احمد لقمانی

درباره من

زندگانى حضرت ابوالفضل(ع) دائرة‏المعارفى است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما مى‏آموزد و فرصت دستیابى به مقام آدمیت را هموار مى‏سازد.
در این نوشتار، از رهگذر تربیت عباس(ع)، پرتوى از فروغ معنویت امام على(ع) و جلوه‏اى از روشنى ولایت ام‏البنین(علیها السلام) در پرورش فرزند نصیب انسان مى‏شود و آینه‏اى از روشنایى فضایل ابوالفضل(ع) دیدگان آدمى را نورانى مى‏کند.
با هم به مدینه مى‏رویم تا از کوچه‏هاى بنى‏هاشم به سراى امیرمؤمنان(ع) پاى دل گذاریم و از آغازین لحظه‏هاى زندگانى پور دلبندش عباس(ع) با او همراه شویم.
طلوع ماه در مدینه
زمین مدینه با نیم‏نگاه خورشید روشنایى مى‏گرفت و تابش طلایى آفتاب، جمعه، چهارمین روز شعبان سال‏26 هجرى را نورى دیگر مى‏بخشید. بلور دلهاى شیفتگان امیرالمؤمنین على(ع) لبریز از شور و عشق شده بود و آغوش کوچه‏هاى بنى‏هاشم به روى زائران خانه حضرت گشاده مى‏نمود. چهره علاقه‏مندان اهل بیت (علیهم السلام) را شبنم شادى فرا گرفته بود و براى دیدار نورسیده مولاى خویش بر یکدیگر پیشى مى‏گرفتند. شور و هلهله خانه على(ع) و «فاطمه کلابیه‏» را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینى اولین کلام او را بیابند.
در این هنگام گویى مام کودک، ام‏البنین (علیها السلام) نوزاد را به على(ع) تقدیم کرد. امام فرزند دلبند خود را به سینه چسباند، با صدایى آسمانى در گوش راست فرزند اذان و در گوش چپش اقامه گفت تا در گلستان وجود او شاخسار ایمان و عشق به «توحید» و «نبوت‏» نمایان شود؛ تا از بلنداى همتش آبشار شوق به «امامت‏» جارى شود و تا همیشه ایام در سایه‏سار «ولایت‏» سروى سبز باشد.
چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل وزید، امام(ع) با واژه‏اى مهرآفرین و روح‏افزا، نام فرزند را بیان فرمود: «عباس‏» یعنى شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد. دلاورى از شجاعان اسلام و قهرمانى که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکى شادان و متبسم.
رواق چشمان اطرافیان را هاله‏اى از عشق و امید فرا گرفته بود. فاطمه کلابیه بیش از دیگران از خشنودى امام على(ع) شادمان و خرسند بود.
در این لحظه، الماس بوسه على(ع) بر بلور وجود طفل نشست و پیکر کوچک عباس با اولین نوازش و عاطفه آشنا شد؛ اما این شادمانى لحظاتى بعد با توفان غم درهم پیچیده شد. ناگهان گوهر اشک از دیدگان امیرمؤمنان(ع) بر سینه سیمایش پدیدار شد، صداى گریه آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: گویا مى‏بینم این دستها یوم الطف در کنار نهر فرات در یارى برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.
هفتمین روز میلاد
على(ع) در هفتمین روز میلاد، فرزند دلبند خود را خواست. طبق سنت پسندیده اسلام، موهاى زیبایش را تراشید و هم وزن آنها، طلا یا نقره به مستمندان داد. سپس گوسفندى، به عنوان عقیقه، ذبح کرد تا به برکت آن صدقات و این قربانى پیکر پاک عباس عزیز پا برجا و سالم ماند و ایام زندگانى‏اش طوباى برکاتى جاودان شود.
گفتار امام(ع) و نام حماسى نوزاد دفتر طلایى خاطرات او را در مقابل دیدگان آشنایان مى‏گشود. از این‏رو بر بینش على(ع) آفرین مى‏گفتند و انتخاب عقیل را مى‏ستودند.
آنها از روزى یاد مى‏کردند که امیرمؤمنان(ع) برادرش عقیل را طلبید تا از بلنداى «علم انساب‏» نگاهى به قبایل مختلف بیفکند، خانواده‏اى شجاع را انتخاب کند و انگشت اشاره بر بانویى پاک و عفیف‏نهد تا فرزندانى دلاور، سرآمد و شیردل به دنیا آورد.
پس از مدتى تحقیق و ژرف‏نگرى، عقیل «فاطمه کلابیه‏» (ام‏البنین) را برگزید.
دوران کودکى عباس
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.
در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک
حضرت ادامه داد: بگو دو
عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده‏ام، دو بگویم. (10)
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت‏آمیز خود آینده عباس را نظاره مى‏کرد، با لبختدى رضایت‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن‏ابى‏طالب در بهشت پرواز کند. (11)
ایام نوجوانى و جوانى
محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پیکرش را ببوسد (12) ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن (13) در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه‏اى از وى جدا نشد (14) و آنگاه که در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاوید آفرید. (15)
کنیه‏هاى مهرافروز
دیباچه صفات اخلاقى افراد و فهرست فضایل معنوى انسانها در کنیه آنان نمایان است. عباس(ع) انسانى آسمانى بود که بلنداى عظمتش کنیه‏هاى بسیارى براى او پدید آورد. «ابوالفضل‏» مشهورترین کنیه اوست. این کنیه برخى از صاحب‏نظران را بر آن داشت تا شعاع چشمگیر شخصیت عباس را بستر این واژه بدانند
 ویژگیهاى دوران کودکى و شکوهمندى روح‏افزاى نوجوانى او نشان از بزرگى مقام وى داشت. بسیارى از فرهیختگان و شعرا بهره‏مندى از فضایل فراوان را علت این لقب دانسته‏اند. (17)
از سوى دیگر، پاره‏اى از محقان و اندیشمندان بهره‏مندى از نعمت وجود فرزندى به نام «فضل‏» را دلیل این کنیه شمرده‏اند.
«ابوالقاسم‏» کنیه‏اى دیگر است. مورخان، با ژرف‏نگرى در واژه‏هاى معرفت‏آفرین زیارت اربعین، این کلمه را کنیه آن حضرت دانسته‏اند. آنجا که جابر انصارى خطاب به این رادمرد الهى مى‏گوید:
السلام علیک یا اباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن‏على
سلام بر تو، اى پدر قاسم؛ سلام بر تو، اى عباس بن‏على. (18)
القاب تابناک
1. قمر بنى‏هاشم (19)
بهره‏مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه‏ساز این لقب است.
2. باب الحوائج (20)
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته‏هایش را برآورده مى‏سازد.
3. طیار (21)
بیانگر مقام و عظمت‏حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید (22)
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه‏ساز این لقب است.
5. سقا (23)
دلاورى عباس در صحنه‏هاى حیرت‏آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح (24)
لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح.»
سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7.سپهسالار
صاحب لواء یا سپهسالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9.  ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت‏خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
کلام معصومان (علیهم السلام) در باره شخصیت‏حضرت ابوالفضل(ع) طلوعى دیگر از معرفت در آسمان دلها مى‏آفریند. نخست در محضر دخت آفتاب حضرت زهرا(س) مى‏نشینیم و از آن هنگام مى‏گوییم که در هنگامه قیامت، رسول اکرم اسلام(ص)، على(ع) را مى‏طلبد و مى‏فرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو آنچه براى شفاعت [گناهکاران] در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
پاک بانوى آفرینش در جواب حضرت مى‏فرماید:
اى امیرمؤمنان، دو دست‏بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من کافى است. (25)
امام سجاد(ع) در سخنى کوتاه بلنداى عظمت مقام عمویش ابوالفضل(ع) را چنین بیان مى‏کند:
خداوند عمویم عباس بن‏على را رحمت کند؛ به تحقیق که ایثار و جانبازى کرد؛ جنگ‏نمایانى کرد و خود را فداى برادرش ساخت تا دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداکارى - به سان عمویش جعفر طیار - دو بال به او عنایت کرد تا به یارى آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالى مقامى دارد که تمامى شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه مى‏خورند و رسیدن به آن مقام را آرزو مى‏کنند. (26)
امام صادق(ع) در عباراتى روشن و معرفت‏آموز عمویش عباس بن‏على(ع) را صاحب صفات زیر مى‏شمرد:
1.  بصیرت نافذ؛ 2. بینش عظیم؛3. ایمان بسیار و شدید؛ 4. جهاد در محضر امام حسین(ع)؛ 5. جانبازى و ایثار؛6. شهادت در راه امام خود؛7. تسلیم در برابر جانشین رسول خدا(ص)؛ 8. تصدیق امام حسین(ع)؛9. وفادارى؛ 10. خیرخواهى امام؛ 11. تلاش تا آخرین حد و ... (27)
در آخرین فراز از این نوشتار، در تابش آفتاب کلام حضرت مهدى(ع) قرار مى‏گیریم و با دیدگاه آن حضرت در باره سپهسالار عشق آشنا مى‏شویم:
سلام بر ابوالفضل، عباس، پور امیرمؤمنان(ع)؛ آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فداى برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان برساند و دو دستش در جهاد فى سبیل‏الله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن‏رقاد و حکیم بن‏طفیل طائى را از رحمت‏خویش دور سازد. (28)
پى‏نوشتها:
1. بطل العلقمى، عبدالواحد المظفر، ج 2، ص‏6؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، (ده جلدى)، ج‏7، ص‏429.
2. مولد العباس بن‏على(ع)، محمدعلى الناصرى، ص‏46؛ قمرى بنى‏هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص‏17.
3.العباس بن‏على، ص 25؛ زندگانى قمر بنى‏هاشم، ص‏53 - 54.
4.همان.
5.روز کربلا (عاشورا).
6. خصائص العباسیه، ص‏119؛ زندگانى قمر بنى‏هاشم، ص‏53.
7. العباس بن‏على، ص 25.
8.برخى از مورخان ازدواج امیرمؤمنان على(ع) با ام‏البنین را پس از وفات فاطمه زهرا(س) مى‏دانند و بعضى دیگر معتقدند این وصلت‏خجسته پس از ازدواج على(ع) با امامه صورت گرفته است.
9.ثمرات الاعواد، ج 10، ص 105؛ مولد العباس بن‏على(ع)، ص 62.
10. فرسان الهیجاء، ج 1، ص 190؛ مستدرک وسائل الشیعه، ج‏3، ص 815.
11. قمر بنى‏هاشم، ص‏19؛ مولد العباس بن‏على(ع)، ص 60.
12. مولد العباس بن‏على(ع)، ص 60.
13.همان، ص‏63.
14. بطل العلقمى، ج 2، ص‏6.
15.وسیلة الدارین، ص‏269؛ مولد العباس بن‏على(ع)، ص 64.
16. مولد العباس بن‏على(ع)، ص‏56؛ مقاتل الطالبین، ص‏89.
17. سر السلسله و عمدة الطالب، ص‏356؛ العباس، ص 80 - 81.
18. العباس، ص 80؛ بحارالانوار، ج 101، ص 330.
19. سپهسالار عشق، احمد لقمانى، ص 32.
20. العباس بن‏على(ع)، ص 30.
21.بطل العلقمى، ج 2، ص 108 -109.
22. همان.
23. العباس بن‏على(ع)، ص 35.
24.  همان، ص 124.
25. مولود العباس بن‏على(ع)، ص 88.
26. خصال صدوق، ج 1، ص 68؛ بحارالانوار، ج 22، ص 274.
27. مولد العباس بن‏على(ع)، ص‏97؛ العباس بن‏على، ص‏36 و 42.
28. بطل العلقمى، ج 2، ص 311؛ مولد العباس بن‏على(ع)، ص 98؛ العباس بن‏على(ع)، ص 41 و 42.
منابع (نشریه): فرهنگ کوثر 1377 شماره 21