کتاب با جوانان در ساحل خوشبختی (قسمت اول)

کتاب با جوانان در ساحل خوشبختی (قسمت اول)

مقدمه
از مدتها قبل در اين مورد فكر مى كردم چگونه مى توانم خدمت خدا پسندانه اى را براى نسل بشر، خصوصا جامعه اسلامى و سازندگان فرداى زندگى ، يعنى جوانان عزيز و محترم ، انجام بدهم ، تا اينكه توفيق الهى شامل حال ، اين بنده حقير گرديد و ما را بر آن داشت كه از طريق كارشناس و حجت پروردگار متعال ، در روى زمين ، وارد بحث شويم و با مبنا قرار دادن وصيت حضرت على به امام حسن صلوات الله عليهما)) مباحث مفيد و مورد نياز جوانان را، از ابتداى زندگى تا انتهاى آن ، با شرح و گنجاندن مطالب علمى ، در ارتباط باحل مشكلات آنان ، مورد توجه قرار داديم تا اينكه از طريق مطالعه اين كتاب بتوانند مشكلات روحى خود را حل كرده و با مانعى روبرو نشوند زيرا عمده ترين گمشده و يا نياز انسان از دوران نوجوانى اين است كه بتواند راه خوشبختى را پيدا كند و زندگى خويش را بسوى رشد و كمال و درك ارزشهاى لازم هدايت نمايد وقتى كه در سخنان ارزشمند اين آيت و نشانه بزرگ الهى مطالعه مى كنيم مى بينيم كه وجود مقدس امامان معصوم عليهم السلام بعد از رسولخدا (صلى الله عليه و آله ) چنانكه در قرآن و احاديث نبوى (صلى الله عليه و آله ) آمده است رحمت واسعه خدايند و در هر عصر و زمان تنها عامل موفقيت و خوشبختى نسل بشر هستند و اگر كسى بخواهد در زمينه رشد و ترقى و سعادت انسانها قدمى بردارد بايد بر طبق برنامه هاى كارشناسان الهى وارد صحنه تربيت و هدايت و پرورش استعدادهاى آنان بشود چون امامت مانند آئينه اى است كه رحمت و بركات بى پايان خداى سبحان را، به جهان هستى خصوصا نسل بشر تحويل مى دهد و مانند طبيب دردشناس و متخصص آگاه ، با دلسوزيهاى كامل ، در كنار آنان مى باشند تا اينكه آنها را از بيهاريهاى خطرناك روحى ، كه ريشه تمام بدبختى هاى انسان را تشكيل مى دهد نجات داده و بسوى خوشبختى و رشد و كمال هدايت نمايد در عنوان وصيت فرزند عزيز خويش را مطرح فرموده است و اين به معناى انحصار نيست بلكه ايشان پدر تمام مسلمانان است و همه فرزندان او هستيم و هر سخنى كه بفرزندش مى فرمايد در حقيقت تمام انسانها و جوانان را مد نظر دارد و در مواردى سخنانش بطور يقين به غير از امام مجتبى (عليه السلام ) مربوط مى شود بخاطر اينكه او حجت خدا و داراى مقام عصمت است و چنين شيوه در اغلب برنامه هاى پيشوايان معصوم عليهم السلام بكار گرفته مى شود چون مى خواهند با مخاطب قرار دادن فرزندان خود، ديگران را تربيت نموده و به وظائف اسلامى و انسانى خودشان آگاه سازند.
و در اينكه حضرت على صلوات الله عليه پدر تمام مسلمانان است شكى وجود ندارد و پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) به آن اشاره مى كند.
عن على (عليه السلام ) قال : سَمِعتُ رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : اَنَا و عَلىُّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّةِ وَلَحقِّنا عَليهم اَعظَمُ مِن حَقِّ اَبَوىَ وِلادتُهُم فَاِنا نَنَقُذهُم اِن اَطاعُونا مِنَ النارَ اِلى دارِ القَرارِ وَنَلحَقُمُ مِنَ العُبُوديَّةِ بِخيارِ الاَحرارِ ...(1)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من و على بن ابيطالب پدران امت اسلامى هستيم و حق ما بر عهده آنان از حقوق پدر و مادرانشان بزرگتر است بخاطر اينكه اگر مسلمانان از ما اطاعت نمايند و ما را الگو و معيار خويش قرار بدهند از آتش سوزان بدبختى و ضلالت بسوى خوشبختى و سعادت نجاتشان مى دهيم و آنان را ببالاترين مراحل رشد و كمال نائل مى كنيم .
دلسوزيهائى كه امام (عليه السلام ) در اين سفارشات بر تمام انسانهاى خداشناس انجام داده و فرمول هاى قطعى و مسلمى كه در موفقيت جوانان نقش عمده اى را ايفاء مى كند در اختيارشان قرار داده و در يك عبارت چگونه زيستن را به آنها ياد داده و به عمق وجودشان نفوذ كرده و دنياى درونى آنها را چنان تنظيم مى كند كه مانند عقربه هاى ساعت هر لحظه از دوران عمرشان را قرين ارزش ‍ و آسايشها سازند او به انسانها حيات مى دهد تا زندگى را درك كنند ارزشها را تشخيص دهند و خود ارزش آفرين شوند، به نسل جوان ، جوانى را تعريف مى كند تا جوانان جايگاه خودشان را پيدا نمايند ياءس و نوميدى ، افسرده گيها، نگرانيهاى روحى را از آنان گرفت و به اميدوارى با تمام آرامش ها هدايتشان كرد.
روح و روان و نيازمندى و غذاهايش را با شيوه هاى دقيق و ظريف بهداشتى تعريف كرد و بكار برد آن اشاره نمود.
انسان ها را متخصص ساخت تا از سلامتى و يا بيمارى روح و قلبشان آگاه شوند و و .... بعد از اين همه مهر و محبت آيا كسى پيدا مى شود تا اينكه مدعى گردد حضرت على صلوات الله عليه برايم حق پدرى بلكه بالاتر از او را ندارد؟ آيا انسان آگاه و با انصافى مى تواند باين همه محبت و دلسوزى و آموزگارى ها بى اعتناء شود؟ علماء و دانشمندانى كه در تمام رشته هاى علم و دانش متخصص ‍ شده اند آيا مى توانند به استاد تمام علوم و كارشناس كامل جهان هستى بى توجه باشند؟
آنهائى كه در تمام دنيا و در هر عصر و زمان وقتى كه بمقام ارزشمند انسانى نائل گشته و در مسير زندگى حريت و آزادى را بدست آورده اند آيا مى توانند به الگو و معيار قرار گرفتن شخصيت عظيم حضرت امام على صلوات الله عليه در تمام كمالات و ارزش و زيبائيهاى انسان منكر باشند هر انسان عاقل و با انصافى ، اعتراف مى كند كه اين شخصيت بزرگوار با اخلاق و رفتار و گفتارش ، بر تمام نسل بشر حق بزرگى دارد زيرا در هر كجاى دنيا از هر كسى ارزش انسانى مشاهده گردد قطعا از آن حضرت الگو گرفته است جرج جرداق دانشمند مسيحى مى گويد:
وجود مقدس حضرت على (عليه السلام ) منحصر به مسلمانان نيست بلكه تمام انسانها او را لازم دارند تا در جهت پيدا كردن رمز سعادت و موفقيت و احياى ارزشهاى انسانى به او اقتداء كنند.
وقتى كه رسولخدا (صلى الله عليه و آله ) از ابتداى بعثت ، مسئله امامت و رهبريت حضرت على صلوات الله عليه را به مسلمانان ، مطرح مى سازد و در مواردى به اهميت اين موضوع مهم مى پردازد تا اينكه افكار عمومى ، ضرورت رهبرى آن بزرگوار را، در جهت نيل به مراحل رشد و كمال ، خصوصا براى جلب رضا و خوشنودى پروردگار متعال ، درك نمايند.
امامت مفسر ارزشهاست
در مورد حكمت و فلسفه وجودى امامان معصوم عليهم السلام مطالب زياد گفته شده و هر كس به مقدار محرميت خود، با خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) توانسته حقايقى را روشن سازد و دلائل بسيارى وجود دارد كه جامعه بشرى بعد از رسولخدا (صلى الله عليه و آله ) نيازمند اشخاصى است كه مانند خود آن حضرت ، دين و دستوراتش را بر آنها تفسير نموده و براى درك و فهم و هضم مطالب ، نهايت مساعدت را مبذول نمايند وقتى كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) بر تمام مسلمين در هر عصر و زمان خطاب مى كند،
اَنَا مدينَةُ العِلمِ وَ عَلىُّ بابُها وَ مَن اَراد المدَينَةَ فَلياءَتِها مِن بابِها .(2)
من شهر علم و دانش و معرفت هستم و على ين ابيطالب (عليه السلام ) دروازه اين شهر است و هر كسى بخواهد وارد اين شهر بشود بايد از دروازه آن وارد شود معناى حديث شريف اين است كه درك و معرفت حقايق و ارزشهاى دينى بايد توسط افراد آگاه و متخصص ، در اختيار انسانها قرار به گيرد كسانى كه كمترين اطلاع از دستورات الهى و ارزشهاى معنوى ندارند چگونه و در چه شرائطى مى تواند مسلمانان را بدرك و معرفتهاى لازم مزين سازند.
عمده ترين عامل عقب ماندگى جوامع اسلامى ، بى اعتنائى به اين حديث شريف است بخاطر اينكه مسلمانان بعد از رسولخدا (صلى الله عليه و آله ) كارشناس و متخصصان الهى را از دست داده و بدنبال اشخاصى كه هيچ نوع آگاهى از دين و اصول و فروعش نداشتند و شيوه هاى تربيتى و پرورش استعدادهاى انسان برايشان يك موضوع ناشناخته اى بود به راه افتادند و كمترين اعتنائى به معناى سخن پيامبرنكردند كه بدون امامت هيچ وقت نمى توانيد به معارف و ارزشهاى دينى و شكوفائى استعدادهايتان نائل بشويد در نتيجه بازيچه سياست هاى استعمارى گرديده كه هر روز بشكلى و با عناوين خاصى آنان را به تاءمين منافع خويش استخدام مى كنند ولى براى نسل جوان تا دير نشده لازم است مقدارى در مورد اين حديث بيانديشد مبنى براينكه چرا پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) با تصريح كامل جامعه اسلامى را بسوى رهبريت على بن ابيطالب صلوات الله عليه دعوت مى كند و راه سعادت و رسيدن به معارف و ارزشهاى دينى را به پيروى و تبعيت ايشان منحصر مى سازد.
وقتى كه در اين مورد بدرستى مطالعه شود هر انسان آگاه و عاقل مى فهمد كه وجود مقدس حضرت على (عليه السلام ) جان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) است بلكه بارها مى فرمود: ... وَ هُوَ كَنفَسى ... كه على بن ابيطالب مانند خودم مى باشد در اين حال پذيرفتن رهبريت و امامت اين شخصيت بى نظير جهان هستى ، به معناى قدم نهادن به شهر معرفت و آگاهيها و قرار گرفتن بذر لياقت و شايستگيها در شعاع نور آفتاب رحمت خداوندى ، و به ثمر نشستن دريافت ها و آموزشها مى باشد.
جوانانى كه دين را از مكتب امامت فراگرفته و ارزشها را در كلاس درس آنان آموخته ، و فرهنگ و اخلاق خويش را با فرهنگ كارشناسان الهى منطبق ساخته هيچ وقت بازيچه استعمارگران نخواهد شد بلكه به عنوان يك فرد مبارز و پاسدار دين و ارزشهاى قرآنى ، در هر لباس ، يا پست و مقام و در هر شرائط سنى و اعم از دختر و پسر يا زن و مرد، بخدمت خويش ادامه مى دهد و با اخلاق و رفتار و حجاب و عفت و پاكدامنى و معاشرت و و ... ارزشهاى الهى را آشكار مى سازد و جامعه را بسوى زيبائيهاى دينى جذب مى نمايد اميد به روزى كه همگان ، خصوصا نسل جوان از طريق امامت وارد شهر ارزشها و معارف الهى بشوند.
تذكر مهم :
براى رسيدن به سعادت و موفقيت دنيا و آخرت دريافت ارزشهاى دينى ضرورى مى باشد يعنى انسان تا وقتى كه شخصيت خويش را با زيبائى هاى معنوى و ارزشهاى آسمانى آرايش نداده ، نمى تواند رمز موفقيت خود را در تمام مراحل زندگى پيدا نمايد بخاطر اينكه درك و شناخت معارف دينى اولين قدم در مسير كمال است تشنگان معارف و حقايق و ارزشهاى معنوى بايد تلاش كنند تا به اقيانوس بيكران معرفت و رحمت الهى و اصل شوند يعنى از وجود مقدس محمد و آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين دين و ارزشهاى آن را فرا بگيرند به جهت اينكه وجود كارشناس و متخصص و اهل خبره در كنار هر كارى لازم است تا افراد ناآشنا را، از حقايق و ازرشهاى آن با خبر سازند و اين واقعيت بر تمام انسانهائى كه ، صاحب عقل و شعور و انصاف هستند مانند روز روشن ثابت است و حديث شريفى كه در ابتداى بحث از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) نقل گرديد نشان دهنده اين واقعيت است كه وجود مقدس ‍ آن حضرت شهر معارف و حقايق و ارزشهاى دينى است و هركسى بخواهد به اين شهر وارد شود تا از دين و ارزشهايش آگاه گردد بايد از دروازه اين شهر، كه وجود مقدس على بن ابيطالب صلوات الله عليه مى باشد وارد شود يعنى بعد از من دين مبين اسلام و قرآن مجيد به قيموميت امامت براى جامعه اسلامى مفيد و ارزشمند خواهد بود اگر گروهى بدون توجه به امامت كه دروازه شهر اسلام و معارف الهى است ادعاى مسلمانى داشته باشد بايد بدانند كه آنها هيچ وقت نمى توانند زيبائى و ارزشهاى معنوى را بدست آورده و استعدادهاى مهم وجودشان را شكوفا سازند چون بدون آموزگار و كارشناس الهى اسلام و قرآن ، براى هيچ كس مفيد واقع نمى شود مخالفين امامت براى هميشه از حقايق و ارزشهاى دين ، و هم چنين از زيبائيهاى معنوى ، بطور كامل محروم هستند گروهى از افراد ساده لوح مى گويند، چرا رسولخدا (صلى الله عليه و آله ) نام مقدس حضرت على صلوات الله عليه را با صراحت بيان نفرمود مبنى براينكه بعد از من ، اسلام و قرآن به وسيله ايشان بايد تفسير شود چون او از تمام مسلمانان به معارف دينى آگاهتر است ؟
اولاً حديث معروفى كه در ابتداى بحث نقل كردم از جهت اعتبار در حد تواتر است يعنىاحدى در مورد حديث و مضمونش ‍ شكى پيدا نمى كند و تمام علماى شيعه و سنى آن را دركتاب هاى خود نقل كرده اند كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من شهر علمهستم و على دروازه آن شهر است .
اين حديث با صراحت كامل بر تمام مسلمين عظمت ولايت و امامت حضرت على صلوات الله عليه را بيان مى كند يعنى بدون قبول امامت و ولايت آن حضرت ، ادعاى اسلام و يا مسلمانى باطل است .

آثار نوشتاری

ارسال پیام