و اميدواريهاى بزرگى را در اندرون انسانها ايجاد كرده ، همين دعاست كه خالق متعال اجابت آن را متكفل شده و دستور داده كه بندگانش از او در خواست كنند و او هم به خواسته هايشان پاسخ مناسب بدهد وقتى كه دعا با اين زيبائى و سادگى عنوان مى شود مبنى براينكه هر انسانى مى تواند در برابر حوادث بزرگ و خطرناكى كه زندگى او را تهديد مى كند از طريق دعا مبارزه كرده و با استمداد از قدرت الهى هر مشكلى را در مدت زمان كوتاه حل نمايد و يا خواسته و آرزوهاى خويش را از مسير دعا بدست آورد اين چنين تفسير از دعا افكار عمومى را متوجه اين وسيله ظريف و لطيف و يا كليد خزائن الهى مى سازد كه با شدت و علاقه كامل وارد محيط دعا شوند ليكن از دعاهايشان به نتائج عمده اى كه در دل دارند نائل نشده و براى هميشه در تعقيب اين سئوال هستند چه چرا دعاهايمان مستجاب نمى شود؟
آيا علت عدم استجابت دعا بخود انسان باز مى گردد كه او در اثر نداشتن شرائط لازم از مستجاب شدن خواسته هايش محروم مى گردد؟ يا اينكه دعا در هر شرائطى مستجاب مى شود ولى انسان قادر بدرك و تشخيص آن نيست ؟
بهر حال اين سؤ ال عمده ترين خواست هرانسانى است و اگر بتواند پاسخ مناسب آن را بدست آورد بدون شك در تمام طول زندگى از آن مدد و يارى خواهد گرفت ، ما براى اينكه بتوانيم جواب سؤ ال را بطور كامل در اختيار علاقمندان قرار بدهيم ابتداء نكاتى را بايد توضيح بدهيم تا آماده گيها براى دريافت پاسخ واقعى فراهم شود.
1 - انسان تا چه اندازه قادر به تشخيص مصالح خويش است آيا او مى تواند در دوران زندگى مصالح خود را بطور كامل ، بشناسد و برنامه هاى خويش را بر طبق مصلحت ، چنان تنظيم نمايد چه هيچ خسارتى متوجه او نباشد؟
ج - آنچه در اين زمينه بطور كامل مى تواند حق مطلب را بدون هيچ مانعى ، روشن سازد دو چيز است : 1 - قرآن و سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام .
2 - تاريخ گذشتگان ،
از مجموع آيات و احاديث استفاده مى شود كه انسان قادر به تشخيص مصلحت خويش نمى باشد و غالب علاقمنديهاى او به ضرر و زيانش مى انجامد يعنى چيزهائى كه او دوست مى دارد و هميشه تلاش مى كند كه آنها را نصيب خود سازد و از خدا تقاضاى مساعدت و يارى در اين زمينه مى كند، غافل از اينكه چنين تلاش و نتيجه آن به مصلحت وى نمى باشد و يا در مواردى از كارهائى ناراحت مى شود و با تمام وجودش تلاش مى كند تا از اين حادثه نجات يابد و حتى در مقام دعا از خدا تقاضا مى كند كه او را از چنين مسئله رهائى دهد در صورتيكه همين حادثه به صلاح و خير اوست اين خلاصه نظر قرآن و كارشناسان الهى ، در مورد اينكه انسان قادر به تشخيص مصلحت خويش نمى باشد.
و در مباحث آينده بطور مفصل به آن اشاره خواهيم كرد.
نكته دوم تاريخ گذشتگان است انسانهائى كهقبل از ما وارد زندگى گرديده اند بطور روشن واقعيات اين موجود ضعيف و ناتوان راتفسير نموده اند مبنى بر اينكه او قادر به تشخيص مصالح خويش نمى باشد و با دستخود و تلاش بى وقفه ، تمام دوران زندگى را براى خود بيك جهنم سوزانمبدل ساخته است تاريخ مانند يك آئينه و يا تلويزيون تمام نكات زندگى را در معرض تماشاى نسل هاى بعدى قرار مى دهد وقتى كه با دقت ، زندگى آنان را مورد مطالعهقرار مى دهيم مى بينم تنها چيزى كه او از آن غفلت دارد و نمى تواند آن را بطوركامل تشخيص دهد مصلحت خويش مى باشد.
وقتى كه روشن شد انسان در مورد تشخيص و يا درك مصلحت خويش عاجز است پس چگونه ممكن است دعاهايش در صلاح وى باشند زيرا با عدم قدرت به تشخيص مصلحت خود وارد دعا مى گردد و از خدا چيزهائى را در خواست مى كند كه اصلاً به صلاح او نمى باشد در اين جا از شما سؤ ال مى كنم وقتى كه با تمام علاقه و شدت وارد دعا مى شويد آيا در خواست خود را از خداى متعال در جهت مصالح خودتان مى دانيد؟ و آيا مطمئن هستيد كه اين تقاضا به خير و صلاحتان است ؟ اگر كسى جواب مثبت بدهد دليل آن چيست ؟ يعنى به كدام دليل مطمئن هستيد كه دعاى شما به مصلحت و خيرتان مى انجامد؟ اقامه دليل در اين صورت مشكل ، و بلكه محال است ، ما هستيم كه با اعتراف شجاعانه از توجيهات ، و سخنان باطل و وقت گير، دست برداريم و بگوئيم هيچ دليلى براينكه اين تقاضا، به مصلحت ما باشد وجود ندارد در اين صورت مستجاب نشدن دعاهايمان خودبخود، دليل پيدا مى كند و ما را به قبولش وادار مى سازد.
2 - نكته ديگرى كه در زمينه عدم استجابت دعا حائز اهميت است اطمينان كامل خود را بر مهر و محبت الهى تكميل كنيم مبنى براينكه يقين داشته باشيم كه پروردگار متعال هميشه به مصلحت انسان عنايت دارد و تمام تلاش و كوششهاى او را بسوى خير و صلاحش رهنمون مى سازد در اين صورت مستجاب نشدن دعاها موجب دلشكستگى نخواهد شد بخاطر اينكه دعا كننده اگر چه از تشخيص مصالح خود عاجز است ولى ايمان دارد كه خالقش به مصلحت وى توجه دارد چه اگر دعاهايش در مسير سعادت و موفقيت او نباشد آن را مستجاب نخواهد كرد بنابراين بايد در ادامه ارتباط با خدا افسردگى پيدا نكنيم و هميشه از دعا بدرگاه خالق مهربان ، بعنوان يك وسيله مهم و ارزشمند استفاده نمائيم .
نتيجه گيرى
بعد از ملاحظه اين نكات روشن و ملموس ، پاسخ مستجاب نگرديدن دعا را خودمان دريافت مى كنيم و هيچ مشكلى در مورد اين كليد خزائن الهى ، بوجود نمى آيد بنابراين دعا كنندگان در مسير برنامه هايشان هنگامى احساس ناراحتى خواهند كرد كه از اين مطالب غفلت داشته باشند اما اگر او، در مورد خويشتن و رحمت واسعه پروردگار، معرفت كافى پيدا نمايد و در خواست خود را بعد از آگاهيهاى لازم مطرح سازد، هيچ وابستگى به مستجاب شدن دعاهايش نخواهد داشت بلكه بطور دائمى بسوى دعا روى مى آورد و از طريق خضوع و خشوع بدرگاه ايزد متعال ، پرورش هاى روحى و زمينه رشد و تعالى را در خود ايجاد مى نمايد.
در اين زمينه به سخنان كارشناس بزرگ الهى ، كه در ضمن وصيت بفرزندش آمده است گوش فرا مى دهيم تا حق مطلب را در مورد، دعا و مستجاب نشدن آن بدست آوريم آن حضرت مى فرمايد:
... فَمَتى شِئتَ اِستَفتَحتَ بِالدُّعاءِ اَبوابَ نِعمَتِهِ واستَمطَرتَ شآبيبَ رَحمَتِهِ، فَلا يُقَنَّطِنَّكَ اِبطاءُ اِجابَتِهِ، فَاِنَّ العَطِيَّةَ عَلى قَدرِ النَّيَّةِ، وَربَّما اءُخِّرَت عَنكَ الاِجابَةُ، لِيَكُونَ ذلِكَ اَعظَمَ لاِ جرِ السائِلِ وَاَجزَلَ لِعَطاء الا مِلِ، وَ رُبَّما سَاءلتَ الشَّى ءَ فَلا تُوتاهُ، و اءُوتِيتَ خَيرا مِنهُ عاجِلاً اءوآجِلاً، اَوصُرِفَ عَنكَ لِما هُوَ خَيرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ اَمرٍ قَد طَلَبتَهُ فيهِ هَلاكُ دِينِكَ لَو اءوتِيَتَهُ، فَلتَكُن مَساءلَتُكَ فِيما يَبقى لَكَ جَمالُهُ و يُنفَى عَنكَ وَ بالُهُ ، فَالمالُ لايَبقى لَكَ وَلاتَبقَى لَهُ .(107)
اى فرزندم ... هرگاه خواستى مى توانى از راه دعا، درهاى نعمت الهى را به روى خود بگشائى و باران رحمت خدا را فرود آورى ،
اما هرگز نبايد از تاءخير اجابت دعا، ماءيوس شوى زيرا بخشش و توجهات الهى به اندازه خلوص نيت انسان به وى مى رسد.
گاهى تاخير اجابت دعا بخاطر اين است كه اجر و پاداش و عطاى در خواست كننده بيشتر گردد و در مواردى دعا مى كنى ولى مستجاب نمى شود در صورتيكه بهتر از تقاضاى تو را بزودى و يا در موعد مقرر بتو عنايت خواهد كرد و گاهى مستجاب نشدن بخاطر اين است كه خدا مى خواهد چيز بهترى را براى تو مرحمت نمايد، يا در مقابل دعاى تو، حوادث ناگوارى را از سرنوشت تو دفع مى كند، و در مواردى دعاى تو مستجاب نمى شود چون اگر اجابت شود موجب هلاك و نابودى دين و ايمان تو مى گردد.
بنابرين لازم است كه در مقام دعا توجه بيشتر تو بسوى چيزهائى باشد كه جمال و زيبائيش برايت باقى ، و وبال و بدى آن از تو رخت بر بندد، مال براى تو باقى نمى ماند و تو نيز براى آن باقى نخواهى ماند،
# نكات مهم و آموزنده اى كه در سخنان حضرت على (عليه السلام ) آمده است :
نكته اول
دعا زمان و مكان خاصى ندارد، يعنى خالقمتعال بالاتر از زمان و مكان به بندگانش توجه و عنايت دارد و انسان تحت هر شرائطىمى تواند اين ارتباط را ايجاد كند و با كليد دعا درهاى رحمت و محبت الهى را به روىخويش بگشايد وقتى كه مى فرمايد: [مَتى شِئتَ ...] هر زمان تو بخواهى ، مى توانىاين ارتباط را ايجاد كرده و با باز نمودن درهاى رحمت ، خود را از شر هر حادثه ناگوارخلاص كرده و در ميان رحمت و نعمت هاى خداوندى ، احساس آرامش كنى .
نكته دوم
دعا به اندازه اخلاص نيت نتيجه مى دهد
هر عالَمى متناسب با خود ابزار و برنامه هائى دارد مثلاً جهان مادى عالَم ظهور است و نتائج هر عملى بظاهرش وابسته است فردى نماز مى خواند و تمامى شرائط لازم را در آن رعايت مى كند در اين حال نماز وى مُجزى و مسقط تكليف است ولى اين نماز چه اندازه با اخلاص و حضور قلب انجام شده و چه نوع آثارى بدنبال دارد از برنامه هاى جهان مادى خارج است و بعالَم ويژه اى مربوط مى شود كه در آن وضعيت مصلى از درون تشخيص داده مى شود.
دعا هم يك وسيله اى است كه در ميان خلق و خالق مورد استفاده واقع مى شود ولى با ابزار مادى و حواس پنجگانه قابل درك نمى باشد بلكه يك وسيله معنوى است كه بر خلاف قوانين مادى و طبيعى اشياء، ايجاد اثر مى كند وقتى كه دعا يك وسيله معنوى است نبايد با ابزار مادى اشتباه شود مبنى براينكه چرا نتائج آن مختصر است و يا اصلاً فايده از آن ، وارد زندگى ، نمى شود؟ براى اينكه در ابزار مادى ، نتائج از مجموع تلاش و فعاليت و سرمايه گذاريهاى لازم بدست مى آيد بر خلاف دعا كه يك وسيله معنوى است و نتائج آن به اندازه اخلاص و پاكى نيت داعى صورت مى پذيرد در امورات معنوى ملاك پذيرش كيفيت عمل است و خداى متعال در قرآن مجيد به اين مهم اشاره فرموده است :
1 انا لانُضيع اَجرَ مَن اَحسَنُ عملاً .(108)
ما هرگز پاداش كسى را كه عمل بهترى انجام داده است ضايع نمى كنيم .
2 الذى خَلَقَ المَوتَ وَالحَياةَ لِيَبلُوَكُم ايُّكُم اءحَسَنُ عَمَلاً .(109)
آن خدائيكه مرگ و زندگى را آفريد تا شما [انسانها] را بيآزمايد كداميك اعمال خود را با بهترين شرائط انجام مى دهيد.
در اين آيات و نظائر آن ملاك پذيرش و امتياز اعمال ، توجه به كيفيت هاست چون كه [اكثر عملاً] نيآمده بلكه احسن عملاً فرموده است يعنى كثرت اعمال ملاك نيست بلكه بهتر بودن آنها ملاك است و معناى كيفيت اعمال مطابق آيات و احاديث ، همان اخلاص در نيت اعمال است زيرا عمده ترين عامل تقرب همان خلوص نيت است و حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد: فَاِن العَطيَّةَ عَلى قَدر النيَّةِ .(110)
عطاياى الهى در مقام دعا به اندازه خلوص نيت به وى مى رسد.
چون عالَم دعا يك محيط خاصى است و استفاده از ابزار آن محيط را نبايد با ابزار جهان مادى مخلوط كرد زيرا انسان در هنگام ورود بعالَم دعا بايد از اين عالم مادى چشم پوشى كند تا اينكه با بهترين وضع از اين وسيله مهم الهى استفاده نمايد.
و در خطبه مهمى كه حضرت فاطمه ((سلام الله عليها)) ايراد فرموده اند آمده است :
و اَشهَدُ اَن لا اِلَه الا اللهُ وَحدَهُ لاشريكَ لَهُ، كَلِمةٌ جَعلَ الاِخلاصَ تَاءويلها و ضَمَّنَ القُلُوبَ مَوصُولَها و اَنارَ فى التَّفَكُّرِ مَعقُولَها .... .
شهادت و گواهى مى دهم بر وحدانيت و يگانگى خداى متعال ، و شريكى براى او وجود ندارد، توحيد و خداشناسى كلمه اى است كه نتيجه و حقيقت آن در اخلاص انسان هويدا مى شود يعنى باندازه خلوص نيت در اعمال ، خداشناسى هر كسى نتيجه مى دهد و خداى متعال معناى درك شده توحيد را در دلها قرار داده است و به اندازه ايكه فكر و انديشه ها كه از اين كلمه تعقل مى كنند نورانيتى در قلبها بوجود مى آورد.
بنابراين روش شد كه انسان به اندازه شناخت خود از خالق متعال مى تواند از آن بهره مند شود و اين شناخت به مقدار خلوص نيت او، قابل تاءييد است زيرا ممكن است كسى با استدلال و روشهائى دعوى كمال كند مبنى براينكه من خدا را بطور كامل شناخته ام ، ليكن حضرت زهرا سلام الله عليها تمامى اين ادعاها را درهم مى كوبد و يك فرمول خيلى دقيق و ظريفى را، ارائه مى دهد تا هر كسى بداند شناخت او از خالق جهان هستى به اندازه اخلاصى كه در كارهايش از خود نشان مى دهد ظاهر مى گردد و نورانيت توحيد در دلها هم به همان مقدار است كه او در خود لياقت و شايستگى آنرا بوجود آورده است و به اندازه شعاع دركش مى تواند از نور توحيد استفاده نمايد.
در نتيجه مقام دعا هيچ مشكلى ندارد بلكه عمده ترين مانع در خود داعى است كه نمى تواند با اخلاص كامل دست بدعا بردارد تا بتمامى خواسته هايش نائل شود پس بايد عطا و بخشش هاى الهى را در شعاع شناخت خودمان از خداى متعال بدانيم چون معناى خلوص نيت و يا نورانيت توحيد در دلها، به معناى ايمان و باور قطعى به عظمت اوست و اين باور وى را وادار مى كند در اين جهان پهناور تمام حقايق و آثار خير و بركت را از خداى سبحان بداند و در مقام دعا با بصيرت كامل بدرگاهش روى آورد. و معناى ايمان را در تمام برنامه هايش اجراء كند.
تخصص
آثار نوشتاری